به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری دانشجو، کبری آسوپار طی یادداشتی در روزنامه «جوان» نوشت:
اعظم طالقانی در حالی که به سختی و با واکر راه میرفت، هفته گذشته برای ثبتنام به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری به وزارت کشور رفت. او گفت: آمدهام تا تکلیف رجل سیاسی و امکان ریاست جمهوری زنان در ایران مشخص شود. در حالی که او اگر مرد هم بود، رد صلاحیت میشد. رئیس قوه مجریه باید توانایی راه رفتن مستقل را که داشته باشد، نه؟ موضوع مهم در اینجا «راه رفتن» است و نه «مرد بودن».
از سویی اعظم طالقانی سابقه کار اجرایی ندارد و طبیعی است صلاحیتش برای ریاست اجرایی کشور رد شود. سابقه سیاسی او هم نشان از نظراتی میدهد که طبیعتاً تأیید صلاحیت او را با مشکل جدی مواجه خواهد ساخت. بنابراین اگر قرار است تکلیف «رجل سیاسی» با کاندیداتوری یک زن روشن شود، آن زن حتماً اعظم طالقانی نمیتواند باشد؛ چه آنکه او اگر بهجای «خانم» طالقانی، «آقای» طالقانی هم بود، صلاحیتش رد میشد.
ربط دادن رد صلاحیت به جنسیت، در مورد کسی که مشکل جسمی دارد و سابقه کار اجرایی ندارد، برای من تصویر مناسبی است از همه تقلاهای اصلاحطلبان برای سیاسی کاری به اسم دفاع از حقوق زنان. اندیشه اصلاحطلبان ایران برای دفاع از حقوق زنان همیشه با واکر و به سختی جلو آمده است، چون بضاعت فکریشان محدود بوده است. وقتی هم به نتیجه نرسیدهاند، فکر کردهاند طرف مقابل مقصر بوده است. در حالی که کلاً مسیر را اشتباه طی کردهاند.
به عنوان مثال، اصلاحطلبان کلی انرژی گذاشتهاند که زنان برای دیدن مسابقات مردان باید بتوانند به ورزشگاهها بروند. طبیعی است که حقوق زنان در ورزشگاههای زنانه و فضاهای ورزشیای است که ندارند و نه تماشای مسابقات مردان در استادیوم.
مثالها زیاد است؛ برای تأیید صلاحیت فلان خانم کشف حجاب کرده همه توان سیاسی و رسانهایشان را میگذارند؛ شعار اشتغال زنان سر میدهند، اما برای تأمین زندگی و ایجاد اشتغال هزاران زن بی سرپرست و بدسرپرست هیچ برنامهای ندارند. همین روزها مدام سخن از ریاست جمهوری زنان میگویند، اما هیچ وقت فکر نمیکنند این دورههایی که دولت را در دست داشتهاند، یک زن در حد وزیر هم نداشته و در مقام وزارت نگذاشتهاند؛ پس دیگر ژست تعیین تکلیف رجل سیاسیشان برای چیست؟ چطور زنی را برای وزارت هم تربیت نکردهاند، اما دنبال ریاست جمهوری زنان هستند؟ شهیندخت مولاوردی، معاون امور زنان ریاست جمهوری هم بدون آنکه عملاً کاری برای زنان کرده باشد، به تقدیر توئیتری از اقدام اعظم طالقانی میپردازد و مینویسد: «مثل دورههای قبل جور دیگران را این بار با عصا کشید تا پیامی را به همگان خصوصاً مردان و مسئولان برساند که زنان شایسته این مملکت را هم ببینند.» مولاوردی معاون رئیسجمهوری است که در هیئت وزیرانش یک زن هم حضور ندارد.
مثالها زیاد است و نمیشود همه را گفت، اما اصلاحطلبان در مسیر دفاع از حقوق زنان همیشه با واکر راه رفته و تقصیر را گردن زمین کج انداختهاند. اما کاش باور میکردند زنان ابزار سیاسی کاریهای آنان نیستند.