روحانی چه در دولت یازدهم و چه در دولت جدید، روی خیلی خوشی به اصلاحطلبان نشان نداده است، مطالبات اصلی اصلاحطلبان یا کاملا نادیده گرفته شده و یا به صورت کمرنگ و غیر محسوس به آنها پرداخته شده است.
به گزارش گروه دیگر رسانه های خبرگزاری دانشجو، احمد جانثاری در یادداشتی نوشت: قصه پر غصه ناکامیهای اصلاحطلبان در انتخابات ریاست جمهوری سر دراز دارد، آخرین باری که اصلاحطلبان به صورت مستقل طعم پیروزی را در انتخابات ریاست جمهوری چشیدند سال ۸۰ و دور دوم دولت اصلاحات بوده است.
اما بعد از آن در جریان انتخابات سال ۸۴ کاندیدای اصلاح طلبان یعنی مصطفی معین از مجموع بیش از ۲۹ میلیون رای مردم تنها توانست، ۴ میلیون رای جذب کند. او تنها کاندیدایی بود که مورد حمایت رییس دولت اصلاحات قرار گرفت. سال ۸۸ هم با همه هجمه هایی که به دولت وقت شد، اصلاح طلبان از ۴۰ میلیون رای تنها توانستند، بیش از ۱۳ میلیون رای را از آن خود کنند و این شکست آنقدر سنگین بود که برای فرار از آن روی به تجمعات غیرقانونی آوردند و تهمت بزرگ تقلب در انتخابات را مطرح کردند.
جالب آن که بعد از دولت دهم اصلاح طلبان با عارف وارد عرصه انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ شدند، اما آمارها نشان از شکست سنگینی برای آنها داشت برای همین بود که بزرگان اصلاحطلب برای حفظ آبروی اصلاحات، تصمیم گرفتند عارف را متقاعد کنند تا به نفع روحانی کناره گیری کند موضوعی که موجب حمایت بی قید و شرط اصلاح طلبان در انتخابات سال ۹۶ از روحانی هم شد.
این در حالی است که برای انتخابات سال ۱۴۰۰ اوضاع متفاوت خواهد بود، اصلاح طلبان نمیتوانند در این دوره بعد از موفقیتهای نیم بند در انتخابات مجلس دهم و مانور پیروزی در انتخابات ۹۲ و ۹۶ به بهانه حمایت از روحانی، به صورت مستقل در انتخابات شرکت نکنند.
از سوی دیگر روحانی چه در دولت یازدهم و چه در دولت جدید، روی خیلی خوشی به اصلاحطلبان نشان نداده است، مطالبات اصلی اصلاحطلبان یا کاملا نادیده گرفته شده و یا به صورت کمرنگ و غیر محسوس به آنها پرداخته شده است به گونهای که بعد از روی کار آمدن کابینه دوازدهم، اعتراض و انتقاد جمعی از چهرهها و شخصیتهای اصلاحطلب را در پی داشته است.
روحانی بیشتر از همه به حزب اعتدال و توسعه و کارگزاران سازندگی نزدیک است و این دو حزب در طول فعالیتهای سیاسی بر اصول منافع حزبی و گروهی کاملا پایبند بودهاند و از سوی دیگر تا حدود زیادی به شعار اعتدال در روند سیاسی خود پایبند بوده است.
حمایت علی لاریجانی قبل از انتخابات ۹۶ از روحانی با سکوت و گاهی انتقاد از رقبای روحانی میتواند الگوی عملکرد روحانی در جریان انتخابات ۱۴۰۰ برای حمایت از لاریجانی یا چهره مورد حمایت او باشد و این موضوعی است که اصلاحطلبان را در این مقطع به شدت نگران کرده است و در ادامه این مسیر اصلاح طلبان دچار چندچالش شده اند که در تلاش برای رهایی از آنها هستند.
نخست این که دولت مستقر با حمایت آنها روی کار آمده است و نمیتوانند چشم بسته شروع به انتقاد از این دولت کنند باید یکی به نعل و یکی به میخ بزنند.
دوم این که اگر روحانی از گزینه اصلاح طلبان در انتخابات ۱۴۰۰ حمایت نکند به نوعی همه داشتههای سیاسی اصلاح طلبان بر باد میرود چرا که آنها هشت سال از جریانی حمایت کرده اند که عملا آوردهای برای آنها نداشته است. سوم این که کدام چهره اصلاحطلب باید به عنوان گزینه مستقل اصلاحطلبان در انتخابات ۱۴۰۰ مطرح شود و روی کدام گزینهها میشود سرمایه گذاری کرد. این جریان برای انتخاب شهردار تهران که سطحی بسیار نازلتر از رییس جمهور دارد دچار مشکل جدی شد تا جایی که به ناچار نجفی با این که پیشتر به خاطر بیماری قلبی از فعالیت در دولت یازدهم استعفا داده بود، شهردار تهران شد.
چهارم، عملکرد غیرشفاف شورای عالی اصلاح طلبان در جریان ارایه لیست شورای شهر و انتخاب شهردار تهران از یک سو و عملکرد ضعیف فراکسیون امید مجلس از سوی دیگر، چالش بزرگ پیش روی اصلاح طلبان است. اصلاح طلبان این روزها برای فرار از این چندگانگی و چالشهای بر سر راه آنها در چشم انداز سیاسی کشور، تنها یک راه فرار دارند و آن نقد اصولگرایان و حمله به چهرههای اصولگرا است که راهکار خروج موقتی اصلاح طلبان از چالشهای موجود است هرچند که این دارو هرگز درمانی دائمی برای دردهای مزمن موجود در این جریان سیاسی کشور نیست.