به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری دانشجو، دکتر عبدالله گنجی در یادداشت روزنامه جوان نوشت:
اگرچه انگاره ذهنی تحلیلگران سیاسی این است که از ۳۸سال انقلاب اسلامی فقط هشت سال آن دولت در اختیار چپ- اصلاحات نبوده است، اما درباره اینکه هشت ساله ۱۳۸۴- ۱۳۷۶ دولت اصلاحات حاکم بوده است، اختلاف وجود ندارد. در دولت اول روحانی اصلاحطلبان بازی دوگانهای را شروع کردند. از یک طرف رحم اجارهای را مفهومسازی میکردند و دولت ایشان را مدیون پایگاه اجتماعی خود میدانستند و از طرفی به دنبال فاصلهگذاری بین خود و عملکرد روحانی بودند و این تعارض را تا آخر مدیریت کردند. اما در دولت جدید روحانی فضا کاملاً متفاوت است.
روحانی در بعد سلبی حتی فراتر از اصلاحطلبان درون کشور جلو رفت و به اصلاحطلبان غربنشین نزدیک شد و همه آنان را به وجد آورد، در بعد ایجابی هم اگرچه از قوارههای فکری- تئوریک اصلاحطلبان همچون دموکراسیخواهی و مشروطهخواهی استفاده نکرد، اما در بعد فرهنگی- مدنی آنان را جا گذاشت.
اصلاحطلبان با همه ظرفیت و حیثیت در روحانی ترکیب شدند، از یار کمکی به عضو شرکت سهامی تبدیل شدند و نقطهچین یا حد فاصلی برای دوگانه دیده شدن باقی نگذاشتند.
آنان در یک اقدام بیسابقه همه نخبگان داخل و خارج خود را برای موفقیت روحانی به کار گرفتند و رقیب روحانی را با مفاهیمی همچون «آیتالله قاتل» مفهومسازی کردند، خاتمی را با قسم جلاله به میدان آوردند. در زمین بکر سیدحسن خمینی بذر اصلاح شده اصلاحطلبی پاشیدند تا کمباین روحانی درو کند و اتاق فکر و اتاق عملیات روانی و فضای مجازی را با تلاش شبانهروزی فعال کردند.
جهانگیری رسماً تابلوی اصلاحات را در مناظرات بالای سر گرفت و یگانگی با روحانی را فریاد زد. شهر به شهر رفتند و پرچم اصلاحات را با تصویر روحانی بلند کردند و در حوزه سلبی نیز تمام قامت نه از درون سنگر روحانی که از سنگر خود شلیک کردند. خلاصه کلام اینکه هویت خود را به میدان آوردند و مبارزه کردند. در نقطه مقابل، روحانی نیز از سرمایه آنان در هر شهر و دیاری بهره برد و مفاهیم «جنت مکان و خلدآشیان» را نثار اصلاحات کرد. اکنون که دولت روحانی برای تجدید آماده میشود، اصلاحطلبان دیگر نمیتوانند به سنگرهای روشنفکری خزیده و نقاد روحانی شوند. توفیق روحانی توفیق آنان است و پلشتیهای احتمالی دولت او پلشتیهای اصلاحات است. آن روز که احمدینژاد و اصولگرایان مشترکاً اصرار داشتند که دیگر با هم و از هم نیستند، اصلاحطلبان نمیپذیرفتند، حال چطور میشود اصلاحطلبان و روحانی را که بر یکی بودن حداکثری اصرار دارند، با فاصله دید؟
از سوی دیگر روحانی در تبلیغات انتخاباتی کمک شایانی به بالا رفتن پرچم اصلاحات کرد و دوگانه اصلاحات- اعتدال را از میان برداشت، اگرچه اعتدال گفتمان نبود، اما روش بود. روحانی این روش را درنوردید و چنان چهارنعل تاخت که اصلاحطلبان تندرو باید در نزد او لنگ بیندازند.
بنابراین روحانی داوطلبانه و در هنگام اضطرار و استرس خانه اعتدال را منفجر کرد تا زمین این خانه منفجر شده ضمیمه منزل اصلاحات شود و سند آن مجزا صادر نشود. امروز دولت مستقر (آینده) دولت اصلاحات است. مطالبات مردم از دولت، مطالبات از اصلاحطلبان است و قسم جلاله خاتمی در حل مشکلات توسط روحانی، نیز سند این همانی است. امید است مالک این رحم دوباره و پس از ناکامیهای احتمالی، هوس سلب مالکیت و اجاره دادن مجدد نکند و مالکیت را محترم بشمارد.
امروز اصلاحطلبان پاسخگوی شغل، تورم، اقشار آسیبپذیر، فقر، برداشتن تحریمهای غیرهستهای هستند و از هیبت روشنفکرانی که هنر آنان صرفاً گفتمان «لنگش کن» است، عبور کردهاند.