با طراحی انقلاب رنگی در لبنان خانم رایس، وزیر امور خارجه وقت امریکا آن را درد زایمان خاورمیانه جدید دانست اما با هوشیاری حزبالله قهرمان و ملت لبنان آن طرح ناکام ماند و با استقرار دولت مردمی در عراق طرح خاورمیانه بزرگ صرفاً به یک «رؤیا» تعبیر شد. بدون تردید تشکیل داعش واکنشی به شکست طرح خاورمیانه جدید بود. به تعبیر دیگر داعش مدل و روش دیگری برای اجرای این طرح بود که برای اولینبار با برجسته کردن اختلافات کلامی و ایدئولوژیک نزاع و تجزیه را درونی و بومی میکرد.
اکنون که به پایان داعش نزدیک میشویم، مدل تشکیل دولت- ملتهای جدید مجدداً از کردستان عراق کلید خورد. قبل آن نیز طرح تجزیه سوریه به عنوان تنها راهحل پایان جنگ موجود در قالب چهار کشور:علوی، سنی، کردی و ترکمن ارائه کردند که با عدم استقبال مردم سوریه مواجه شد. اکنون فضا را به گونهای رقم زدهاند که امثال بارزانی برای جاهطلبی حاضر است دومین کشور خاورمیانه که به آبهای آزاد راه ندارد را تشکیل دهد و کشوری غیر راهبردی در کوهستان تشکیل دهد و «نقطه ابهام کرکوک» به عنوان خنجری تعبیه شده در طرح جدید نزاع نظامی را مجدداً در درون عراق شعلهور نماید. غرب بر این باوراست که استقلال کردستان عراق پدال گاز تجزیهطلبی در ترکیه، ایران، سوریه و دیگر کشورهای منطقه است. اما آنچه نمیدانند اینکه کردهای عراق و ترکیه نیز خود را جزو حوزه تمدنی ایران میدانند و خشنترین گروههای مسلح در کردستان ایران هیچ موقع مدعای تجزیهطلبی نداشتند بلکه خود را اصالتاً ایرانی میدانند و هویت ایرانی آنان به قدمت خود ایران سابقه دارد.
اکنون وظیفه اصلی جنبش عدم تعهد، سازمان کنفرانس اسلامی و کشورهای اسلامی این است که طرح استقلال کردستان عراق را نقطه آغاز آن رؤیای شکست خورده بدانند و برای آن چارهاندیشی نمایند. دیپلماسی نظام جمهوری اسلامی باید فراتر از مذاکره با بارزانی باشد. باید بازخوانی طرح خاورمیانه جدید و اهداف آن در دستور کار رسانههای جهان اسلام قرار گیرد و شکلگیری غده سرطانی صهیونیسم در منطقه باید تجربه ذیقیمتی برای مسلمانان این منطقه باشد که تکرار داستان غمانگیز فلسطین و جنگهای خونین بعد از آن مجدداً دامن جهان اسلام را آلوده نکند. پایان داعش باید جشن اتحاد و برادری در خاورمیانه باشد نه جنگ تجزیهطلبی و تحقق رؤیاهای شکست خورده امریکا.