به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری دانشجو، ماه رمضانی که گذشت، با وجود همهی زیباییهای خود، حواشی فراوانی با خود بههمراه داشت و شاید بتوانیم ادعا کنیم که حتی در مقاطعی حاشیه بر متن نیز غلبه کرد و فضای رسانهای کشور بهجای پرداختن به مسائل اصلی، درگیر مسائل بسیار فرعی شد.
در صدر این حوادث، بلند شدن صدای انتقاد برخی افراد در روز قدس خطاب به رئیسجمهور بود که بهسبب قلت حضور آقای روحانی در جمع نیروهای انقلابی و همچنین مردم ، این افراد فرصت را غنیمت شمردند و آنگونه رئیسجمهور را مورد شماتت قرار دادند.
اگرچه در اصل ناصواب بودن چنین کرداری شکی نیست و رهبر معظم انقلاب نیز در چند نوبت خطاب به نیروهای انقلابی هشدار دادند که از چنین رفتاری در مرئی و منظر عمومی خودداری کنند، اما خالی از لطف نیست که اندکی نیز به دنبال ریشه و علل چنین حوادثی باشیم و بیندیشیم که چرا بخشی از مردم و نیروهای انقلابی در مواقعی اینگونه به نقطهی جوش خود نزدیک میشوند و جناحهای رقیب و مخالف را طلبکار میسازند؟
به نظر میرسد که در میان انبوه علل بروز چنین حوادثی، دو دلیل بیش از پیش چشمنوازی میکند که عبارتاند از: 1. عدم حضور روحانی در جمع نیروهای انقلابی ودر بین مردم 2. حملات گاهوبیگاه رئیسجمهور به نیروها و نهادهای انقلابی
*عدم حضور روحانی در جمع نیروهای انقلابی
اگرچه بسیاری از فعالان سیاسی و اجتماعی همواره نسبتبه صعبالوصول بودن جناب رئیسجمهور گلایهمندند، اما باید اذعان داشت که طی حدود چهار سال گذشته دست هیچ جریانی بهسان تشکلهای انقلابی و ارزشی از رسیدن به رئیسجمهور کوتاه نبوده است و رفتار ریاست محترم جمهور و زیرمجموعههای ایشان بهنحوی بوده است که گویی تشکلهای انقلابی محلی از اعراب ندارند و وقعی به آنها نمینهند.
نمونهی بارز این موضوع نیز به دیدار رمضانی سال جاری رئیسجمهور بازمیگردد که بهصورت کاملاً گزینشی برگزار شد و هیچ تشکل انقلابی در آن حضور نیافت تا رئیسجمهور با هواداران خود شب خوشی را سپری کند.
ناگفته نماند که این دیدار رمضانی نخستین کممهری رئیسجمهور نسبتبه دانشجویان انقلابی نبود و به گفتهی یکی از اعضای شورای تبیین مواضع بسیج دانشجویی، «این نخستینبار نیست که شاهد برخوردهای اهانتآمیز رئیسجمهور با تشکلهای دانشجویی هستیم و در این چهار سال شاهد اینگونه اهانتها بودهایم.
به یاد نداریم که جلسهای ویژه دانشجویان از طرف دولت و نهادهای وابسته به آن برگزار شده باشد و بسیج دانشجویی دعوت شود.»[1]
چه نیکو بود که ریاست محترم جمهور با آن همه شعار آزادی بیان، کمی مهربانتر با نیروهای انقلابی برخورد میکرد و مستقیم در جلسات رسمی با آنها روبهرو میشد تا کار به جای ناصواب نکشد.
*حملات گاهوبیگاه رئیسجمهور به نیروها و نهادهای انقلابی
اما در کنار دلیل مذکور، نگاهی به نوع حملات و اهانتهای رئیسجمهور به نیروها و نهادهای انقلابی طی چند ماه اخیر، نشان از آن دارد که آقای روحانی دیگر جایی برای آرام ماندن این نیروها باقی نگذاشته است و شاید خیلی دور از انتظار نبود که منتظر باز شدن زخمهای کهنه باشیم.
متأسفانه حد فاصل چند ماه مانده به انتخابات ریاستجمهوری، خط تخریب و توهین به نیروها و نهادهای انقلابی از سوی رئیس جمهور دنبال شد، در ایام انتخابات اوج گرفت و صد تأسف که در روزهای پس از انتخابات باقی ماند.
با در نظر گرفتن خط زمان این موضوع درمییابیم که پاییز سال گذشته از جمله درشتترین این اهانتها حوالهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد و در همایش ملی ارتقای سلامت اداری و مبارزه با فساد که در سالن اجلاس سران در حال برگزاری بود، رئیسجمهور اظهار کرد: «اگر تفنگ، پول، روزنامه، سایت و تبلیغات یکجا جمع شود، حتماً فساد درست میشود.
پس دنیا عقلش رسیده است که این قدرتها را تفکیک کرده است.»[2]
خط تخریب روحانی با ورود وی به کارزار انتخابات اوج گرفت و یک بررسی اجمالی از سخنرانی وی طی چند روز آخر منتهی به انتخابات نشان میدهد از هیچ سخنی فروگذار نشد.
او در یکی از سخنرانیهای معروف خود در مشهد ضمن تشبیه مخالفان خود به «چاقوکشها» گفت: «میخواهید دستگاه فرهنگی و خبرگزاری داشته باشید؟ میخواهید شرکت اقتصادی داشته باشید؟ ما مخالف نیستیم، ولی جای مردم را تنگ نکنید»[3]
روحانی همین مسیر را در مناظرههای انتخاباتی نیز پیش گرفت و در این فقره حتی از زیر سؤال بردن پروندههایی که به امنیت ملی نیز بازمیگشت، بهواسطهی آنکه نیروهای انقلابی درگیر آن بودند، دریغ نکرد.
در همین راستا بارها از او شنیده شد که شماها کاری جز «اعدام» و «بگیروببند» بلد نیستید و طی این سیوچند سال نیز فقط به همین کار مشغول بودید.
با اتمام رقابتهای انتخاباتی نیز که انتظار میرفت از غلظت چنین رفتارهایی کاسته شود، اما همان التهابآفرینیها ادامه داشت.
گویی حسن روحانی برای انحراف افکار عمومی جامعه نسبتبه اصلیترین مسائل کشور، هیچ راهی جز ایجاد دوقطبیهای کاذب نیافت و با همان فرمان به قلعوقمع تفکر انقلابی در کشور پرداخت.
او هر روز کلیدواژهای جدید را بهعنوان اسم رمز حمله به رقبای خود اختراع میکند و هیچ ابایی نیز از به کار بردن این کلیدواژهها در تریبونهای رسمی ندارد و عملاً در مسیر شکستن وحدتی گام برمیدارد که برای به دست آوردن آن هزینههای فراوانی شده و به حزب و جناحی تعلق ندارد که اینچنین مورد حمله قرار گیرد.
در همین مسیر، «دولت بیسلاح» و «دولت باسلاح» اسم رمز جدید روحانی برای اهانت بود که در دیدار خود با فعالان اقتصادی از آن پرده برداشت و گفت «ابلاغ سیاستهای اصل 44 برای این بود که اقتصاد به مردم واگذار شود و دولت از اقتصاد دست بکشد، اما ما چه کار کردیم؟ بخشی از اقتصاد دست یک دولت بیتفنگ بود که آن را به یک دولت باتفنگ تحویل دادیم.
این اقتصاد و خصوصیسازی نیست. از آن دولتی که تفنگ نداشت میترسیدند، چه برسد به اینکه اقتصاد را به دولتی دادیم که هم تفنگ دارد و هم رسانه را در اختیار دارد و همهچیزی دارد و کسی جرئت ندارد با آنها رقابت کند.»[4]
رئیسجمهور حتی در دیدارهای رمضانی خود، که فرصتی مناسب برای از بین بردن کینههای بهوجودآمده وجود داشت نیز از این مواضع خود کوتاه نیامد و اینبار با معادلسازی انقلابیگری با فحاشی، عموم نیروهای انقلابی را نشانه گرفت.
او در جمع خبرنگاران (تنها چند روز پیش از روز قدس) ضمن انتقاد شدید نسبتبه نیروهای انقلابی تصریح کرد که «امیرالمؤمنین (ع) وقتی مشاهده کرد تعدادی از لشکریانش در صفین، حین جنگ به دشمن دشنام میدهند، واکنش نشان داد و گفت من اصحابی را نمیخواهم که به دشمنانشان فحش دهند.
حالا برخی از ما که خود را شیعهی علی (ع) میدانیم، چرا دشنام دادن را افتخار میدانیم و ناسزاگویی را انقلابیگری میدانیم؟ انقلابی ما امیرالمؤمنین و پیامبر اکرم (ص) است، عمار یاسر است.
مگر ما شیعهی علی نیستم. ما انقلاب کردیم تا راه پیامبر (ص) و راه علی (ع) را دنبال کنیم که به اصحاب خود میفرمود که حتی در هنگام جنگ به دشمن دشنام ندهید.»[5]
متأسفانه شاهد آن هستیم که آقای روحانی بیشتر از آنکه بهدنبال عادیسازی روابط خود با نیروهای انقلابی و مردم باشد (مانند همان راهبردی که در بازتعریف روابط خود با غرب و کدخدای آن در پیش گرفته است)، هر روز بر دایرهی اهانتهای خود میافزاید و هیچ به عواقب آن فکر نمیکند.
شاید از بین رفتن «آستانهی تحمل» از جمله نتایج قهری و طبیعی مردم و نیروهایی باشد که همواره با سخیفترین عناوین مورد خطاب روحانی قرار میگیرند و ازآنجاییکه در هیچ مکان رسمیای بهجز راهپیماییها به وی دسترسی ندارند، در چنین محلی زخمهای خود را باز میکنند تا شاید رئیسجمهور نگاهی به آنها بیندازد.
بازهم تأکید میشود که این نوشتار در پی توجیه و تنویر اقدام ناشایست عدهای اندک در راهپیمایی روز قدس نیست، اما لازم است ریاست محترم جمهور نیز یک بازنگری اساسی در رفتار خود نسبتبه نیروها و نهادهای انقلابی و همچنین مردم داشته باشد تا زمینههای نارضایتی آنها را فراهم نسازد.
رئیسجمهور محترم از یاد نبرد که امروز کسانی در ردیف معترضان او قرار دارند که در صورت به خطر افتادن کیان این کشور، از هدیه کردن جان خویش نیز دریغ نمیورزند و بنابراین در انتقاد و اعتراض به رئیسجمهور نیز بهدنبال منافع شخصی و یا احیاناً دنیوی خود نیستند، بلکه اصلیترین مبانی انقلاب را در خطر میبینند که اینگونه لب به گلایه میگشایند.
این افراد همواره نسبتبه به خطر افتادن اصول خود نگراناند و در این راه هیچ شخصی برای آنها موضوعیت ندارد، بلکه پاسداری از خط اصیل انقلابیگری است که آنها را به تکاپو و اعتراض وامیدارد.
پس چه نیکوست که آقای روحانی در جایگاه رئیس جمهور نظام اسلامی و نه در جایگاه اپوزیسیون، نیمنگاهی به این دغدغهها داشته باشد تا هرچه بیشتر از زمینههای التهاب کاسته شود و نظام کلان مدیریتی کشور به رفعورجوع مشکلات اصلی همت گمارد.
*پی نوشت ها:
[1]. http://www.snn.ir/detail/News/612892/9029.
[2]. http://yon.ir/VdacJ.
[3]. http://yon.ir/BVjIe.
[4]. http://yon.ir/euOPW.
[5]. http://yon.ir/Lwmvu.
منبع: برهان