به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری دانشجو، «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» در میان استقلال و عدم وابستگی یک کشور به دیگران و جمهوریتی که بنا بر شعار مردمش قرار شد بر پایه اسلامیت پایهریزی شود، کلیدواژه مهمی نیز در مطالبات مردم وجود داشت، شعاری به نام «آزادی».
بهرغم توجه ویژه امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب به این حق مطلوب مردم که در جملاتی نظیر «به برکت آزادی است که اندیشهها رشد پیدا میکند و استعدادها شکوفا میشود. استبداد، ضد استعداد است» ظهور و بروز دارد، شوربختانه آزادی در ادبیات سیاسی ایران، جایگاه شعاری به خود گرفت و به دلیل جذابیت ظاهری برای یک گروه مصادره به مطلوب شد. خُردنگری پیرامون مفهوم آزادی تا جایی پیش رفت که واژه متعالی آزادی که باعث ایجاد حریم امن برای نقد دستگاههای اجرایی و اصلاح امور و همچنین آزاداندیشی و قضاوت مردم از عقاید مختلف و انتخاب قول احسن میشد، جای خود را به نحوه پوشش شخصی داد تا محدود به یک گزاره خاص شود. اما چرا آزادی از صورت به عینیت تبدیل نشد و نفی آزادی در مقام عمل و پایبندی ظاهری به شعار حریت و آزادی همچنان مساله ناتمام در جمهوری اسلامی است؟ آزادی بماهو آزادی، به مثابه یک حق انسانی برای اندیشیدن، گفتن و انتخاب کردن بارها دغدغه رهبر انقلاب بود که در آخرین دیدارشان نیز با صراحت قوه قضائیه را به حمایت از آن امر فرمودند.
در این یادداشت میخواهیم به نوع مواجهه دانشگاه با آزادیهای مشروع نگاهی داشته باشیم که آیا دانشگاه متشکل از دانشجویان، سیاستگذاران، استادان و دستگاههای اجرایی پیرامونی تا چه حد به مفهوم آزادیهای مشروع نزدیک شده و تا چه میزان از این واژه دور شده است.
اولین نگاه به آزادیاندیشی در دانشگاه، نبود حرف دگراندیشان در محیط دانشگاه نیست، چراکه در مواجهه با تاریخ نیز نمونههای عینی بسیار زیادی وجود دارد که نشان میدهد حرفهای بسیار صریحی حتی بالاتر از آزادیهای مشروع در دانشگاه زده شد. مشکل آنجا شروع شد که بسیاری از اوقات گفتن بر ضد عقاید حزب حاکم بر دانشگاه سخت شنیده میشد و از بروز و ظهور آن جلوگیری به میان میآمد. دومین دریافت ناقص از این آزادیهای مشروع تنگنظری بخشی از دانشگاه در شنیدن انتقاد از عملکرد خودش بود. بهطوری که آزاداندیشی و صراحت لهجه برای سوال از سیاستهای کلی حاکمیت راهی کمهزینهتر برای دانشگاهیان داشت تا انتقاد جزئی از عملکرد دانشگاه محل تحصیلشان تا جایی که نبود حریم امن در دانشگاه برای آزادبینی در ذهن دانشجو به کل محیط بدنه حاکمیت بسط داده شد و او را از آنچه حق خودش بود دلزده کرد و باعث شد استعدادی که در پس نقد و آزاداندیشی هم سبب اصلاح امور در دستگاهها میشد و همچنین تعالی شخصیتی را در پی داشت، جای خود را به سکون و بیتحرکی دهد.
سومین پیامد عدم حمایت کامل از آزادیهای مشروع در دانشگاه، به وجود آمدن شرایطی است که شنیدن صدای دیگران را سخت میکند و به مخاطب انتخابگر اجازه نمیدهد بین قولها، قول احسن را انتخاب کند. ایجاد فضای هیجانی و گاردگیری در مقابل حرف مخالف به مرور این ارث را برای دانشگاهیان گذاشت که قبل از شنیدن یک حرف باید با آن مخالفت کرد. تمرین آزادی مشروع، این سنت ناپسندیده را نیز از بین خواهد برد.
چهارمین مورد و از نظر نگارنده اصلیترین ارمغان حمایت از آزادیهای مشروع توجه و رونق دوباره کرسیهای آزاداندیشی در دانشگاههاست که بیشک برگزاری صحیح و غیرکلیشهای آن باعث حل شدن بسیاری از گرههای سیاسی و عقیدتی در دانشگاه و جواب دادن به سوالات انبوه پرسشگران میشود. اما برای بازگویی عقاید در دانشگاه نیاز به بازسازی نگاه قبلی است که در ذهن بسیاری از اهالی اندیشه و دانشجویان درباره آزادی وجود دارد. تا وقتی که هنوز حریم امنی برای اظهارنظر وجود نداشته باشد و با شنیدن تجربههای ناموفق مواجهه با صراحت لهجه این کرسی در دانشگاهها شکل نگیرد از آزادیهای مشروع حرف به میان آوردن غلط است؛ هرچند در مقام عمل شاید آزادگویی در دانشگاه هزینه چندانی به شخص وارد نکند اما تصورات فکری وی باید اصلاح شود تا با ذهنی آرام و قلبی مطمئن آنچه سوال دارد بپرسد یا از آنچه میخواهد دفاع کند.
منبع: روزنامه فرهیختگان