استیضاح فرایندی است که به موجب آن یک مقام مشغول به کار آمریکایی طبق بند دوم قانون اساسی این کشور رسما متهم به "خیانت، ارتشا و یا تخلفات و جرائم عالی" میشود.
این فرایند زمانی آغاز میشود که کنگره آمریکا (مجموع مجلس نمایندگان و سنا) رای به استیضاح دهد. اگر کنگره این طرح را با اکثریت تصویب کند چند نماینده را به عنوان "دادستان" در فرایندهای بعدی در مجلس سنا منصوب میکند. تمام سناتورها در این فرایند حکم "هیات منصفه" را دارند و رئیس دیوان عالی آمریکا هم حکم قاضی را دارد. فرایند استیضاح رئیسجمهور در کنگره به اجرا در میآید و نیازمند آرای سرنوشت ساز هم در مجلس نمایندگان و هم در مجلس سنا است. درباره این فرایند گفته شده که "مجلس نمایندگان استیضاح میکند و سنا محاکمه میکند". اساسا ابتدا مجلس نمایندگان تصمیم میگیرد که دلیل موجهی برای استیضاح رئیسجمهور وجود دارد یا خیر و اگر به چنین نتیجهای برسد مجلس سنا محاکمه رسمی رئیسجمهور را برگزار میکند. طبق بند دو قانون اساسی آمریکا رئیسجمهور، معاون رئیسجمهور و همه مقامهای رسمی دولت آمریکا با استیضاح به سبب محکوم شدن به خیانت، ارتشا و جرائم و تخلفات عالی مواجه هستند.
در مجلس نمایندگان: در مجلس نمایندگان آمریکا در ابتدا کمیته قضایی این مجلس تصمیم میگیرد که آیا فرایند استیضاح صورت گیرد یا نه. در صورتی که این تصمیم مثبت باشد رئیس کمیته قضایی مجلس نمایندگان آمریکا پیشنهاد "قطعنامهای" را داده و از این کمیته میخواهد تحقیقات رسمی درباره مساله استیضاح را آغاز کند.
کمیته قضایی براساس تحقیقاتش قطعنامه دیگری را متشکل از یک یا چند "بند استیضاح" به کلیت مجلس نمایندگان فرستاده و تصریح میکند که چرا استیضاح مجاز دانسته شده یا خواهان استیضاح نشده است.
بعد از آن کل مجلس نمایندگان احتمالا تحت قوانین ویژه تعیین شده از سوی کمیته قوانین به مناظره پرداخته و بر سر هر یک از بندهای استیضاح رای گیری خواهد کرد. در صورتی که هر یک از بندهای استیضاح تنها با رای اکثریت تصویب شود رئیسجمهور اسما "استیضاح" شده است. با این حال این استیضاح بیشتر به معنی یک کیفرخواست برای جرم است. رئیسجمهور در ریاست جمهوری باقی میماند تا نتیجه محاکمه استیضاح در سنا معلوم شود.
در مجلس سنا: در سنا در ابتدا بندهای استیضاح از جانب مجلس نمایندگان دریافت میشود و مجلس سنا قوانین و رویههای برگزاری یک محاکمه برای رئیسجمهور را تعیین میکند. بعد از آن این محاکمه با حضور رئیسجمهور و وکلایش برگزار خواهد شد. یک گروه منتخب از اعضای مجلس نمایندگان آمریکا به عنوان دادستان حضور پیدا خواهند کرد. در این محاکمه قاضی ارشد دیوان عالی (در حال حاضر "جان رابرتز" عهده دار این سمت است) رئیس هیات منصفه خواهد بود و همه 100 سناتور اعضای هیات منصفه هستند.
در قدم بعد مجلس سنا یک جلسه خصوصی درباره حکم نهایی برگزار میکند. بعد از آن مجلس سنا در یک نشست علنی درباره این حکم رای گیری میکند و برای محکومیت قطعی لازم است که دو سوم سناتورها رای مثبت دهند. در این رای گیری مجلس سنا حکم به برکناری رئیسجمهور میدهد اما میتواند طی یک رای گیری دیگر که تنها نیاز به اکثریت دارد، رئیسجمهور را از تصدی هرگونه سمت دولتی در آینده منع کند.
تنها در صورتی که وی با رای اکثریت دو سومی در مجلس سنا گناهکار دانسته شود. تاکنون همه فرایندهای استیضاح تاریخ آمریکا علیه مقامات از جمله سه رئیسجمهور بر پایه ارتکاب جرائم و تخلفات عالی بوده و هیچ کدام با اتهام خیانت روبرو نشدند. طبق گفته وکلای قانون اساسی آمریکا این جرائم عالی عبارتند از 1- جرم کیفری واقعی و قانون شکنی 2- سوءاستفاده از قدرت 3- نقض اعتماد عمومی.
تاکنون چهار رئیسجمهور در تاریخ آمریکا درگیر مناقشه استیضاح شدهاند. این چهار رئیسجمهور عبارتند از اندرو جانسون، جان تایلر، ریچارد نیکسون و بیل کلینتون. از بین چهار نفر تنها اندرو جانسون و بیل کلینتون رسما استیضاح شدند که البته هر دو تبرئه شدند.
در سال 1868 اندرو جانسون به سبب نارضایتی کنگره از نحوه مدیریت وی در مسائل بعد از جنگ داخلی با استیضاح مواجه شد اما در رای گیری در مجلس سنا با اختلاف تنها یک رای تبرئه شده و در ریاست جمهوری باقی ماند. او اولین رئیسجمهور آمریکا است که درگیر فرایند استیضاح میشود. او بعد از آنکه ادوین استانتون، وزیر جنگ وقت آمریکا را برکنار کرد متهم به نقض قانون تصدی ریاست جمهوری شد. در آن زمان قانون تصدی ریاست جمهوری تصریح کرده بود یک رئیسجمهور نمیتواند مقامهای منصوب شده را بدون رضایت کنگره کنار بگذارد. جانسون معتقد بود این قانون مغایر با قانون اساسی است و قصد داشت به طور قانونی علیه آن در دادگاه اقدام کند اما به جای آن خودش محاکمه شد. زمانی که سنا برای استیضاح او رای گیری انجام داد او تنها یک رای تا رسیدن به اکثریت دو سومی برای برکناری خود فاصله داشت و تبرئه شد. در سال 1926 دادگاه عالی آمریکا اعلام کرد که قانون تصدی ریاست جمهوری بی اعتبار است.
در مورد جان تایلر نیز کنگره قطعنامهای برای استیضاحاش در ارتباط با حقوق دولتی ارائه کرد اما این قطعنامه شکست خورد.
در سال 1974 نیز ریچارد نیکسون که طی هفتههای اخیر بسیاری ترامپ را با او مقایسه میکنند تبدیل به سومین رئیسجمهور درگیر در مناقشه استیضاح شد اما فرق او این بود که پس از تهدید شدن به استیضاح در ارتباط با رسوایی واترگیت و قطعی بودن برکناریاش پیش از آنکه این استیضاح به جریان بیفتد، استعفا داد. دولت او درگیر رسوایی واترگیت شده بود؛ رسواییای که او در آن متهم به سرپوش گذاشتن در نفوذ غیرقانونی به مقر کمیته ملی حزب دموکرات آمریکا در واشنگتن شد. در تاریخ 6 فوریه 1974 فرایند استیضاح او رسما آغاز شد و در پایان ماه ژوئیه سه بند استیضاح علیه نیکسون شامل مانع تراشی بر سر راه عدالت، سوءاستفاده از قدرت و اخلال در کار کنگره مورد پذیرش قرار گرفت. نیکسون اجازه نداد که پرونده استیضاح به مجلس نمایندگان برسد و در 9 اوت 1974 استعفا داد و ریاست جمهوری را به جرالد فورد تحویل داد.
بیل کلینتون نیز در سال 1998 به دلیل رابطه خارج از زندگی زناشوئی خود با مونیکا لوینسکی، دستیار کارآموز کاخ سفید با استیضاح روبرو شد.
او در 26 ژانویه 1998 داشتن هرگونه "رابطه جنسی" با لوینسکی را رد کرد اما در 17 اوت در مقابل هیات منصفه شهادت داد که "رابطهای نامناسب" با لوینسکی داشته است. او در پخش زنده تلویزیونی نیز این موضوع را پذیرفت. در تاریخ 19 دسامبر 1998 مجلس نمایندگان آمریکا بیل کلینتون را به اتهام شهادت دروغ و مانع تراشی بر سر راه عدالت استیضاح کرد. اما زمانی که در مجلس سنا محاکمه او برگزار شد او تبرئه شد. در این رای گیری نیاز بود که دو سوم نمایندگان سنا یعنی 67 سناتور به برکناریاش رای دهند اما در نهایت تنها 50 سناتور رای به محکومیت او از بابت مانع تراشی بر سر راه عدالت و 45 سناتور نیز رای به محکومیت او از بابت شهادت دروغ دادند و تبرئه شد. در این رای گیری هیچ دموکراتی به محکوم شدن بیل کلینتون رای نداد.
در حال حاضر فعلا احتمال چنین چیزی زیاد نیست، چون حزب جمهوریخواه آمریکا که ترامپ به آن تعلق دارد کنترل کنگره را به دست داشته بنابراین هرگونه طرحی برای استیضاح او با مقاومت قابل توجهی روبرو خواهد شد. البته اگر ترامپ استیضاح شود باید ریاست جمهوری را به مایک پنس، معاون خود تحویل دهد.