به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری دانشجو، روزنامه کیهان در یادداشت روز خود نوشت: انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم با همه فراز و نشیبها و چالشهای ریز و درشتی که داشت به پایان رسید و آقای روحانی با ۲۳ میلیون رأی از رقیب اصلی خود آقای رئیسی که ۱۶ میلیون رأی کسب کرده بود، پیشی گرفت و به ریاستجمهوری دوره دوازدهم انتخاب شد. بدیهی است که با پایان انتخابات، رقابتهای انتخاباتی نیز به نقطه پایان خود رسیده و آقای روحانی رئیسجمهور همه ملت ایران خواهد بود، چه آنهایی که به ایشان رأی دادهاند و چه آنان که رقیب ایشان را ترجیح داده بودند. ولی انتخابات اخیر، درسها و عبرتهایی نیز با خود داشت و درباره آن گفتنیهایی هست که اشارهای هر چند گذرا به برخی از آنها - فقط برخی از آنها - ضروری به نظر میرسد.
۱- رأی آقای رئیسی در پائینترین حد ممکن، میتوانست ۲ برابر آراء اعلام شده باشد. چرا؟ ... بخوانید.
الف: آقای روحانی، رئیسجمهور مستقر بود و طی ۴ سال گذشته همه امکانات و ظرفیتهای فراوان قوه مجریه، از جمله ظرفیتهای تبلیغاتی را در اختیار داشت و از این امکانات و ظرفیتها در بالاترین حد و اندازه ممکن بهره میگرفت و این در حالی است که آقای رئیسی نه فقط به هیچیک از امکانات مورد اشاره دسترسی نداشت، بلکه با انبوهی از اتهامات ناروا و یکسویه که از تریبونهای بیشمار دولت شلیک میشد نیز روبرو بود.
ب: آقای روحانی برای تبلیغ انتخاباتی - مستقیم و غیرمستقیم - یک فرصت ۴ ساله یعنی ۱۴۴۰ روز را در اختیار داشت ولی آقای رئیسی کمتر از ۲ ماه، یعنی فقط ۴۰ روز بود که به میدان رقابت آمده بود و از این ۴۰ روز، تنها ۲ هفته را به سفرهای استانی و گفتوگو با مردم اختصاص داده بود و طی همین ۲ هفته توانسته بود به حدود ۱۶ میلیون رأی دسترسی پیدا کند که در مقایسه با حدود ۲۳ میلیون رأی آقای روحانی که طی ۱۴۴۰ روز و با بهرهگیری از بسیاری امکانات و ظرفیتهای دولت به دست آمده بود، رقم بسیار بالا و تقریبا بیسابقهای است. با این محاسبه که نه پیچیده است و نه دشوار، به آسانی میتوان نتیجه گرفت که رأی آقای رئیسی دستکم دو برابر آراء اعلام شده یعنی نزدیک به ۳۰ میلیون است چرا که وقتی با امکانات اندک و فرصت ۴۰ روزه توانسته است صاحب ۱۶ میلیون رأی شود، به یقین اگر امکانات فراوان و فرصت ۴ ساله آقای روحانی را در اختیار داشت، تقریبا رأی چندانی برای رقبای ایشان باقی نمیماند.
ج: رأی ۱۶ میلیونی آقای رئیسی، نشان میدهد که سخنان، برنامهها و بینش و منش وی در میان تودههای مردم خریداران فراوانی دارد به گونهای که هر جا با مردم مواجه شده و به معرفی خود پرداختهاند، اقبال و رویکرد گسترده مردم را در پی داشته است. از این زاویه نیز میتوان گفت؛ در صورتی که آقای رئیسی فرصت بیشتری برای ارائه نظرات خود به مردم داشت، به یقین تودههای عظیم بیشتری از آنان را جذب میکرد.
۲- دولت در چند ماه نزدیک به انتخابات توان قابل ملاحظهای را برای مقابله با رقبای انتخاباتی به صحنه آورده بود تا آنجا که با نقض صریح و آشکار قوانین موجود، بسیاری از وزرا، معاونان، استانداران، فرمانداران، بخشداران و رسانههای در اختیار به ستاد انتخاباتی دولت تبدیل شده بود. اظهارات برخی وزرای دولت به هنگام رأیگیری که نه فقط غیرقانونی بلکه بیرون از دایره اخلاق بود نیز، فصل جداگانهای میطلبد. و این در حالی است که آقای رئیسی نه فقط از این امکانات بهرهای نداشت، بلکه قانونگرایی و اخلاقمداری ایشان باعث شده بود که استفاده از حداقل امکاناتی را که در اختیارش بود نیز بر خود ممنوع و حرام کند.
گفتنی است تخلفاتی نیز در برخی از شعبههای اخذ رأی صورت گرفته بود که شورای نگهبان قول پیگیری آن را داده است. ضمن اینکه تخلفات صورت گرفته اگرچه تخلف است و پیگیری آن ضروری است ولی این تخلفات نمیتواند در نتیجه نهایی انتخابات، مخصوصا انتخابات ریاستجمهوری که پای آراء میلیونی در میان است تاثیری داشته باشد.
۳- و اما، مهمترین و اصلیترین حربهای که علیه حجتالاسلام والمسلمین رئیسی بکار گرفته شد، ترساندن مردم از سایه جنگ بود! دولت در اقدامی غیراخلاقی و تعجبآور که از پشتیبانی گسترده رسانههای بیگانه نیز برخوردار بود، اصرار داشت به مردم بقبولاند، اگر به آقای روحانی رأی ندهند و آقای رئیسی به ریاستجمهوری برسد، باید در انتظار جنگ و حمله نظامی آمریکا باشند!
دراینباره گفتنیهای فراوانی هست که در آینده به آن خواهیم پرداخت ولی نکته درخور توجه که تأسفآور نیز هست، اینکه دولتمردان - البته برخی از آنان - به گونهای که نشان میداد قادر به دفاع از عملکرد ۴ ساله خود نیستند، ناکارآمدی و خسارتآفرینی دولت یازدهم و وعدههای برزمین مانده آن را با گزینه «سایه جنگ» تاخت میزدند! و سعی داشتند این گزاره دو قطبی را به مردم القاء کنند که اگرچه دولت یازدهم را ناکارآمد و خسارتآفرین و ناتوان از انجام وعدهها وتعهدات خود میدانید، ولی باید میان «جنگ» و «دولت ناکارآمد» یکی را انتخاب کنید! و سایه جنگ را در انتخاب آقای رئیسی آدرس میدادند. به بیان دیگر، میدانستند که ناکارآمدی دولت یازدهم قابل دفاع نیست و این ناکارآمدی را فقط با ترس کاذب از جنگ میتوان تاخت زد و چنین کردند.
۴- و بالاخره با توجه به صدر این نوشته، آراء ۱۶ میلیونی آقای رئیسی اولا؛ فقط با حضور ۴۰ روزه ایشان در رقابت با رقیبی که از ۱۴۴۰ روز تبلیغات برخوردار بود، کسب شده است، ثانیا؛ برخلاف رقیب، بیآنکه از امکانات و ظرفیتهای نظام بهرهای داشته باشد به دست آمده است و ثالثا؛ در میان حجم انبوه تهمتهای بیوقفه طرف مقابل حاصل شده است. بنابراین به آسانی میتوان نتیجه گرفت که چنانچه ایشان فرصت بیشتری برای تبلیغات داشت و از امکانات و ظرفیت فراوان دولت برخوردار بود و حجم انبوه اتهامات ناروا علیه ایشان در میان نبود، بدون کمترین تردید دستکم دو برابر ۱۶ میلیون رأی کسب شده را به دست میآورد. این واقعیت به وضوح نشان میدهد که اردوگاه نیروهای انقلابی در آوردگاه انتخاباتی گامهای بلندی برداشتهاند و از برخی ناهنجاریهای ناخواسته قبلی به سلامت عبور کردهاند. اتحاد و یکپارچگی نیروهای انقلابی، همسوئی مثالزدنی آنان در عرصه رقابت انتخاباتی و اخلاقمداری و قانونگرایی این طیف، حکایت از آن دارد که در این اردوگاه جهش بلندی اتفاق افتاده است و این احتمال جدی وجود دارد که از سوی یک جریان خاص، تلاش پیگیر و بیوقفهای برای مقابله با این جهش به کار گرفته شود. جریان یاد شده در اولین گام سعی در القاء این توهم دارد که اردوگاه انقلابیون باید در آموزههای خود تجدیدنظر کند! این در حالی است که آرای ۱۶ میلیونی آقای رئیسی با توجه به شرایطی که به آن اشاره شد حاکی از پیروزی مثالزدنی این گفتمان است و نشان میدهد گفتمان مزبور وارد ریل اصلی خود شده و ادامهای درخشان در پی دارد.
و دراینباره گفتنیهای دیگری نیز هست.
فاز چیست دقیقا؟!
من طرفدار آقای رئیسی هستم ولی خب روحانی 4 سال رئیس جمهور کشوره!! یه جوری میگین انگار چهار ساله داره برای خودش تبلیغ میکنه.استعفا نمیتونسته بده که!
انتخابات هنر ترساندن است. فرق ندارد در ایران یا آمریکا یا فرانسه یا
مصر یا روسیه و... باشد. مردم هیچ گاه فرصت و حوصله تحلیل راهکارها و
برنامه های افراد را ندارند. در عوض همیشه این سلاح برنده ترس است که
برنده را مشخص می کند. برنده کسی است که بیش از دیگران بتواند مردم را
بترساند. دیدید در فرانسه مردم از ترس نژاد پرستی لوپن به ماکرون رای
دادند. در روسیه مردم از ترس بازگشت به شرایط نکبت بار قبل از پوتین است
که به او رای می دهند. در آمریکا عده ای از مردم از ترس نژاد پرستی ترامپ
به کلینتون رای دادند و عده ای هم از ترس جنگ طلبی کلینتون بود که به
ترامپ رای دادند. در ایران هم مردم از ترس وقوع جنگ به دست رییسی بود که
به روحانی دادند.
اما نکته این جا است که آیا دست رییسی برای مقابله به مثل خالی بود؟
اما نکته این جا است که آیا دست رییسی برای مقابله به مثل خالی بود؟ پاسخ
منفی است. رییسی کافی بود نشان دهد آنچه همیشه در دنیا سبب وقوع جنگ می
شود صرفا رفاه طلبی و آرامش پرستی است. مشاوران رییسی باید همان تکه از
مستند روحانی که جنگ تحمیلی 8 ساله را نشان داد را در مستند خود نشان می
دادند و البته اضافه می کردند این جنگ زمانی رخ داد که رییس جمهور وقت
یعنی بنی صدر فردی صلح طلب بود! زمانی که سرانه و بودجه نظامی ارتش بشدت
کاهش یافت. سربازی به یک سال تقلیل یافت و به تهاجمات مرزی توسط صدام
بکلی بی توجهی شد تا صلح حفظ شود! و نشان می داد که الان هم همان رویه
به گونه ای دیگر در پسابرجام برقرار شده است.
رییسی باید ماجرای صلح 598 را نشان می داد که نتیجه اش تنها و تنها جری
تر شدن صدام و حمله مجدد وی به ایران و تصرف همه آن مناطقی بود که با
زحمت و خونهای بسیار آزاد شده بود. نتیجه اسیر دادن بیش از کل اسرای قبل
از آن در جنگ بود.
رییسی باید ماجرای لیبی را نشان می داد. سرنوشت کشوری که روزی انقلابی
بود اما ابتدا صنایع هسته ای و سپس موشکی خود را حذف و کاهش داد اما
نتیجه اش الان این است که می بینید و نشان می داد چطور شصت سال است کره
شمالی مورد تهدید آمریکا است اما جنگ نمی شود! چرا که سگی که زیاد پارس
کند پاچه نمی گیرد . رییسی باید نشان می داد که اتفاقا جنگ زمانی رخ می
دهد که دشمن ظاهر دوست به خود می گیرد. مثل وقتی که بشار اسد و جان کری
سر یک میز شام غذا خوردند و ششماه بعد جنگ شد!
آری. کافی بود رییسی همین چیزها را در مناظره ها عنوان می کرد و در مستند
خود نشان می داد. هیچ دروغی هم لازم نبود. اتفاقا این ترس واقعی بود. می
توانست رییسی در مستند خود آوارگان لیبی و عراق و سوریه را نشان دهد تا
مردم خود بفهمند چه خوابهای حشتناکی برایشان دیده شده و آمریکا مار زخم
خورده ای است که بعد از خلع سلاح ایران انتقامی هولناک از مردم ایران
خواهد گرفت.
کافی سخنان بن سلمان در اینکه بزودی جنگ را به داخل می کشد را نشان می داد.
اما متاسفانه رییسی فقط بر مساله اقتصاد تکلیه کرد و معلوم است که وقتی
پای جنگ در کار باشد مردم فساد را بر جنگ ترجیح می دهند.
من رییسی را به خاطر فضایل و سجایای اخلاقیش بسیار دوست دارم. اما اخلاق
تنها کافی نیست.
خدا این مرد رو برامون نگه داره.
حاج حسین پرچمت بالاست.
شما برو دعا کن چیزی که میگید (خدمت به مردم) به واقعیت بپیونده و روزی نشه که پشیمون بشید از این رای که دادید.
نه آقا ، این 23 میلیون از وضعیت موجود ( اقتصاد و کار و شغل و .....) رضایت کامل دارند ، پس دیگه تفسیر نکنید . لطفا
زنده باد روحانی ، زنده باداختلاس و دزدی ، زنده باد وضعیت موجود
با روحانی تا 1400:
اختلاس ، واردات بی رویه ، بی کار کردن کارگران ایرانی ، تضعیف اقتدار ملی ، هسته ای نابود شده ، توهین بیش تر به منتقدان ، خفقان سیاسی ، هر کس حرفی زد میگن احمدی نژادی ، فقر بیش تر ، یارانه های قطع شده ، خسارت میلیاردی کرسنت، قرداد های مخفیانه همچون 2030 و اطلاعات پارس جنوبی که به شرکت توتال دادن و ا این دست قراردها ، گورخواب های بیش تر ، فساد و فحشا از بی کاری جوانان ، اشرافی گری ، تولید ملی نابود شده ، دلار 6000 هزار تومانی و.......
دوستان الان اینو براتون می گم یک جایی بنویسید : روحانی جوری اقتصاد رو به ... میکشه که تا سالها نمی تونن جمعش کنن.
ادامه .
راهی نداریم جز تمکیین به قانون
عزیزان و برادران مخصوصا خبرگزاری دانشجو دست بردارید از تخریب و توهین به دولت و هی نکات منفی
کمک کنید به دولت با گفتن راه حل به خاطر امام و شهدا
بسه اختلاف بسه امام علی سکوت کرد شما چرا دهنتونو نمیبندید
تو رو به خدا نیفتین به جون هم شما باید اهل حق و انصاف و کمک باشین نه اهل تخریب ناسزا و تهمت زدن و فقط هی اعتراض کردن
جامعه رو یکپارچه کنید و کمک کنیم برای جامعه متحد و منسجم و قوی
پیروزی نهاایی از آن مومنان و صابران خواهد بود