انتشار گسترده یک خطا هم فرد مذکور را مجبور به واکنشهای احساسی و غیرقابل کنترل و حتی گاهی مجبور به ادامه مسیر میکند و هم باید بسنجیم بازنشر آن به صلاح جامعه است و یا نه در عوض قبح آن خطا را در جامعه ازبین میبرد.
به گزارش گروه دیگر رسانه های خبرگزاری دانشجو؛ طی سالهای اخیر اخبار، فیلم و عکسهای کشف حجاب برخی چهرهها و یا خطاهای اخلاقی برخی افراد مشهور -که تعدادی از آنها در اقشار مذهبی چهرههای موجه و سرشناسی نیز محسوب میشدند- منتشر شده و گرچه آمار این نوع اتفاقات در کشورمان زیاد نیست، ولی تا مدتها با واکنشهای گسترده در افکار عمومی و شبکههای اجتماعی روبه رو میشود.
بازخوردهای این موضوع در افکار عمومی کشورمان البته گاهی تاسف برانگیز است و میانگین رفتار مردم در این موارد با نرم یک جامعه مذهبی فاصله دارد. اما در اینباره گرچه دستورالعملهای مشخص دینی و تکالیف مشخص اجتماعی و عرفی وجود دارد، ولی به نظر میرسد تبیین این مساله همچنان نیازمند تکرار از طرف کارشناسان مذهبی و دلسوزان جامعه است.
اما به عنوان یک شهروند در جامعه مذهبی با کشف حجاب یا خطاهای اخلاقی چهرههای مشهور چه باید بکنیم؟
۱: یک بار برای همیشه باید برای خودمان این مساله را حل کنیم که همه چهرههای مشهور افرادی هستند همانند افراد دیگر! رسانهها و تبلیغات گاهی برای ما از آنها چهرههای ساخته اند که نه انتظار اشتباه داریم و نه فکر میکنیم باید اشتباه کنند. این را هم باید بدانیم بسیاری از القاهات رسانهای بزرگنمایی درباره افراد است و قدرت قضاوت واقعی درباره آنها را و همچنین میزان واقعی حب و بغض درباره آنها را نیز تحت تاثیر قرار داده است. پس در این موارد باید القاهات رسانهای و برگ نماییهای تبلیغاتی درباره افراد را از شخصیت حقیقی شان تفکیک کنیم.
۲: در این مواقع – پرشدن فضای مجازی از تصاویر خطای یک چهره مشهور- عادل باشیبم و عدالت داشته باشیم. یعنی اول اینکه بیاد بیاوریم خودمان نیز خطاهای بزرگ داریم و دوم نیز اینکه با یک خطا هرچند بزرگ و بد قرار نیست همه خوبیها و ویژگیهای خوب و یا خدمات آن چهره مشهور نیز به یکباره نادیده گرفته بشود.
۳: آنچه برای خود نمیپسندیم برای دیگران هم نپسندیم. شاید برخی افراد باشند که در عمرشان خطای بزرگی همانند آنچه فلان چهره مشهور اینک انجام داده، انجام نداده باشند. ولی همین افراد خوب نیز حاضر نیستند خطای به مراتب کوچکتر آنها همانند ردکردن یک چراغ قرمز و یا بوق زدن بی موقع و یا آب دهان انداختن شان در یک محل عمومی را کسی فیلم بگیرد و بعد دست به دست بچرخاند! بنابراین چگونه میتوانیم یک خطا برملا شده دیگران را به راحتی بازنشر بدهیم؟! ما که حاضر نیستیم کوچکترین خطایمان را دیگران بدانند چگونه حاضر میشویم خطای بزرگ دیگران را به راحتی بازنشر بدهیم.
۴: در این مواقع به دنبال اثبات حقانیت خود و گروه مان نباشیم. گاهی درباره یک فرد مشهور و یا یک جریان خاص نظراتی داریم و معتقدیم این افراد از ابتدا مساله و خطا داشته اند و قبلا نیز درباره این افراد و جریانی که مبلغ آن هستند نظرات تان را منتشر کرده اید، ولی کمتر توجه شده یا اصلا معتقدید از ابتدا با مشهور شدن فلان فرد خطاکار به عنوان یک مجری یا بازیگر مشهور یا چهره مذهبی موجه مخالف بودید! به همین دلیل الان که آن چهره مشهور و یا وابسته به یک جریان سیاسی (که به نظر ما منحرف و خطاکار هستند) خطا اخلاقی و یا اعتقادی بدی انجام داده، بهترین فرصت میدانیم که با انتشار تصاویرشان برای اثبات حقانیت مان نهایت استفاده را ببریم! البته این مواقع برای اثبات حقانیت اعتقادات خودمان فرصت خوبی نیست و یک اقدام سلبی سطحی محسوب خواهد شد که گاه اثر معکوس نیز دارد. در اینجا البته یک نکته مهم وجود دارد و آن اینکه بدی را نمیتوان با ترویج آن (بازنشر بی ملاحظه اسناد و تصاویر) دفع کرد. بلکه ترویج بدی، بدی هم گاهاخواهد آورد.
۵: گاهی اینگونه برایمان مشتبه میشود که فلان عکس و یا خبر و فیلم کل جامعه را فراگرفته و با چند بازنشر ما چندان اتفاق خاصی نخواهد افتاد و در قیاس با این حجم منتشر شده، چند بازنشر ساده ما به چشم نخواهد آمد و یا حتی توجیهه میکنیم که ما میخواهیم به افراد صالح و یا مطلعی آن فیلم و عکس کذایی را بفرستیم که مطمئن هستیم نه بازنشر میدهند و نه اهل سواستفاده هستند و صرفا جهت آگاهیشان است. در اینباره نیز باید گفت: با توجه به گستردگی شبکههای اجتماعی عملا یک بازنشر ممکن است به هزاران و حتی میلیونها بازنشر تبدیل شود و هیچ ضمانتی وجود ندارد. ضمن اینکه برملا کردن خطای افراد حتی برای یک نفر نیز قابل چشم پوششی نیست و طبق احادیث هیچ مطلب و خبری بیش از دو نفر دیگر راز نیست! بنابراین گناه آبرو بردن یک نفر حتی نزد یک فرد به ظاهر مطمئن هم آنقدر بزرگ است که از آن بکلی چشم بپوشیم.
۶: مصلح و خیرخواه باشیم! برای تصمیم گرفتن درباره انتشار خطای یک چهره مشهور، مصلح و خیرخواه هم برای آن فرد باشیم و هم برای جامعه! انتشار گسترده یک خطا هم فرد مذکور را مجبور به واکنشهای احساسی و غیرقابل کنترل و حتی گاهی مجبور به ادامه مسیر میکند و هم باید بسنجیم بازنشر آن به صلاح جامعه است و یا نه در عوض قبح آن خطا را در جامعه ازبین میبرد.
۷: گاهی افرادی وابسته به یک طیف، گروه و یا جریانی هستند که آن جریان و یا گروه و قشر از چنین خطاهای بسیار دور هستند و برملا شدن خطای یک فرد منسوب به آنها سبب فراهم شدن آسیب و زمینه را برای بدخواهان و یا مغرضان برای حمله به آنها فرآهم میکند. به همین دلیل گاهی بازنشر خطای یک فرد تنها آسیب به خود آن فرد نیست بلکه یک گروه و یا قشر نیز را تحت تاثیر قرار میدهد. در این مواقع برای بازنشر یک خطا حساسیت و محافظه کاری بیشتری باید داشته باشیم. البته این مساله به آن معنا نیست که اگر مثلا یک فرد روحانی یا معلم و یا پزشک اگر خطا کرد نباید با او برخورد شود و خطای او را نادیده گرفت! بلکه این ملاحظات گفته شده را نیز باید در نظر گرفت. برای درک بهتر این موضوع مثال پیش رو میتواند کمک خوبی باشد. اگر مثلا پزشک هستیم، آیا درباره انتشار خطای یک پزشک به همان سرعتی عمل خواهیم کرد که درباره خطای یک غیر پزشک عمل میکنیم و یا ملاحظاتی را نسبت به شغل و صنف خودمان لجاظ میکنیم؟!
۸: همه باید کار و تکلیف خود را انجام بدهند. اگر فرهنگ و ارشاد اسلامی، صدا و سیما، قوه قضاییه، نیرویهای انتظامی، امنیتی و دیگر دستگاههای مسئول همه کار خود را به موقع انجام بدهند مردم نیز کمتر احساس مسئولیت در این مواقع پیدا میکنند. باید بدانیم هرکسی باید کار و تکلیف شرعی و اجتماعی خود را انجام بدهد و ما به عنوان یک شهروند نه قاضی هستیم نه گشت ارشاد، نه مسول حراست سازمان صداو سیما و نه مامور انتظامی! البته بازهم باید تاکید کنیم اول باید همه دستگاههای مسئول تکلیف خودشان را به خوبی انجام بدهند و بعد از مردم نیز انتظار داشته باشند که وظیفه خودشان را در این مواقع به خوبی انجام بدهند.
۹: در این مواقع همچنین نباید روشنفکر یک طرفه بشویم. برخی افراد و رسانهها – که البته بیشتر آنان که به دنبال فرصت طلبی سیاسی هستند- به گونهای مدعی اخلاق مداری میشوند که انگار فرد مشهور هیچ خطایی نکرده و دیگران به جرم اینکه به فرد خطاکار گفته اند بالای چشمت ابرو است خطاکار و گناهکار هستند. در این مواقع حواسمان باشد حق و باطل را قاطی نکنیم. مثلا بگونهای کشف حجاب را مطرح نکنیم که انگار حجاب یک مساله فرعی است و مابقی حواشی اصل ماجرا!
۱۰: همه موارد گفته شده تنها در صورتی است که فرد خطاکار نه فردی باشد که به گناه خود به صورت علنی اصرار داشته باشد و نه فردی باشد که جریانی یا با هدف و غرض تاثیر بر جامعه عمل خود را انجام داده باشد. در این صورت تکالیف دیگری محقق میشود که البته از حوصله این یادداشت خارج است.
۱۱: کلام آخر هم اینکه همه به ستارالعیوبی خداوند و چشم پوشی دیگران از خطاهایمان نیازمندیم و یادمان نرود که منابع دینی مان گفته اند بهترین افراد کسانی هستند که خود را نه تنها بهتر از دیگران نمیدانند، بلکه بدتر بدانند!