اوردال مدعی شد: انتخاب من به معنای انتقاد از جان کری نیست اما افتخار حصول توافق، باید نصیب دو هماهنگ آن یعنی وزیر خارجه ایران و مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا شود(!) این رفتار فریبکارانه نهاد اروپایی (صلح نوبل) در حالی است که اتحادیه اروپا هماکنون به موازات رویکرد دولت آمریکا حرکت میکند و کمترین اعتراض عملی و بازدارنده نسبت به نقض سیستماتیک برجام از سوی دولت آمریکا نشان نداده است. حتی سخنگوی موگرینی چندی پیش مدعی شد تمام طرفهای توافق به طور کامل به آن پایبند بودهاند. اروپاییها در عین حال، نسبت به آزمایشهای موشکی ایران ابراز نگرانی کردهاند.
طی 20 ماه پس از اجرای برجام دولتهای اروپا و ترامپ و کنگره آمریکا علیالدوام با اعمال یا تصویب تحریمهای مختلف، به نقض مفاد مختلف توافق برجام پرداخته و عملا تحریمها را به انحاء مختلف برگردانده یا حتی تشدید کردهاند به نحوی که عملا سرمایهگذاران و بانکهای بزرگ اروپایی از همکاری با ایران ابراز نگرانی و امتناع میکنند.
از سوی دیگر یوکیا آمانو مدیرکل آژانس ضمن تکمیل پازل شیطنتهای دولت آمریکا اخیرا خواستار شفافسازی دوباره در بند T (ماده 82 ضمیمه یک برجام) شده و آن را مبهم خواند. وی ادعا کرده ابهام این بند کار نظارت آژانس را دشوار و دچار چالش میکند. این ابهامافکنی، نوعی مستندسازی ادعای آمریکا درباره لزوم بازدید از مراکز نظامی ایران است.
جالب اینکه در وضعیت همدستی آمریکا و اروپا و آژانس برای محروم کردن ایران از حقوق خود در برجام و تحمیل تعهدات جدید، وزارت خارجه همچنان منفعلانه عمل میکند یا حداکثر مواضع سیاسی فاقد اثر و کارکرد اتخاذ میکند، آقای ظریف در مصاحبه با روزنامههای گاردین و فایننشال تایمز و ایندیپندنت گفته است: تنها راهی که ایران اجازه خواهد داد محدودیتهای اعمال شده بر برنامه هستهای خود ادامه یابد، آن است که دیگر طرفهای برجام (انگلیس، فرانسه، آلمان، روسیه و چین) همگی به شرایط قید شده در برجام پایبند مانده و با تحریمهای احتمالی آمریکا مقابله کنند.
وی افزود: در صورتی که اروپا، ژاپن، روسیه و چین تصمیم بگیرند که با آمریکا همراه شوند، در آن صورت فکر میکنم که پایان برجام فرا خواهد رسید.
سخنان اخیر ظریف، نوعی تغافل و انکار و تحریف صورت مسئله است؛ چه اینکه 20 ماه است آمریکا پیاپی برجام را نقض میکند و به اتهامپراکنی از موضع طلبکاری علیه ایران میپردازد اما دیگر طرفهای برجام ساکتند و به اعتبار سکوت و انفعال تیم آقای ظریف در وزارت خارجه ایران کمترین اعتراض عملی به بازگشت تحریمها و لگدمال شدن برجام نمیکنند.
در چنین وضعیتی، بازی نامزدی ظریف در کنار
موگرینی برای جایزه صلح نوبل، شبیهسازی نامزدی یاسر عرفات در کنار اسحاق
رابین و شیمونپرز برای دریافت صلح نوبل به خاطر مقدمهچینی مذاکرات اسلو
در میانه دهه 1990 میلادی است که منجر به مشروعیت اشغال فلسطین و رسمیت
یافتن رژیم صهیونیستی شد.
گفتنی است اخیرا وزیر کشور آمریکا خواستار اتخاذ برخی تدابیر برای کاهش درآمدهای نفتی ایران شده است.
کارشناس آمریکایی: سنیهای عراق از حضور ایران راضی هستند
کارشناسان ارشد آمریکایی نسبت به گسترش نفوذ ایران در غرب آسیا ابراز نگرانی کردند.
مقابله با گسترش نفوذ تهران در خاورمیانه، موضوع بحث و بررسی یک نشست کارشناسی بود که روز جمعه در اندیشکده هادسن در شهر واشنگتن پایتخت ایالات متحده برگزار شد.
به گزارش صدای آمریکا در این نشست، مایکل پریجنت کارشناس ارشد اندیشکده هادسن که پیشتر به عنوان مامور سازمان سیا انجام وظیفه کرده بود؛ با توضیحاتی در مقابل نقشه عراق گفت، ایران توانسته از سه مسیر خود را به سوریه برساند. دو مسیر از بغداد، و سومی از طریق موصل به تازگی آزاد شده از اشغال داعش، در شمال عراق است.
به گفته این مامور پیشین امنیتی آمریکا، نیروی پلیس تحت امر وزارت کشور عراق و نیروی ارتش آن کشور، در کنار شبه نظامیان شیعه حشدالشعبی، در نقل و انتقال نیروهای سپاه پاسداران برای رساندن تجهیزات و پرسنل به سوریه نقشی حیاتی دارند.
پریجنت گفت: من به تازگی از سفر چند هفتهای از عراق برگشتم. با تعدادی از روسای قبایل عرب سنی صحبت کردم، به ویژه در اطراف شهر موصل، امیدوار بودم که آنها برای انجام اقدامات تلافیجویانه علیه ایران آماده باشند. اما آنها به نوعی از وضع موجود یعنی حضور ایران به عنوان قویترین نیرو در عراق راضی هستند.
صدای آمریکا در گزارش خود افزود: به گفته برخی از مقامات کشورهای عرب عمدتا سنی، ایران در کشورهای یمن، لبنان، سوریه و عراق یک کنترلکننده کامل است.
ایلان برمن کارشناس ارشد امور استراتژیک در اندیشکده شورای روابط خارجی نیز که در این نشست شرکت داشت، معتقد بود ایران در حال تقویت «امپراتوری شورش» است.
به گفته این کارشناس که تاکنون چندین کتاب در مورد بسط نفوذ جمهوری اسلامی ایران در منطقه نوشته، جهان هماکنون شاهد به واقعیت پیوستن ادعای برخی مقامات تهران در مورد نفوذشان در چهار کشور عرب، یمن، سوریه، لبنان و عراق است.
برمن گفت «فعلا ما شاهد افزایش به مراتب
بیشتر نفوذ ایران در منطقه هستیم. تهران برای پایداری و ادامه امپراتوری
شورش خود، نیاز به خطوطی ارتباطی و امدادی دارد که هماکنون به آنها دست
یافته است. تهران برای اینکه بتواند جای پای خود را در شامات تقویت کند،
علاوه بر مسیر زمینی که همکارم بدان اشاره کرد، مسیرهای هوایی نیز ایجاد
کرده که با بهرهگیری از شرکتهای هواپیمایی خود مانند ماهان، نیرو و
تجهیزات اعزام میکند.»
گزارش گلوبال ریسرچ از نقش آمریکا و اسرائیل در طرح تجزیه عراق
پس از برگزاری همهپرسی اقلیم کردستان عراق و وجود تنها حمایت خارجی از سوی اسرائیل از این اقدام، گمانهزنیها در اینباره که آیا قدرتهای خارجی در حال اجرای برنامهای از پیش تعیینشده برای تجزیه منطقه خاورمیانه و ایجاد دولتهای کوچکتر با هدف تضعیف کشورها و جلوگیری از قدرتمندتر شدن آنان هستند را افزایش داده است.
از جمله تحلیلی از پایگاه تحلیلی کانادایی «گلوبال ریسرچ» با انتشار گزارشی تحلیلی از نقشه جدید آمریکایی- اسرائیلی برای تجزیه کشورهای خاورمیانه و تشکیل خاورمیانهای جدید خبر داده بود.
به گزارش آفتاب، گلوبال ریسرچ تصریح میکند که اصطلاح خاورمیانه جدید برای اولینبار توسط کاندولیزا رایس در ماه ژوئن سال ۲۰۰۵ میلادی مطرح شده بود. طبق این طرح پروژه «خاورمیانه جدید» ایجاد
دامنهای از بیثباتی، هرجومرج و خشونتی امتدادیافته از لبنان، فلسطین و سوریه تا عراق، خلیجفارس، ایران و مرزهای تحت تصرف پادگانی افغانستان توسط ناتو را در برمیگرفت. «اشغال آنگلو - آمریکایی کشور عراق و بطور خاص کردستان عراق، بهنظر میرسد که مقدمهای برای بالکانیزه نمودن (تجزیه و تقسیم) و فنلاندیزهکردن (پس از تجزیه برقراری پیمان صلح) خاورمیانه باشد».
در این مقاله اشاره میشود که هدف آمریکا و اسرائیل ایجاد سه کشور از دل عراق کنونی است.
همچنین به نقشهای اشاره شده که در آن خاورمیانه به صورت تجزیهشده نشان داده شده و نخستینبار توسط «رالف پیترز»، سرهنگ بازنشسته ارتش آمریکا تهیه شده و در نشریه نیروهای مسلح آمریکا در ژوئن سال 2006 به چاپ رسیده است. او معتقد است که «طراحی دوباره مرزهای خاورمیانه» و «تجزیه خاورمیانه به کشورهای کوچکتر» و «تغییر مرزها»، همانگونه که در نقشه آورده شده است، راهحل اساسی مشکلات خاورمیانه معاصر خواهند بود.
این سرهنگ آمریکائی، مرزبندی مجدد خاورمیانه از سوی آمریکا را به نفع اقلیتهای قومیتی و مذهبی میداند و معتقد است که تنها راهحل خاورمیانه پارهپاره شدن این منطقه است.
نقشه حاضر در مورد «خاورمیانه جدید» بخش کلیدی کتاب این سرهنگ بازنشسته است که تحت عنوان «ترک میدان نبرد، هرگز» در 10 جولای 2006 منتشر شد. نقشه طراحی مجدد خاورمیانه، مجددا تحت عنوان «مرزهای خونین: چگونه خاورمیانهای بهتر ممکن خواهد بود؟» در نشریه نیروهای مسلح ایالات متحده آمریکا با یادداشتی تفصیلی از رالف پیترز به چاپ رسیده است.
آخرین سمت سرهنگ پیترز معاونت کارکنان بخش اطلاعاتی در دپارتمان دفاعی ایالات متحده بوده است. او همچنین از پژوهشگران پنتاگون بوده و از وی مقالات متعددی در حوزه استراتژی در نشریات معتبر نظامی و سیاست خارجی آمریکا منتشر شده است.
به نوشته گلوبال ریسرچ، طراحان پروژه
«خاورمیانهجدید» مدعیاند که تجزیه خاورمیانه گرچه ممکن است تبعاتی به
همراه داشته باشد اما این آسیبها درد «ضروری» و «اجتنابناپذیر» هستند.
اسرائیل شاهاک از پژوهشگران منتقد اسرائیل میگوید تجزیه منطقه در راستای
منافع اسرائیل است چرا که اسرائیل بزرگ تنها در صورت تجزیه و تضعیف کشورهای
عربی منطقه امکانپذیر خواهد شد.
واگذاری نقش بغدادی به بارزانی و تحریفگری دوباره روزنامه غربگرا
یک روزنامه زنجیرهای ضمن استقبال از تجزیه کردستان عراق که نقشهای
صهیونیستی و آمریکایی- انگلیسی است مدعی شد کشتار کردهای حلبچه برای این
بود که نیروهای ایرانی در آنجا بودند.
روزنامه شرق نوشت: بمباران شیمیایی حلبچه اتفاق افتاد برای آنکه نیروهای ایرانی در آن موقع در شهر حلبچه بودند. آنها برای همکاری و همفکری و هم دلی با ایرانیها تاوان سنگینی دادند. سؤال این است با این پشتوانه تاریخی ایرانیها چگونه میتوانند به آنها کمک کنند؟ اگر کشوری در آنجا باشد، واسطهای نیرومند خواهد بود میان ایران و آن افراطیگری و وحشیگری داعش و دیگران و در درازمدت نیز در تأمین امنیت منطقه و روابط حسنه با ایران مثمرثمر خواهد بود.
این روزنامه زنجیرهای میافزاید: همه
قدرتهای منطقه بالاخره باید بپذیرند واقعیت انکارناپذیری وجود دارد و
کردها مردمانی هستند رنجدیده و مبارز با تفکر و اقتصاد و فرهنگی متفاوت؛
مردمی صلحطلب که به هیچ کشوری حمله و دستدرازی نمیکنند و فقط میخواهند
آب و خاک و لباس و فرهنگ و زبانشان را حفظ کنند. ما به عنوان ایرانیان
باید بتوانیم پشتیبان قلبی و فکری و روحی آنها باشیم.
شرق با ادعای اینکه ماجرای کردستان عراق، یک ماجرای طبیعی برای تعیین حق سرنوشت خود است، ادامه میدهد:
کردها برای همیشه بر واژه عراق در اوراق هویتیشان خط قرمز کشیدند تا بار دیگر شاهد بمباران شیمیایی، انفال 182 هزار نفر، زنده به گور کردن هشت هزار بارزانی و پنج هزار نفر از کردهای شیعه فیلی و قتل عام شنگال نباشند و از روزگار تراژیک گذشته خداحافظی کردند تا وارد دنیای دموکراسی و همزیستی با همسایگان شوند.
یادداشت تحریفآمیز شرق در حالی است که صدام به عنوان عامل سرکوب کردهای عراق، مورد حمایت آمریکا و انگلیس قرار داشت و تسلیحات شیمیایی را نیز از همین کشورهای غربی دریافت کرد. در جنایت یکی دو سال اخیر داعش علیه کردها در شمال سوریه و عراق نیز، باید رد پای حامیان صهیونیستی و آمریکایی داعش را ردیابی کرد چنان که ترامپ به صراحت گفت داعش را اوباما و کلینتون تأسیس کردند.
اما واقعیت انکارناپذیری که شرق از آن سخن میگوید نقشه تجزیه کشورهای اسلامی منطقه در پوشش «خاورمیانه جدید» است که 17 سال پیش از سوی مثلث صهیونیسم مسیحی مطرح شد و در این نقشه امثال مسعود بارزانی در نقش سربازان نیابتی صهیونیسم مسیحی عمل میکنند، چنان که ابوبکر بغدادی بازیگر دیگر آنها بود. در این میان همآوایی نویسنده شرق با امثال بارزانی نشان میدهد که صهیونیسم مسیحی در ایران نیز از برخی عناصر سربازگیری کرده است.
یادآور میشود روزنامه غربگرا شرق، در ماجرای مذاکرات ایران و غرب نیز به تحریف واقعیات و بزک آمریکا مشغول بود چنان که مدیر مسئول این روزنامه بعدها مجبور شد بگوید برای عملی شدن توافق، مجبور به اغراقهایی در روزنامه خود شدهاند!