به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری دانشجو، سعدالله زارعی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:
سفر دوشنبه دو مقام ارشد سیاسی و نظامی آمریکا به عراق، گمانهزنیهایی را در فضای منطقه پدید آورده است. «جارد کوشنر» مشاور ارشد سیاسی و محرم اسرار ترامپ و ژنرال «جوزف دانفورد» رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا در سفر دو روزه خود شرایط امنیتی عراق را مورد تجزیه و تحلیل قرار دادند و بر اساس آنچه گفته شده است در زمینه مسائل نظامی امنیتی و تداوم حضور نظامی آمریکا در عراق با مقامات عرب و کرد عراق به توافقاتی دست یافتهاند. در این بین تحلیلهای متناقضی ارائه شده است به گونهای که این سفر طیفی از جمعبندیهایی از «خیلی مهم بود» تا «هیچ اهمیتی نداشت» را دربر میگیرد. به گمان این قلم، سفر دو مقام عالیرتبه آمریکا که در هفتههای پایانی سیطره داعش بر آخرین بقایای جغرافیایی خود صورت گرفته است و این موضوع لزوماً با بحث تداوم و اندازه و هدفگذاری حضور نظامی آمریکا در عراق مرتبط میباشد، دارای اهمیت خاصی است.
حدود شش ماه پس از آنکه داعش بر بخش وسیعی از غرب، مرکز و شرق عراق سیطره پیدا کرد، دولت اوباما از ضرورت تشکیل «ائتلاف ضد تروریزم» سخن گفت و در این چارچوب، آرام آرام به اعزام نظامیان خود دست زد و هم اینک بین 5 تا 7 هزار نیروی نظامی را به همراه تجهیزات و ادوات در پنج نقطه عراق مستقر کرده است که شامل پایگاه هوایی «القیاره» در جنوب موصل، پایگاه «عینالاسد»در غرب استان الانبار، پایگاه «البلد» در الانبار و اطراف فرودگاههای مسافری امام علی در استان جنوبی ناصریه و اربیل میباشد. «آمریکا» در حد فاصل خرداد تا شهریور سال 1393 که باد موافق به پرچم داعش میوزید، این گروه را عدالتطلب معرفی میکرد که برای برداشتن تبعیض از طایفه اهل سنت عراق به میدان آمده است اما از اواسط شهریور ماه این سال که جبهه مقاومت تحت فرماندهی سردار سلیمانی ضربات مهلکی به داعش وارد آورد و پرچم پیروزی و پیشروی از دست داعش افتاد، دولت اوباما از ضرورت مبارزه با داعش سخن گفت و به ائتلافی هم دست زد که البته در صحنه عینی بروز و ظهوری نداشت. آمریکا انفعال میدانی و در عین حال تبلیغات ضد تروریسم را بیش از یک سال ادامه داد و پس از آنکه مقدمات آزادسازی مرکز استان الانبار و شهر فلوجه فراهم شد با فریب دادن مقامات عراقی در عملیات نظامی معطوف به آزادسازی الانبار شرکت کرد. اما عملکرد آن به گونهای بود که اعتراض توأمان دولت و رهبران سنی عراق را برانگیخت چرا که عملیات هوایی ارتش آمریکا بیش از آنکه به داعش ضربه بزند سبب تلفات شدید مردم عراق و تبدیل شهرهای آزاد شده به زمین سوخته شده بود. از این رو حضور آمریکا در عملیات آزادسازی مرکز استان نینوا در ذیل مدیریت ارتش عراق قرار گرفت و محدود شد و... این سؤال کلیدی را در میان طیفهای مختلف عراقی پدید آورد:
«آیا پس از آزادسازی عراق نیروهای نظامی آمریکا بمانند یا بروند؟» واشنگتن پیش از این گمان میکرد دولت عراق و اهل سنت در این کشور، حضور نظامی آمریکا را «وزنه تعادل» به حساب آورده و یکی برای کنترل رفتار نظامی ترکیه و دیگری برای کنترل رفتار نظامی ایران از آن استقبال خواهند کرد اما هر چه به زمان پایان عملیات نهایی آزادسازی موصل نزدیک شدیم دولت عراق و اهل سنت این کشور نسبت به نیات و پیامد حضور نظامی آمریکا بد گمانتر شدند، این در حالی است که همزمان با بروز اختلافات میان اربیل و بغداد در مسئله استان حساس «کرکوک» و عدم موضعگیری آمریکا، کردها نیز حضور نظامی آمریکا را لزوماً به نفع خود ارزیابی نمیکنند.
از آن طرف پس از آنکه با بروز بحران امنیتی، در عراق، ایران به یک طرف راهبردی امنیتی در عراق تبدیل شد و همه قرائن بر میل طرف عراقی به استمرار نقشآفرینی امنیتی ایران در عراق حکایت میکرد، آمریکاییها به شدت نگران شدند و دولت باراک اوباما در سال آخر خود تلاش گستردهای برای بازسازی نقش نظامی آمریکا در عراق نمود. بازتعریف پایگاه نظامی «البلد» که آمریکاییها در فاصله سالهای 1383 تا 1386 در غرب عراق و به منظور مدیریت حضور درازمدت نظامی به وجود آورده بودند، در یک سال پایانی دولت اوباما در دستور کار قرار گرفت. آمریکاییها به اسم مبارزه با داعش و در واقع برای پیدا کردن یک جای پا در میان مردم و نظام عراق، هزاران عراقی را در این پایگاه آموزش نظامی دادند و همزمان با این مسئله به گسترش پایگاههای نظامی عینالاسد و القیاره دست زدند تا جایی که گفته میشود طول باند پایگاه نظامی عینالاسد هم اینک به بیش از 5000 متر رسیده و میتواند به آسانی پذیرای انواعی از هواپیماهای تهاجمی و باری آمریکا باشد.
هماکنون تردیدی باقی نمانده است که آمریکاییها با اذعان به اینکه نفوذ نظامی- امنیتی راهبردی ایران در عراق و تمایل عراقیها به مستحکم و دائمی کردن این رابطه برای غرب و سیاستهای آن بسیار خطرناک است، دست به کار شدهاند تا با «مشوقهای ویژه»، عراق را به نقطه پیش از ماجراهای امنیتی برگردانند و روی نفوذ ایران در عراق خط بکشند. براین اساس سفر فرستاده ویژه ترامپ - جارد کوشنر- که گفته میشود سر رشته بسیاری از تصمیمات مهم دولت ترامپ را در دست دارد، به همراه رئیس ستاد مشترک ارتش معنای خاص خود را دارد و با بعضی از فعل و انفعالات دیگر نیز مرتبط میباشد.
چند هفته پیش - دهه اول اسفند 95 - وزیر خارجه عربستان در سفری به عراق اعلام کرد کشورش دیون عراق به عربستان را میبخشد و آمادگی دارد تا مبالغ هنگفتی را صرف بازسازی عراق نماید این در حالی بود که تا چندماه پیش از این رژیم سعودی حتی از پذیرش دولت عراق به عنوان دولتی مشروع خودداری میکرد و آن را دست نشانده ایران قلمداد مینمود. یک رویداد دیگر سفر حیدرالعبادی نخستوزیر عراق به آمریکا در هفته اول فروردینماه جاری بود. عبادی در این سفر ضمن آنکه با گفتوگو درباره میزان و نحوه حضور نظامی آمریکا در عراق موافقت کرد به مقامات آمریکا یادآور شد که شرایط اقتصادی در عراق شکننده است. و این میتواند هر ابتکار صلحآمیز برای بهبود شرایط عراق را از بین ببرد البته عبارات عبادی پس از بازگشت از سفر از سرخوردگی او و ناکامی در جلب کمک اقتصادی از آمریکا خبر میداد او در عین اینکه در مذاکرات و حتی مصاحبه رسمی از موافقت عراق با حضور نظامی محدود آمریکا پس از پایان سیطره داعش بر استان نینوا خبر داده بود، در مصاحبه با شبکه المیادین گفت هیچ توافقی میان او و مقامات آمریکایی در زمینه همکاریهای نظامی صورت نگرفته است.
فاصله کوتاه سفر عبادی به آمریکا و سفر هیئت ویژه آمریکایی به عراق حتما برای پر کردن یک «خلاء استراتژیک» صورت گرفته است. آمریکاییها به خوبی میدانند که بدون مشوق اقتصادی مهم قادر به حفظ پایگاههای نظامی خود در عراق نیستند و از سوی دیگر آنان به خوبی میدانند که سیاست «حضور نظامی موثر» در عراق اگر با دیدگاههای امنیتی ایران درباره عراق تضاد داشته باشد، عملی نخواهد شد از این رو کوشنر و دانفورد در این سفر ماموریت داشتهاند تا شرایط عراق را به طور عینی ارزیابی کرده و اطمینانهایی را به دولت عراق بدهند طبعا در این میانه، عربستان یک لولای مناسب برای گسترش روابط نظامی آمریکا و عراق به حساب میآید و از این رو میتوان حدس زد که واشنگتن و ریاض در حال شکلدهی به دیدارهای محرمانه دو یا سه جانبهای حول محور عراق خواهند بود. در این بین به طور تاکتیکی کاهش تنش تبلیغاتی بین عربستان و ایران از یک سو و نیز آمریکا و ایران از سوی دیگر شرط لازم انعقاد نطفه استقرار بلندمدت نظامی آمریکا در عراق به حساب میآید شاید از همین منظر بتوان اقدامات اخیر عربستان در چارچوب برگزاری مراسم حج با حضور ایران و پذیرش برخی از شرایط ایران را ارزیابی کرد. البته چه با این ارتباط موضوعی موافق باشیم و چه مخالف باشیم، پایین کشیدن دامنه اختلافات عربستان با ایران به طور موقت یک ضرورت برای عادیسازی استمرار حضور نظامی آمریکا در عراق به حساب میآید.
اما آمریکاییها به میزانی که در جفت و جور کردن قواعد سیاسی تبحر و اعتماد به نفس دارند از ظرفیت ایران برای خنثی کردن سیاستها و اقدامات خود بیمناک میباشند. بر این اساس همین دو روز پیش یک مقام نظامی ارشد آمریکا گفت هماینک ایران بیش از صد هزار نیروی نظامی وفادار به خود را در عراق ایجاد کرده است و این در واقع اعتراف به این است که در برابر هر برگ آمریکا، ایران برگهای قدرتمندتری را در اختیار دارد. اما در اینجا یک سؤال اساسی وجود دارد حضور نظامی آمریکا در عراق تا چه حدودی و تحت چه شرایطی از سوی ایران تحمل میشود. آمریکاییها خیلی مایلند از سیاست چند لایه امنیتی ایران سر دربیاورند و وضع خود را متناسب با آن تنظیم نمایند.