به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری دانشجو، محمدباقر قاليباف از كانديداهاي اين دوره انتخابات رياست جمهوري مفهوم و قطببندي جديدي را طرح كرد و آن تقسيمبندي اقتصادي كشور به طبقه 4 درصدي در مقابل طبقه 96 درصدي است. اگرچه قاليباف اين تقسيمبندي را به صورت موّسع تفسير نكرد، اما تفسيرهاي متفاوتي از آن صورت ميگيرد كه تبيين چيستي آن ضروري است. اولين نقد به قاليباف از سوي اصلاحطلبان اين است كه دوگانهسازي مذكور يك كپيبرداري از جنبش 99 درصدي امريكا در مقابل يك درصد سرمايهدار است. برخي ديگر برايشان باورپذير نيست كه ثروت كشور در اختيار 4 درصد باشد. انگاره ذهني ايرانيان معمولاً اين بوده است كه حدود 30 درصد مردم از تمكن «خيلي خوب» برخوردارند. قطعاً منظور از 4 درصد اين نيست كه دولت فقط به 4 درصد مردم خدمات ميدهد. نظام جمهوري اسلامي خدمات گستردهاي در ساليان پس از انقلاب داشته است.
تأثير اين ميلياردر شدن در زندگي يك كارمند (حتي كارمند ارشد دولت) براي اطرافياني كه ميبينند منزل ايشان يك مرتبه از يك ساختمان ويلايي به برجي بزرگ تبديل شد همچون دودي بر چشم نظام است. 4 درصد فربه ميشوند و 96 درصد نظام را به بيتوجهي به عدالت اجتماعي و اقتصادي متهم ميكنند. اين قاعده در دولت احمدينژاد به صورت نسبي مسكوت ماند اما با دولت روحاني مجدد سرحلقههاي ديروز احيا و ميلياردرها بين حوزه خصوصي و دولتي دالان مدرنتري ايجاد كردند. شرط كمرنگ كردن 4 درصديها حذف آنان از قدرت و توزيع عادلانه فرصتها و مزيتهاي نسبي درآمدهاي كلان كشور است. اين كار از كساني بر ميآيد كه خود به رانت آلوده نباشند.
منبع:روزنامه جوان