ما در جهان پیچیدهای زندگی میکنیم؛ جهانی که هر روز بر پیچیدگیهای آن افزوده میشود! آدمها اما به دلیل تغییر سبک ارتباط و دریافت اطلاعاتشان، روز به روز سطحیتر میشوند. کنار هم قرار دادن این دو واقعیت متناقض میتواند معانی قابلتاملی داشته باشد. کتابها و منابع تحقیقی پر و پیمان، متاسفانه این روزها غریبترین موجودات اطراف ما هستند.
در جهانی که تغییر مدل موی لیونل مسی میتواند توجه نیمی از جمعیت جهان را به خود جلب کند، تقاضای کنکاش پیرامون زدوبندهای سیاسی- اقتصادی پدرخواندههای احتمالی فوتبال، میتواند موجبات خنده عمده طرفداران این ورزش مهیج باشد: «دریبلهای مسی رو دریاب؛ زیاد سخت نگیر!» سادهسازی وقایع پیچیده و مهم اما همیشه میتواند شکبرانگیز باشد، علیالخصوص اینکه استشمام بوی پول و نفت، مهمترین وجه آن رویداد را شکل داده باشد.
بیژن زنگنه چندی پیش ضمن حضور در صحن علنی مجلس در پاسخ به سوال نمایندهای پیرامون بدعهدی تجربه شده شرکت فرانسوی و امکان تکرار آن در قرارداد جدید، خروج توتال از قرارداد در صورت اعمال تحریمهای شورای امنیت علیه کشورمان را بدیهی دانسته و گفت: «این قراردادها باعث میشود انشاءالله تحریمها اتفاق نیفتد». سابقاً استادی داشتیم که در انتقاد از روحیه کاری ایرانیان میگفت: «ما ملت انشاءالله، ماشاءالله هستیم». حالا جناب زنگنه اما چند پله از استاد شوخطبع ما فراتر رفته، همزمان با سیل طرحهای تحریمی نو به نو هم میگوید «انشاءالله گربه است!» جناب زنگنه پیش از این شهریور ۹۲ گفته بود: «با اصلاح ساختار قراردادها، امکان جذابیت بیشتر برای مشارکت خارجیها در توسعه میادین نفت و گاز فراهم میشود».
حالا اما منطق جدیدی برای چربتر کردن سبیل توتال و واگذاری خارج از مناقصه میدان آزادگان به این شرکت فرانسوی مطرح میشود. گشودن چنین میدانهای جدیدی در عرصه دیپلماسی اقتصادی(!) البته اختراع جناب زنگنه و دوستان نیست. غور و تفحص در تاریخ معاصر کشور عزیزمان به ما میگوید سابقه تاریخی چنان تدبیری به اواسط دوره فتحعلیشاه بازمیگردد.
ما البته در خلال یک بحث منطقی، قصد لنترانیخوانی و کنایهزدن نداریم. بگذارید راحتتر حرف بزنم. مسؤولان محترم وزارت نفت میگویند ما نباید در پروسه استخراج گاز در میدان مشترک پارسجنوبی از قطر عقب بیفتیم و این تنها توتال است که میتواند ما را در انجام این مهم یاری کند. جناب زنگنه در صحن مجلس گفته است: «مگر با چند شرکت میشود قرارداد درجه یک بست؟» توتال پیش از این هم قراردادهای درجه یکی با ما در همین میدان گازی پارسجنوبی داشته است.
ما سال ۷۹ توسعه فاز ۱۱ پارسجنوبی را به همراه اطلاعات محرمانه میدان به توتال دادیم. شرکت فرانسوی اما ۸ سال ما را سر کار گذاشت و عملیات را شروع نکرد تا اینکه سال ۸۷ به بهانه ریسک بسیار زیاد سرمایهگذاری در ایران، یکطرفه عطای ما را به لقای ایفل بخشید و در رفت. در همان مقطع زمانی، فازهای ۲ و ۳ پارسجنوبی را نیز به توتال داده بودیم. توتال در اینجا عملیات را شروع کرد، البته به سبک خودش!
سبک موسوم به توتالیتی این بود که برداشت از لایههای مشترک ایران و قطر ممنوع است، چرا که این شرکت، همزمان به دلیل بیشفعال بودن، با قطر هم در همان میدان مشترک قرارداد داشت! حالا اجازه دهید به بحث شیرین فوتبال و لزوم شکرگزاری بابت زندگی در زمان حیات مسی(!) بازگردیم. قطر چه جایگاهی در فوتبال جهان دارد که میزبان جام جهانی ۲۰۲۲ شده است؟ شاید بد نباشد به تلاشهای قطر برای تصاحب میزبانی مسابقات دوومیدانی سال ۲۰۱۷ هم نگاهی بیندازیم.
بگذریم! نیازی به پیچیده کردن مساله نیست. بگذارید به برخی بدیهیات دیگر اشاره کنم. مطابق بیانیه وزارت دادگستری آمریکا در ۲۹ مه۲۰۱۳ / ۸ خرداد ۹۲، توتال برای حلوفصل موضوع پرداخت رشوه به یک مقام دولت ایران، با پرداخت بیش از ۳۹۸ میلیون دلار جریمه موافقت کرده است.
طبق این بیانیه، توتال بین سالهای ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۴ میلادی (۱۳۷۳ تا ۱۳۸۳) از طریق واسطههایش، به مقام ایرانی حدود ۶۰ میلیون دلار رشوه پرداخت کرده تا قرارداد توسعه چند میدان نفت و گاز را به دست آورد. ۱۶ میلیون دلار از این مبلغ در سال ۱۹۹۵ برای «تضمین امضای قرارداد میدانهای نفتی سیری A و E به وسیله شرکت ملی نفت ایران» پرداخت شده است. توتال همچنین ۴۴ میلیون دلار رشوه به همان مقام ایرانی که رئیس یک شرکت مهندسی دولتی بود، پرداخته است. توتال البته در طول این سالها عوض شده و دیگر آن توتال قدیم نیست.
برخی دیگر که او را از نزدیکتر معاینه کردهاند البته میگویند توتال هنوز هم گرگ است ولی گرگی که دندانهایش ریخته است!
مردم همین فرضیه ثانوی را باور کردهاند، لذا دولت به نیت خیرخواهی و برای در امان ماندن مردم از خطرات احتمالی، متن قرارداد با این شرکت شریف فرانسوی را حتی به نمایندگان آنها در مجلس نیز نشان نمیدهد. تمام این اتفاقات پیچیده، تنها بخش بسیار کوچکی از واقعیات رابطه ما و توتال است.
بخش مهمتر، چارچوب کلی قراردادهای جدید نفتی است که میتواند ما را درگیر چندین قرارداد ۳۰-۲۰ ساله جدید کند. مساله اما به نهایت، ساده شده است: مخالفان قرارداد با توتال، مخالف سرمایهگذاری خارجی هستند، آن هم چه سرمایهگذاری پربرکتی! کرسنت را یادتان هست؟
اعداد و ارقام هزار میلیاردی را در جوکهای تلگرامیتان بالا و پایین نکنید. کرسنت، بزرگترین پرونده فساد اقتصادی تاریخ معاصر و بلکه باستان است. دستاندرکاران انعقاد کرسنت، اکنون سرگرم چفت و بست کردن توتال بیدندان هستند. سادهسازی اما ظاهراً درباره چنین گزینههای چربی به تنهایی جواب نمیدهد.
راهحل موثرتر از افتادن تکنیک سادهسازی در عملیات روانی، سرگرم کردن افکار عمومی به موضوعات ظاهراً یا واقعاً مهم دیگر است. مردم در شرایط بحرانی یا فرضاً در دل جنگ، زودتر به تکنیک سادهسازی مفاهیم، پاسخ مثبت میدهند، چرا که در این شرایط، جز جنگ یا آن بحران کذایی، اساساً همه چیز سهل و ساده تلقی میشود. قراردادهای دارسی و ۱۳۱۲ از مهمترین قراردادهای نفتی تاریخ ایران هستند که در بحبوحه غوغای کشف حجاب منعقد شده است.
ما ۱۷ سال بعد، پس از طی مرارتهای بسیار، در فرآیندی پرهزینه و پیچ در پیچ، در لایحه ملی شدن صنعت نفت نوشتیم: «به نام سعادت ملت ایران و بهمنظور کمک به تأمین صلح جهانی، امضاکنندگان ذیل پیشنهاد مینماییم که صنعت نفت ایران در تمام مناطق کشور بدون استثنا ملی اعلام شود یعنی تمام عملیات اکتشاف، استخراج و بهرهبرداری در دست دولت قرار گیرد».
حالا اما در سایه حاشیهسازی و تنشآفرینی مباشران توتال طی چند ماه گذشته، ما داریم خیلی ساده عزای ملی شدن نفتمان را تماشا میکنیم. تاریخ شاهد باش؛ ما گفتیم اینها ساده نیست!