به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری دانشجو، دکتر پیروز مجتهدزاده، فوق دکترای جغرافیای سیاسی خود را از دانشگاه آکسفورد گرفته است و اکنون استاد ژئوپلیتیک در دانشگاه جورج واشنگتن، عضو کنفرانس بینالمللی دائمی حقوق بشردوستانه، عضو هیات مدیره انجمن مطالعات ایران معاصر در دانشگاه لندن و عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. او یکی از منتقدان جدی تسامح و تساهل در سیاست خارجی است.
اظهارات اخیر حسن روحانی درباره سیاستهای ایران در منطقه بشدت مورد انتقاد این استاد برجسته جغرافیای سیاسی واقع شده است. او اظهارات اخیر روحانی در مخالفت با اولویت قرار گرفتن قدرت برتر منطقهای شدن ایران را ناشی از عدم آشنایی روحانی با فلسفه سیاست خارجی دانست و گفت این اظهارنظر او تاکنون در هیچ دورهای در تاریخ سیاست خارجی دنیا گفته نشده است!
***
دولت یازدهم آخرین هفتههای خود را سپری میکند؛ شما عملکرد دولت یازدهم در حوزه سیاست خارجی را چگونه ارزیابی میکنید و چه توصیهای برای دولت دوازدهم دارید؟
روابط خارجی ایران در تمام دوران مورد مطالعه من- که از دوران ریاستجمهوری آقای هاشمیرفسنجانی آغاز میشود و تا امروز ادامه دارد- به طور کلی ساکن، یکنواخت و بدون هیچگونه پیشرفتی بوده است. در انتهای دوران ریاستجمهوری آقای هاشمی سفر او به عربستان سعودی با هدف تلطیف روابط انجام شد که در نهایت منجر به گسترش روابط با این کشور شد. بعد از آقای هاشمی و در دولت اصلاحات، رئیسجمهور وقت با طرح ۲ موضوع «گفتوگوی تمدنها» و «تشنجزدایی در روابط خارجی»، خواست روی این گشایش و این بهبود بهتر و بیشتر بسازد اما افسوس دقت نکرد که بهبود روابط خارجی آنچنان که تاثیرات اقتصادی مطلوب را بر زندگی مردم بگذارد، نیازمند داشتن دیپلماتهای بسیار ورزیده و کارکشته بود.
این خلأ باعث شد ابتکارات سیاست خارجی دولت به جایی نرسد، زیرا در همان زمان بود که آقای کمال خرازی، وزیر امور خارجه ابتکار تسامح و تساهل را مطرح کرد. این سیاست انصافا در خواباندن حرارتهای شدید جناحها علیه هم در داخل، موثر بود اما چیزی که آقایان به آن توجه نکردند این بود که در روابط خارجی نمیشود تسامح و تساهل داشت. کاربرد این سیاست در زمانی است که جناحهای سیاسی یک کشور در اختلافات پیش آمده، نسبت به هم تسامح و تساهل داشته باشند و کوتاه بیایند. این به جایی برنمیخورد و به نفع پیشرفت و توسعه سیاسی است اما در روابط خارجی شما با هموطنانتان سر و کار ندارید، بلکه با دشمنانتان سر و کار دارید. در مقابل دشمن نمیتوانید تسامح و تساهل داشته باشید و سهلانگاری کنید.
این عین خیانت است. در روابط خارجی شما با دشمنان عملی و تئوری سر و کار دارید و آنان هر آن منتظرند یک امتیازی علیه شما به دست بیاورند و از آن برای نابودی شما استفاده کنند. ما پیش از جنگ تحمیلی ۸ ساله دیدیم که دولت موقت، بر اساس این تئوری حیرتانگیز کشور برباددهنده که «کشور ما دشمن خارجی ندارد»، تقریبا همه نیروهای دفاعی ما را نابود کرد.
یا خانهنشین کردند یا تسویه کردند و سلاحهای پیشرفته را تخریب کردند و قراردادهای نظامی که ما پولش را نیز پرداخت کرده بودیم، کنسل کردند، در حالی که ما پول بسیاری از اقلام را داده بودیم. در مباحث ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک به این اقدام میگویند «ارسال دعوتنامه سرگشاده برای دشمن» و ما در حالی که آقای بازرگان اعلام کرده بود کشور ما دشمن خارجی ندارد، ناگهان متوجه شدیم دشمنی که سالها منتظر بود به خاک کشور تجاوز کند، یعنی صدام با یال و کوپال آمد و خدا رحم کرد انقلاب اسلامی شده بود و آن حرارتهای انقلابی سبب شد ملت ایران پایداری و مقاومت حیرتانگیز تاریخی از خود نشان دهند و الا سیاست خارجی اجرا شده، پدر ما را در آورده بود.
منظور از این مثال این است که آقایان این حد درایت نداشتند که در روابط خارجی نمیشود تسامح و تساهل کرد. این سیاست اما همچنان ادامه دارد. ۳۰ سال از این تسامح و تساهل میگذرد، آقایان به چه نتیجهای رسیدند که باز هم آن را ادامه میدهند؟ کجا روابطمان با دیگران در این مدت بهبود پیدا کرد و دشمنان خارجی با شما کی دوست شدند که همچنان کوردلانه ادامه میدهید؟ این نقطه ضعف کلیدی سیاست خارجی دولتهای ما بوده و همچنان ادامه دارد.
مشکل قضیه این است که دستگاه روابط خارجی ما در طول حداقل ۲۰ سال اخیر در عمل ثابت کرد که نهتنها از نظر شناخت و دانایی علمی روابط خارجی فعال و تجربه دیپلماتیک آمادگی و ورزیدگی لازم را ندارد، بلکه استعداد مشورت کردن را هم ندارد و حتی مشورت دادن تخصصی بعضی کارشناسان و متخصصان که به زور از طریق رسانهها به دولت مشورت میدهیم هم مورد توجه قرار نمیگیرد و اغلب دچار بغض و دشمنی میشویم.
مساله سر این است که اگر حاکمیت قانون در میان بود، باید از این حضرات پرسیده شود که شما چکار دارید میکنید؟ شما که آمدید در برجام هر آنچه آمریکا خواسته بود، تحویل دادید و کادویی اضافی هم به صورت تخریب صنایع آب سنگین روی بستههای اهدایی گذاشتید و تحویل دادید، چه به دست آوردید؟ کدام تحریمها شکسته شد؟ توتال با شما قرارداد نفتی میبندد اما کجاست بانکهایی که سرمایهها را منتقل کند؟ از چه طریقی باید این کار صورت گیرد؟ از طریق پول نقد در گونیهای داخل هواپیما میشود این سرمایه را منتقل کرد؟ این واقعا کار اقتصادی است؟
در ۴ سال اول ریاستجمهوری آقای روحانی ایشان ثابت کرد به هیچوجه استعداد مشورت شنیدن و راهنماییهای مطالعهشده تخصصی را ندارد. چندی پیش در خلال چالشهایی که مطرح کرده بودم در زمینه تفکر سیاست خارجی و فلسفه و فرهنگ سیاست خارجی، مقالهای را در فیسبوک منتشر کردم خطاب به روحانی که اقلا این را مطالعه کنید که سیاست خارجی کشور نمیتواند براساس تسامح و تساهل پایهریزی شود. برای اینکه روابط خارجی هر کشوری باید براساس ایجاد موازنه با دوستان و دشمنان شکل بگیرد؛ موازنههای اقتصادی، سیاسی، نظامی و دیپلماتیک. باید از این ۴ طریق ما روابطمان را با دوستان و دشمنانمان طوری تنظیم کنیم که «بازدارندگی» پیش بیاید. بازدارندگی از تجاوز نظامی که مورد تهدید آن هستیم یا اجحاف سیاسی و اقتصادی آنگونه که عربستان سعودی الان علیه ما مشغول است.
حتی این راهنمایی مستند علمی و این مشورت زورکی بنده را آقای روحانی مطالعه نکردند. چون چند روز پیش ایشان گفتند: «بهترین سیاست خارجی این است که ما دشمن خارجی را به انزوا بیندازیم!»چگونه عربستان را که همه کشورهای اسلامی را علیه ما شورانده است، در حدی که همه آنها در اجلاس سران کنفرانس اسلامی در استانبول رای به محکومیت ما دادند و در جشن بالماسکه ۲ ماه پیش خود در ریاض دشمنی نسبت به ما را علنا ابراز کردند، میخواهیم منزوی کنیم؟ آقای روحانی! شما چند دوست در منطقه دارید که برای انزوای سعودی همکاری کنند؟
با استفاده از کدام ابزار و امکان میخواهید این کار را بکنید؟ همین جمله شما که «باید دشمنان خارجی خود را به انزوا بیندازیم» نشان از آن دارد که شما با فلسفه روابط خارجی آشنایی ندارید و ما با توجه به این عدم آشنایی شما با بنیادهای فلسفی و ژئوپلیتیک سیاست خارجی و با این عدم استطاعت دولت شما در زمینه مشورت علمی و کاربردی گرفتن از متخصصان دانشگاهی، چگونه میتوانیم نسبت به آینده روابط خارجی کشور امیدوار باشیم؟
شما به ایجاد موازنه با دوستان و دشمنان اشاره کردید که از این طریق بازدارندگی ایجاد شود. اخیرا آقای روحانی در اظهارنظری گفته است که به جای قدرتمند شدن کشور، منطقه قدرتمند شود. نظر شما در اینباره چیست؟
من نمیدانم چگونه باید این حقیقت را تفهیم کنم که کدخدای یک روستا نمیتواند بگوید ما در این روستا میخواهیم سیاستهایی را اجرا کنیم که کل کشور قدرتمند شود. قدرت و توسعه را نمیتوان از جزء به کل سرایت داد. شما اول خودت را قدرتمند کن تا بتوانی به دیگران کمک کنی. وقتی قدرت بالقوه ما اینگونه مورد چالش همهجانبه است، چگونه میخواهیم منطقه را قدرتمند کنیم؟ به آقای روحانی باید گفت سیاستهای اجرایی داخلی و خارجی محدود به شعار دادن نیست.
شما وقتی مطلبی را مطرح میکنید باید سازوکار و اسباب و وسایل اجرایی آن را هم ارائه بدهید و معرفی کنید. ما در حالی که در حوزه دیپلماتیک خودمان هر روز از نظر عملی کردن قدرت بالقوه کشورمان تحلیل میرویم، چگونه میتوانیم منطقه را تقویت کنیم؟ درحالی که هدف ضربه زدنهای سیاسی و حتی نظامی سعودی که تحت حمایت آمریکا هم هست، ایران است؛ آن وقت ما میخواهیم منطقه تحت نفوذ آن را هم قدرتمند کنیم؟ در این شرایط چگونه میتوانیم عربستان سعودی و بقیه منطقه را به قدرت برسانیم؟ کجای این حرف قابل قبول است؟ این حرف دقیقا همان حرفی است که ایشان هفته قبل زدند که ما باید دشمنان را به انزوا بیندازیم.
آقای روحانی! اینجا کشوری است که وقتی ۲۳ میلیون رای میآورید به این معناست که ۲۳ میلیون تن فقط برای حرفهای شما هورا میکشند. آیا فکر میکنید وقتی این حرفهای عجیب و غریب را میزنید، این هوراکشان همه حرفهایتان را دربست قبول دارند؟ یا از شما انتقاد میکنند؟ در این شرایط اگر متخصصان دانشگاهی هم انتقاد نکنند و راهنماییهای لازم را در اختیارتان نگذارند، تکلیف آینده این کشور چه خواهد شد؟ اما شما بهجای بالا بردن حوصله انتقاد شنیدن، آنهایی را که به جای تمجید و تحسین چاپلوسانه، میکوشند راه اعتلای زندگی ملی را ارائه کنند به تمسخر میگیرید.
آقای روحانی! شنیدم که شما مدرک دکترا از دانشگاهی در گلاسکو گرفتهاید. چطور این موضوع به فکرتان نرسید که وقتی شعاری مطرح میکنید اسباب و وسایل اجراییاش را هم باید اعلام کنید؟ شما میخواهید دشمنان ما را به انزوا بیندازید؟ آمریکا و عربستان سعودی را چگونه منزوی خواهید کرد؟
آقای رئیسجمهور! چگونه میخواهید منطقه ما را که شامل اسرائیل، عربستان و نوکرانش در پاکستان و امارات نیز میشود قدرتمند کنید، در حالی که خودمان سخت نیازمند تجدید قوا هستیم تا به اقتدار منطقهای برسیم؟ مشکل ما مشکل فرهنگ سیاسی در سیاستهای داخلی و روابط خارجی است. ما درک درستی از زیربناهای استراتژیک و ژئوپلیتیک در روابط خارجی نداریم و عادت کردهایم با شعار دادن زندگی کنیم و نسبت به رقیبان سیاسی پیشگیرانه عمل کنیم. این درددلهای کارشناسانه من از ناحیه وطندوستی و منافع ملیخواهی است. شما براساس کدام دستورالعمل علمی و مستند به حصول نتایج مطلوب با منافع حیاتی مردم در داخل و روابط خارجی برخورد میکنید؟ من یک متخصص دانشگاهی هستم و برای انتقاد و سوال کردن تربیت شدهام.
آقای روحانی! این شما هستید که نه سوال را جواب میدهید و نه به نظر متخصصان تربیت شده به خرج این آب و خاک اهمیتی میدهید. اگر هم قرار باشد مشورتی صورت گیرد، مشورت گرفتن را محدود به همایشها و کنفرانسها و کنگرههای فرمایشی با دوستان همحزبی و بستگان و نزدیکان میدانید یا مشورت با مشاوران حزبی و جناحی که نه در اداره امور داخلی تجربهای دارند و نه در روابط خارجی، غیر از بالا و پایین کردن چند نظریه از صاحبنظران اروپایی و آمریکایی، تجربه عملی کسب کردهاند. آقای رئیسجمهور! برای من بس دشوار است که تکرار کنم «این ره که تو میروی ایکاش که به ترکستان بود!» بعد از پایان دوره ریاستجمهوری شما، تکلیف این کشور چه خواهد بود؟
شما سالها مطالعات منطقهای و بینالمللی داشتهاید؛ اظهارنظر آقای روحانی درباره تقویت منطقه در شرایطی که برخی کشورهای منطقه دشمنان ما هستند، نمونهای دیگر در دنیا داشته است؟
هیچگونه مثالی در تاریخ منطقه و تاریخ جهان سیاسی وجود ندارد و چنین چیزی سابقه ندارد. چنین حرفی ۲ دقیقه هم ارزش شنیدن ندارد. البته ابرقدرتها یا قدرتهای برتر جهانی در مواردی ابراز کردهاند که اعتلا دادن وضعیت اقتصادی ملل عقب افتاده در جهان یا منطقه میتواند در برقراری صلح و امنیت جهانی یا منطقهای کمک کند ولی باید دقت داشت که منظور آنها از اعتلا دادن وضع اقتصادی ملل عقبافتاده، توسعه اقتصاد کاپیتالیستی بوده و بالا بردن قدرت خرید آن کشورها. اما در اینگونه مباحث ژئوپلیتیک، فرمول عملی کار این است که اول شما خودت را تقویت کن تا بتوانی منطقه را- در درجه دوم بعد از خودت- قدرتمند کنی. شما ببین همین یک ماه پیش در ریاض علیه شما چه اتفاقی افتاد که فرض کردید انشاءالله گربه است.
شما خوب است چشمانتان را باز کنید و دریابید که آقای ترامپ به کمک اسرائیل در حال برنامهریزی برای لطمهزدن نهایی به ایران است. در چنین شرایطی شما میخواهید دیگری را تقویت کنید؟ دیگر میخواهید دشمن بزرگ بینالمللی و دشمنان منطقهای به چه زبانی بگویند در حال طراحی و اجرای توأمان طرحهایی شوم علیه ما هستند. هر کسی میتواند شعار بدهد ولی وقتی رئیسجمهور یا نخستوزیر [رئیس اجرایی کشوری] مطلبی را مطرح میکند، باید نحوه اجرایش را هم معرفی کند. شما میخواهید منطقه را تقویت کنید؟ چگونه و کجای منطقه را میخواهید تقویت کنید؟
اگر شما میخواهید دانشگاهیان متخصص کشور به شما کمک کنند و طرحهای شما را به ملت تفهیم کنند، منظورتان را به آنها تفهیم کنید و بگویید چگونه میخواهید آمریکا را منزوی کنید؟ چگونه میخواهید اسرائیل و عربستان سعودی، بزرگترین دشمنان ما در منطقه را که بر تمام منطقه نفوذ ایجاد کردهاند، منزوی کنید؟ با همکاری کدام کشور دوست و کدام همپیمانان منطقهای این کار را میکنید؟
یک بار دیگر به صورت «شعاری» بگویم آقای رئیسجمهور! با شعار نمیشود زندگی کرد. با شعار دادن میتوان دوستداران را برای مدتی کوتاه خوشحال کرد اما نمیشود امور اجرایی کشور در داخل را اداره کرد و روابط خارجی کشور را بهبود بخشید.
یعنی میخواهید بفرمایید اظهارات ایشان مصرف داخلی دارد؟
صد در صد! خوشحالم از این کلمه استفاده کردید. این بحثها مصرف داخلی دارد و نهتنها به زبان داخلی بیان میشود که زبان خارجی را بلد نیستند بیان کنند. وقتی شما فرهنگ این شعارها را نگاه میکنید میبینید در سطوح بسیار پایین برای قانع و خوشحال کردن عدهای در داخل است.
بالاخره این اظهارات تأثیرات منطقهای خواهد داشت.
چگونه؟
اینکه ما به دنبال تقویت منطقه هستیم، حاوی پیام روشنی به کشورهای دیگر است. مثلا شاید برخی همسایهها این اظهارات را تعبیر به عقبنشینی کنند.
ما باید یک روابط خارجی توسعه یافته خوب، مفید و مثبت داشته باشیم و باید شرایطی را بهوجود آورد که برای حرفهای ما خریداری پیدا شود. اما اینکه ما بخواهیم کسی را قانع کنیم که میخواهیم برای منافع آنها عقبنشینی کنیم، در بهترین شرایط همان تسامح و تساهل عقبافتاده فکری را تکرار کردهایم.
در چنین شرایطی با توجه به واقعیت فعلی منطقه، چطور میشود مصالح ملی را تامین و تضمین کرد؟
از طریق تلاش برای ایجاد موازنه میان ما و دوستان و دشمنان برای بازدارندگی. اگر بازدارندگی صورت گرفت، قدرتمند هستیم و میتوانیم به فکر بهبود شرایط آینده منطقه باشیم.
با توجه به تحولات اخیر عربستان سعودی و به قدرت رسیدن محمدبن سلمان که آشکارا سیاستهای ضدایرانی خود را اعلام کرده است، باید چه سیاستی را پیاده کنیم؟
باید همان کاری را بکنیم که هماکنون نمیکنیم. شما ماجرای قطر را ببینید. این کشور یکی از اعضای شورای همکاری خلیجفارس است که نمیخواهد مستعمره سعودیها شود؛ آنچنان که بحرین و امارات شدند. ما حتی نمیتوانیم با رئیس امارات یک روابط شخصی، دیپلماتیک و رسمی داشته باشیم که به او بگوییم جلوی وزیر خارجه ماجراجویش را که برادر کوچکتر او هم هست بگیرد.
ما حتی اینقدر نفوذ و مهارت دیپلماتیک نداریم که اعمال وزیر خارجه امارات را خنثی و بیاثر کنیم. تنها راهی که میشود در سیاست خارجی پیگیری کرد همانی است که گفتم؛ باید این سیاست خارجی تسامحی و تساهلی از بیخ و بن زیر و رو شود و فکر تسامح و تساهل باید از ریشه کنده شود، چون میبینیم هر روز وضعمان بدتر از روز قبل شده است. باید مثل بقیه کشورهای دنیا فلسفه سیاست خارجی ما متکی بر حفظ منافع ملی در روابط با دیگران از طریق ایجاد موازنههای سیاسی، اقتصادی و استراتژیک با دوستان و دشمنان باشد. با سعودیها هم تنها از این طریق میتوانیم ایجاد بازدارندگی کنیم و به صلح و امنیت برسیم.
منبع: روزنامه وطن امروز