به گزارش گروه دیگر رسانههای خبرگزاری دانشجو، حسین شریعتمداری مدیرمسئول کیهان طی یادداشتی در این روزنامه نوشت:
1- اگر رئیسجمهور محترم این واقعیت تلخ را باور
کرده بود که با وجود هزینه کردن امکانات و ظرفیتهای 4 ساله دولت یازدهم
برای رسیدن به توافق هستهای مطلوب! از این میدان با دستهای تقریبا خالی و
دستاورد «تقریبا هیچ» بازگشته است، نوشتن این وجیزه ضرورتی نداشت ولی
متاسفانه اظهارات هر از چندگاه ایشان و برخی از دولتمردان نشان میدهد که
از راه نه فقط بینتیجه، بلکه خسارتباری که در این وادی طی کردهاند - با
عرض پوزش- عبرت نگرفتهاند و شواهد و قرائن موجود حاکی از آن است که به
ادامه همان راه و استفاده از همان فرمول ناکارآمد در عرصههای دیگر نیز
اصرار دارند. از این روی اشاره به نکاتی دراین خصوص ضروری به نظر میرسد؛
- آقای دکتر روحانی روز یکشنبه هفته جاری - 22 مردادماه - در آخرین جلسه
هیئت دولت یازدهم میفرمایند؛ «تلاش بسیار زیادی برای به ثمر رسیدن توافق
هستهای و برجام که البته وقت زیادی از دولت گرفت، انجام شد و در نهایت
امروز قرارداد و توافقی حاصل شده که هیچکس در دنیا نیست بگوید ایران به
واسطه برجام ضرر کرده است»! ایشان در ادامه میگوید؛ «رئیسجمهور آمریکا،
مخالفین و آنهایی هم که ضد جمهوری اسلامی ایران هستند با عصبانیت این توافق
را بدترین توافق تاریخ آمریکا دانسته و میگویند ایران سر بقیه کلاه
گذاشته که البته این حرف هم درست نیست. آنچه در برجام اهمیت داشته و دارد،
موضوع تفاهم برد- برد بوده و هرگز برد- باخت مطرح نبوده است»!
درباره خسارتهای فراوان برجام که برای کشورمان به فاجعه شبیه است، پیش از
این مستندات فراوانی ارائه کردهایم که تاکنون بیپاسخ مانده است. و از
تکرار آن موارد خودداری میکنیم و آقای روحانی را به آنچه برخی از
دولتمردان و اعضای تیم هستهای درباره بدعهدیهای آمریکا، باقی ماندن
تحریمها، مسدود بودن روابط بانکی و تجاری، افزایش پی در پی تحریمهای
جدید، تاکید بر «دستاورد تقریبا هیچ» برجام و نمونههای مشابه دیگر که
اعتراف دستاندرکاران مذاکرات هستهای است ارجاع میدهیم ولی در این محدوده
فقط به طرح چند پرسش از ایشان بسنده می کنیم؛
الف: چه کسی؟ و کدام صاحبنظر داخلی یا خارجی گفته است ایران در برجام سر
بقیه را کلاه گذاشته است؟ که ایشان با حالتی از شکستهنفسی! و برای تاکید
بیشتر میفرمایند: «البته این حرف هم درست نیست»! آنچه به وضوح میتوان
دید، اظهارنظرهایی از این دست است که «بدون شلیک یک گلوله و فقط با غلاف
اسلحه، فعالیت هستهای ایران را متوقف کردیم»! «رئیسجمهور ایران به
فروشنده بدهکاری شبیه است که خود را ناگزیر از فروش حقوق ملی کشورش
میداند»! و...
ب: آقایان فقط به عنوان نمونه توضیح بدهند که کدام بخش از برجام به زیان
آمریکاست؟! توقف برنامه هستهای کشورمان؟! از چرخش انداختن 12 هزار
سانتریفیوژ؟ بتنریزی در راکتور اراک؟ مجبور کردنمان به از دست دادن 9700
کیلو اورانیوم غنی شده؟ وادار کردنمان به خروج آب سنگین؟ توقف تحقیق و
توسعه؟ بلوکه کردن داراییهایمان؟و...
ج: این پرسش را بارها مطرح کرده و همواره نیز بیپاسخ مانده است و آن، این
که؛ آیا آقایان میتوانند غیر از تعریف و تمجیدهای اغراقآمیز از برجام،
نظیر فتحالفتوح! معجزه قرن! بزرگترین دستاورد در تاریخ انقلاب! و... فقط
یک یا دو نمونه از دستاوردهای قابل توجه برجام را نام برده و برای ملت
توضیح بدهند؟! مقایسه وعدههای آقایان درباره دستاوردهای برجام و آنچه در
عمل با آن روبرو هستیم، همگان را به تائید و تصدیق نظر آقای سیف میرساند
که دستاورد برجام تقریبا هیچ بوده است و اگر دولتمردان نظری غیر از این
دارند، بسمالله!
د: آقای روحانی فرمودهاند «امروز اگر آمریکا بخواهد علیه برجام بایستد،
همه دنیا روبروی آمریکا میایستند»! که باید از ایشان پرسید، امروزه بعد
از نقض پی در پی برجام از سوی آمریکا، کدام کشور به حمایت از ما برخاسته و
بهقول حضرتعالی «درمقابل آمریکا ایستاده است»؟! بعد از نقض برجام از سوی
آمریکا، فرمودید به سوی اروپا میرویم ولی دیدید که کشورهای اروپایی نیز
جانب آمریکا را گرفتند؟! از جمله، خانم موگرینی که با عزت و افتخار از وی
استقبال کردید و برخی نمایندگان - بخوانید وکیلالدولهها- در اقدامی
ذلتبار با وی عکس سلفی گرفتند، قبل از ورود به کشورمان، اعلام کرد که
تحریمهای جدید آمریکا، یعنی همان مادر تحریمها نقض برجام نیست! کاش جناب
روحانی یکی از کشورهای مورد نظر خود را که به قول ایشان در مقابل نقض برجام
از سوی آمریکا ایستاده است، نام ببرند!
ه:اگر این واقعیت تلخ که برجام «خسارت محض» بوده است قابل انکار نیست که نیست، سؤال بعدی آن است که دولت محترم چه اصراری بر ادامه این راه فاجعهآمیز دارد؟ و چرا نباید با قاطعیت در مقابل باجخواهیها و کلاهبرداریهای آمریکا و متحدانش بایستد و از ادامه این راه خسارتبار خودداری کند؟ بخوانید!
3- چند سال قبل در یادداشتی با عنوان «این شتر به کوی لیلی نمیرود»، آورده بودیم؛
«در مثنوی مولوی داستان عبرتانگیز و درسآموزی آمده است که شباهت بسیاری
با چالش هستهای این روزهای کشورمان دارد. ماجرای «شتر مجنون». مجنون در تب
و تاب دیدار لیلی بر ناقهای مینشیند و راهی دیار یار میشود. شتر اما،
در شهر کرهای دارد که به غریزه مادری، دل از آن برنمیدارد. مجنون در این
اندیشه که به کوی لیلی برود و ناقه در اضطراب که از کره خود جدا نشود.
مجنون سرانجام - به قول ملای رومی- چاره کار را در فرود آمدن از ناقه
میبیند و اگرچه با تحمل سختی، ولی به پای خویش راه میپیماید و در کوی
لیلی به آرامش مینشیند.»
آن روز با استناد به نمونههایی از برخوردهای غیرقانونی و باجخواهانه آمریکا نتیجه گرفته بودیم که چالش هستهای غرب با ایران اسلامی فقط یک بهانه است و این چالش را ادامه جنگ تحمیلی دانسته بودیم که با تغییر شکل - و نه ماهیت - در عرصهای دیگر کلید خورده و به جریان افتاده است و پیشبینی کرده بودیم که حریف هرگز این میدان را ترک نمیکند و چنانچه در چالش هستهای به نتیجه دلخواه خود برسد، نیز درگیری و باجخواهی را به میدان دیگری منتقل میکند و دیدیم و دیدید که اینگونه شده است.
4- دیروز سیدحسن نصرالله در یازدهمین سالگرد پیروزی حزبالله در جنگ 33 روزه ضمن سخنانی افتخارآمیز به این واقعیت اشاره کرد که؛
« آن زمانی که اسرائیل تهدید میکرد، گذشت و ایستادگی و مقاومت ما باعث شده
است که امروز اسرائیل از کاشت یک درخت در مرز لبنان هم وحشت میکند، چرا؟
چون از مقاومت میترسد. اسرائیل آن روزها اصلا لبنان را حساب نمیکرد، اما
اکنون از کاشت یک درخت هم میترسد و اعتراض میکند»
و این فقط یک نمونه از سودمندی مقاومت در مقابل هزینههای سنگین سازش است.
5- محمد البرادعی مدیرکل سابق آژانس بینالمللی انرژی اتمی در کتاب خاطرات
خود که با عنوان «عصر فریب» به چاپ رسانده است با اشاره به اقدام سال 2003
لیبی در دست کشیدن از برنامه هستهای خود که تحت فشار آمریکا صورت گرفت
مینویسد؛ «وقتی در 23 فوریه به لیبی رفتم با گوش دادن به سخنان مقامات
لیبی که در پی توافق با آمریکا به سرعت در حال تغییرات سریع بودند،
نمیتوانستم از این احساس رها شوم که آنها در خطر یک سوءاستفاده هستند»
و اینگونه نیز شد. و این هم یک نمونه دیگر از هزینه سنگین سازش بهجای مقاومت است.
6- کره شمالی که به هیچوجه قابل مقایسه با ایران مقتدر و مردمسالار نیست
نمونه دیگری از این دست است که صرفنظر از بسیاری تفاوتهای فاحش که با
ایران اسلامی دارد، در مقابل آمریکا ایستاده و نتیجه ایستادگی را نیز چشیده
است. بخوانید!
الف: کره شمالی در 27 ژوئن 2008 با آمریکا بر سر کنار گذاشتن برنامه
هستهای خود به توافق رسید و به نشانه پایبندی به این توافق برج خنککننده
اتمی خود را منفجر کرد ولی بعد از آن که با نقض پیمان آمریکا روبرو شد،
بیتوجه به تهدیدهای آمریکا، فعالیت هستهای خود را از سر گرفت و آمریکا
نتوانست هیچ غلطی بکند.
نمونهای موفق از مقابله مقتدرانه با نقض پیمان آمریکا.
ب: ترامپ با تهدید کرهشمالی از این کشور خواست تا آزمایش موشکهای بالستیک
خود را متوقف کند ولی کرهشمالی بیاعتنا به تهدید آمریکا نه فقط به
آزمایش موشکهای بالستیک خود تا تولید موشکهای بالستیک قارهپیما ادامه
داد، بلکه موشکهایی با کلاهک هستهای را نیز آزمایش کرد و خطاب به آمریکا
اعلام کرد اگر دست به حمله بزند، با حمله اتمی متقابل روبرو خواهد شد و
ترامپ ناچارا دعوت به مذاکره کرد.
نمونه موفقی از مقاومت به جای سازش.
ج: اما کرهشمالی به درخواست آمریکا برای مذاکره نیز پاسخ مثبت نداد و
برنامههای هستهای و موشکی خود را غیرقابل مذاکره اعلام کرد. با جرأت
میتوان گفت که کرهشمالی در این زمینه از مذاکرات بینتیجه و فاجعهآمیز
ایران با آمریکا الگو گرفته و از این روی حاضر نشده است خود را مانند ما به
چنبره فریب آمریکا گرفتار کند.
یعنی عبرت گرفتن از راه خطا و خسارتباری که دولت محترم یازدهم پیموده و
علیرغم فاجعهای که با آن روبرو شدهایم هنوز حاضر به تغییر مسیر
خسارتآفرین خود نیست.
و دراینباره باز هم گفتنیهایی هست که به بعد موکول میکنیم.