به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری دانشجو، آنچه در ادامه میآید، ترجمه اظهارات مارتین ایندایک، نفر دوم اندیشکده بروکینگز در جلسه استماع کمیته امور خارجی سنا با عنوان «راهبرد آمریکا در برابر ایران» است که توسط گروه رصد اندیشکده راهبردی تبیین صورت گرفته است.
ایرانی ها در محیطی راهبردی زندگی کرده اند و از زمان کوروش یعنی 600 سال قبل از میلاد مسیح، با هنر استراتژی آشنا شده اند و آن را تمرین کرده اند. آنها در مقابله با رویکردهای ما همیشه موفق بوده اند. حقیقت این است که سوریه، مرکز استراتژی ایران برای تسط بر قلب غرب آسیا باقی مانده است. برای مقابله با تهدید ایران باید بدانیم که در غرب آسیا همه چیز به هم مرتبط است.
در کوتاه مدت، مقابله با جاه طلبی منطقه ای ایران تجارتی مرگبار است و باید با جدیتی که لازمه این کار است جلو برویم. چیزی که نیاز داریم، راهبرد جامع، یکپارچه و قابل تحمل است، راهبردی که “عقب راندن” نام دارد. برای پیشبرد راهبرد “عقب راندن” باید مراقب باشیم تهدیدهایی که ایجاد می کنیم را بتوانیم پشتیبانی کنیم. نباید اهدافی را اعلام کنیم که اراده یا ظرفیت لازم آنها را نداریم. از اینها گذشته، باید نسبت به عواقب منطقی راهبردمان آگاه باشیم و به آنها قبل از اینکه آغازشان کنیم و با نتایج معکوس آن روبرو شویم، بیاندیشیم. به خاطر همین دلایلی که اعلام شد، حامیان طرح جدید سنا علیه ایران و اعضای کمیته را ستودم.
اجرای سخت گیرانه برجام اولین اقدام راهبرد “عقب راندن” ایران خواهد بود. تا زمانی که ایران به توافق عمل کند، آمریکا و متحدان منطقه ای او زمانی حیاتی در اختیار دارند تا دیگر اقدامات راهبرد “عقب راندن” را توسعه دهند و اجرا کنند. آن زمان ضروری است زیرا ایران خود را در منطقه در سنگری قرار می دهد و به راحتی بیرون نمی آید. باید خود را آماده کنیم تا بازی بلند مدتی را پیگیر باشیم و برجام این فرصت را ممکن کرده است.
دومین اقدام این راهبرد “عقب راندن” که حین کمپین مبارزه با داعش و کسب کنترل موصل و مناطق سنی نشین محقق می شود، حمایت از دولت حیدر العبادی و نیروهای مسلح عراق است. فراهم کردن توازن متقابل موثر علیه نفوذ ایران در بغداد به طور برجسته مقدور است چون مالکی دیگر نیست و العبادی از این طرح استقبال خواهد کرد.
دیدار اخیر وزیر خارجه سعودی از بغداد و تلاش های سعودی برای تعامل با قبیله های سنی عراق، خبر از رویکردی جدید می دهد که باید تشویق شود و تداوم یابد.
اقدام سوم در راهبرد “عقب راندن” ایران، ارتقاء موثر راه حل سیاسی در مورد جنگ یمن است. دولت ترامپ در حال حمایت نظامی از عربستان و امارات در جنگ علیه یمن است. این حمایت تنها زمانی معنا پیدا می کند که با راهبردی دیپلماتیک برای پایان جنگ همراه شود. در غیر این صورت آمریکا هم چون قدرت های پیشین در باتلاق یمن باقی می ماند.
بدون شک پیروزی در زمین مبارزه می تواند بر پویایی در میز مذاکره تاثیر بگذارد. به همین جهت، تلاشی موفق برای کسب کنترل بندر حدیده در دریای سرخ، می تواند بر محاسبه حوثی ها اثر بگذارد و منجر به جدیت و معقولیت بیشتر در نقششان در مذاکره بشود. اما حمایت آمریکایی ها باید مشروط بر پیگیری راه حل سیاسی متحدین سعودی باشد.
چهارمین اقدام راهبرد “عقب راندن” ایران، کاهش نفوذ ایران در سوریه است. این امر دشوارترین و پیچیده ترین مولفه راهبرد عقب “راندن ایران” است. توسعه و اجرای آن با کمک مذاکرات بی قاعده در مورد اهداف غیر واقعی بیرون راندن ایران از سوریه صورت نمی گیرد. باید بدانیم که روس ها هم در مقطع کنونی مشتاق به این امر نیستند و ظرفیت بیرون راندن ایران را ندارند.
این ایده که روسیه ایران را مجبور به ترک سوریه می کند، یک داستان خیالی خطرناک است. و این ایده که برای تشویق بیشتر روسیه تحریم های این کشور به دلیل مسئله اوکراین را حذف کنیم، خطایی راهبردی است. حذف تحریم های روسیه بر متحدین اروپایی مان تاثیر می گذارد مخصوصا اروپای شرقی.
باید اهداف معتدل تری را تعیین کنیم. می توانیم بر روسیه فشار آوریم تا دسترسی به امکانات بندری برای ایران را قطع کند. دسترسی ایران به بندر تحت کنترل خود در سوریه، تسلیح حزب الله از آن طریق را ممکن می کند. این امر درگیری میان ایران و اسرائیل را تشدید می کند. به طور مشابه باید از پافشاری اسرائیلی ها مبنی بر فشار روسیه به ایران و حزب الله در نفرستادن نیروهایشان به جنوب ارتفاعات جولان حمایت کنیم. این امر خطر ایجاد جبهه ای در جنوب لبنان و ارتفاعات جولان سوریه را به همراه دارد که تهدیدی بی ثبات کننده برای متحد اسرائیلی مان است.
در نهایت، همچون یمن، ما باید تمام تلاشمان را برای ارتقاء راه حل سیاسی جنگ سوریه انجام دهیم. راه حلی که در نهایت اسد را کنار بگذارد. در این چارچوب، باید پافشاری کنیم که یکی از ملزومات راه حل سیاسی کنار گذاشتن همه نیروهای خارجی باشد. چنین چارچوبی در توافق طائف گنجانده شد که به جنگ داخلی لبنان پایان داد و در نهایت ترک صلح آمیز نیروهای نظامی سوری از خاک لبنان را به همراه داشت. سوری هایی که تمایلی به حکمرانی نیروهای نظامی ایران در دوران پساجنگ ندارند، از چنین شرطی حمایت خواهند کرد و چنین حمایتی، خواست ما برای ترک نیروهای ایرانی را مشروع خواهد کرد.
پنجمین اقدام در راهبرد “عقب راندن” ایران، هماهنگی توانمندی های متحدان منطقه ای آمریکا در چارچوب امنیت منطقه ای است که می تواند تلاشی با هزینه تسهیم شده و بلند مدت را تقویت کند. آمریکا خوش شانس است که شرکای منطقه ای راهبردی توانمندی در اسرائیل، ترکیه، عربستان و کشورهای عرب سنی را به همراه دارد. این شرکا برای مقابله با جاه طلبی تهدید آمیز ایران دارای منافع مشترک هستند. هر کدام چشم انداز راهبردی خود را دارند. متحد ما یعنی ترکیه که عضو NATO است برای مثال منافع جدی در جلوگیری ایران از ایجاد پل سرزمینی در شمال عراق به سوریه دارد و برای همین منظور نیروهای زمینی خود را وارد عراق کرده تا از چنین چشم اندازی جلوگیری کند. اما ترکیه در هیچ تلاشی که منجر به تقویت کردهای سوری شود، مشارکت نمی کند. به طور مشابه، مصر، ایران را به عنوان رقیبی منطقه ای می پندارد، اما تمایلی به تشدید درگیری فرقه ای شیعی-شنی ندارد چرا که موجب خیزش افراط گرایی سنی می شود. راهبرد موثر باید بر مبنای هندسه ای متغیر باشد که بر منافع مشترک مقابله با ایران بنا شود و در همین حال به تفاوت های خاص که دخالت برخی از شرکای منطقه ای را مجاز می داند، اجازه دهد.
با این وجود، علیرغم تفاوت ها، آمادگی جدیدی در منطقه برای همکاری دیده می شود. برای مثال ترکیه روابط خود را با اسرائیل عادی سازی کرده و کشورهای خلیج [فارس] روابط امنیتی خود را با اسرائیل توسعه داده اند و همکاری امنیتی مصر با اسرائیل در این برهه بی سابقه است. زمان آزمایش آمادگی متحدانمان برای پیوستن در آرایش امنیتی منطقه ای فرا رسیده است؛ آرایشی که اجازه می دهد به طور موثر اقداماتمان علیه ایران را هماهنگ کنیم.
ششمین اقدام راهبرد “عقب راندن” ایران، بنا نهادن مذاکراتی با ایران حول رفتار منطقه ای و جاه طلبی آن است. با وجود کاستی های موجود در توافق هسته ای ایران، این توافق نشان می دهد ممکن است توافقی قابل اجرا با ایران را کسب کرد، این هدف با استفاده اهرم تحریم و دیپلماسی مجتمع به دست می آید. اقدامات راهبرد عقب راندن ایران که مکمل طرح جدید دو حزبی کنگره است اگر با موفقیت توسعه داده و اجرا شود می تواند بنایی برای تعامل ایران در مذاکرات جدیدی را ایجاد کند؛ مذاکراتی که بر موضوعات زیر متمرکز خواهد بود:
اقدامات ایران برای صدور انقلابش و دخالت در امور دولت های عرب منطقه
فعالیت های بی ثبات کننده منطقه ای ایران و حمایت آن از تروریسم
برنامه موشکی بالستیک قاره پیما و فعالیت های هسته ای ایران بعد از پایان برجام
تا زمانی که مذاکرات توسط تحریم ها و دیگر اقداماتی که اینجا اعلام کردم حمایت شود و تا زمانی که مذاکرات با متحدین منطقه ای ما هماهنگ باشد، مذاکرات برای ایران امتیاز نیست، نشانی از ضعف هم نیست. مذاکرات راهی برای انتقال این پیام به ایران است که ما و متحدین ما مشتاق هستیم رابطه ای عادی و سازنده با شما داشته باشیم، به شرطی که ایران رغبتی برای ورود به این مذاکرات جدی از خود نشان دهد. باید حتی آماده باشیم که به آنها پیغام دهیم رضایت داریم تا تحریم های دوجانبه را هم رفع کنیم؛ مانند قرار دادن هویج و همزمان چماق بر روی میز!