آنجا که دشمنیها و دشمندوستیها و کجکاریها و کمکاریها و تنبلیها و شبهات و شایعات و سادهلوحیها و خیانتها و خطاها، دست در دست هم انقلاب اسلامی و مهمترین ثمره آن یعنی جمهوری اسلامی را تهدید میکند، ناگاه میبینیم خون مطهر یک دهه هفتادی و سر نترس و نگاه نافذش چنان موج عظیمی در کشور درست میکند که تو گویی غالب است بر آن همه خباثت و دنائت! صدها نقشه شوم میکشد دشمن و تو میبینی بهواسطه غفلت دستاندرکار دولتی، شماری از این توطئهها هم میگیرد اما خون سرخ یک شهید مدافع حرم، با آن تشییع کمنظیر، همه این گندابها را میزداید و همه این آلودگیها را پاک میکند و همه این فتنهها را بیاثر میکند و همه این قصورها و تقصیرها را محو میکند! آری!
آنجا که پای دشمنی با انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی و خمینی و خامنهای در میان است، ما عمدتا غافلیم از معجزه خون شهید اما لااقل بنا به تجربه این قریب به ۴۰ سال، به این اقل از فهم رسیدهایم که بیثمر نیست خون شهید، بویژه در دفن نیرنگها! اگر «نیرنگ» این است که «اصلا و اساسا عراق و سوریه به ما چه؟!» خدا چنان جوششی به خون شهدای مدافع حرم میدهد و چنان به شهادتشان برکت میدهد که برای همیشه، بازار بعضی شایعهها و شبههها کساد شود! در موضوعات عقیدتی هم همین است! ۱۰ ماه سال، علیه شؤون مختلف دین و مذهب، همه رقم حرف باطل زده میشود و همه رقم فتنهپراکنی میشود لیکن کافی است دوباره محرم و صفر شود!
بهواسطه لطف الهی، چنان گرم و گیرا و بلکه گرمتر و گیراتر از سالیان قبل،
مردم عزیز ما محرم و صفر را زنده نگه میدارند که انگار هیچ عداوتی با هیچ
شأنی از شؤون دین نبوده! با این مقدمات، چه میخواهم بگویم؟! و دست به
دامان این چند خط شدم، برای بیان چه؟! الغرض! بدترین و مؤثرترین دشمنیها
با یک ملت که معالاسف خیلی هم به چشم نمیآید، دشمنی با زبان آن ملت است!
استعمار بویژه از نوع انگلیسی آن، در سالیان ماضی هیچ کجا را نتوانست فتح
کند الا آنکه اول، خنجر به زبان آن سرزمین وارد کند! کاری که هم با مردم
شبهقاره شد، هم با مردم پاکستان، هم بعضا با مردم افغانستان و هم به نوعی
وحشتناکتر با مردم ترکیه! اینکه معینکننده املای یک ملت، بیگانه باشد! و
رسمالخط را او بدهد! و حدود و ثغور زبان را او تعیین کند! که چگونه
بنویسید! و چگونه بگویید! و زبان مادری، هر چه کمتر، بهتر! و انگلیسی، هر
چه بیشتر، بهتر! و «فارسی» با آن پیشینه شیرین و دور و دراز، نماد
بیکلاسی! و «انگلیسی» نشانه فخر! و علامت سواد! و اسباب بزرگی! و من این
را، بدترین مظهر «غربزدگی» میدانم! و معتقدم همان اندازه که «هر توافقی
ولو توافق بد، از عدم توافق، بهتر است» دردآور است و همان اندازه که ریختن
سیمان، روی مظهر خودکفایی مملکت، دردآور است، این هم درد کمی نیست که وزیر
خارجه خودمان در نشستی در همین کشور خودمان، بهجای زبان خودمان، سخن با
زبان غربیها بگوید و تکلم با زبان غریبهها کند و نه فقط این، در جایی هم
کنایه بزند و گلایه کند از سفرا و رایزنهای کشورمان در خارج- یعنی بندگان
خدایی که عمدتا هم خودش استخدام کرده!- که چرا در انگلیسی، قوی نیستید؟!
الحمدلله معلوم شد مشکل دیپلماسی مملکت، از دید جناب ظریف؛ احتمالاً به همین علت بوده که برجام را این است فرجام و نه احیانا خشت اول بهغایت کج بنا شده «هیچ توافقی، بدتر از عدم توافق نیست»! و اوج درد اینجاست که حتی منتقد خیرخواه هم، مکرر درباره فاجعه بتنریزی در قلب رآکتور اراک نوشته و مینویسد و این را هم مینویسد که «کاش ناظر بر بدعهدی مسبوق به سابقه دشمن، تنها بسنده به پلمب میکردید» اما غافل است از کوهی کلام اجنبی و بیان غیر و سخن به زبان از مابهتران و حتی سخنرانی در همین ایران خودمان با زبان فاخر بریتانیای کبیر! و انگار که سخن گفتن به زبان عزیز فردوسی و حافظ و سعدی و مولانا چقدر بیکلاسی است که حتی در تهران هم باید انگلیسی اعلام موضع کنی! و هیچ هوشیار نباشی که این کار، فقط این نیست که نیمساعتی، زبان مادری خود را فدای زبان جک استراو کرده باشی و تمام! و هیچ نفهمی دارای چه عوارضی است! و پیشلرزههای چه زلزلهای است! و کدام عواقب فرهنگی را در پی دارد! نه آقای ظریف! بیخود طعنه بار همکاران خود در وزارت خارجه نکنید! اتفاقا مشکل دیپلماسی دولت فعلی، نه کمفهمیدن انگلیسی یا کمسخنرانی کردن به زبان روباه پیر، بلکه دوری از همین زبان فارسی خودمان است! والله سعدی، انگلیسی ننوشت که «دشمن، چو از همه حیلتی فروماند، سلسله دوستی بجنباند!
پس آنگه به دوستی، کارها کند که هیچ دشمنی نتواند!» فارسی نوشت! آری! با همین «زبان فارسی» نوشت! و «حضرت آقا» هم با همین زبان فارسی، این تذکر تاریخی را برای شما بازخوانی کرد! و من و ما هم هکذا! شما اما با وجود درّ گرانقدر هستهای، که خزانهتان را در مذاکره کاملا پر کرده بود، مکرر و با ادبیات مختلف بیان داشتید که برایتان، صرف توافق مهمتر است از محتوای آن! آنطرف، جان کری فقط دنبال یک توافق خوب برای آمریکا بود و عجبا که سران فعلی کاخ سفید، در پی خوبتر کردن آن برای ایالات متحده هستند، اینطرف هم حضرتعالی، هر چه ما با همین زبان فارسی و از سر دلسوزی، متذکرتان شدیم، نفهمیدید که نفهمیدید که نفهمیدید! اگر، هم شما این روزها مرتب بیان میدارید که «مذاکره با آمریکاییها، اتلاف وقت است» و «آمریکاییها ثابت کردند مظهر بدعهدی در مذاکره هستند» و اگر با وجود آنکه دیروز اروپا را «بیاراده و آقااجازه» میخواندید، امروز در پی باور «جنباندن سلسله دوستی دشمن اروپایی» هستید، لاجرم شما را دعوت میکنیم به یادگیری بیشتر متون همین فارسی خودمان، بلکه متأثر از کارهای دوست جدیدتان که هیچ دشمن نتواند، دوباره کاسه چه کنم چه کنم دست نگیرید!
لذا گیر بیخود به همکاران خود ندهید! مشکل، بلکه رسوخ غربزدگی در شماری از حضرات است که با وجود ایرانی بودن، زبان فارسی را نمیفهمند و تذکرات فارسی را نمیفهمند و متأسفانه این را هم نمیفهمند که چه عوارض شومی در پی دارد وقتی وزیر مملکت، در خاک مملکت، پرچم زبان دشمنان بدعهد خود را بلند میکند و سخنرانی به زبان اغیار میکند!
دشمن، متعصب و غیور و حساس، هم نسبت به تولید ملی خود و هم نسبت به زبان مادری خود؛ اینجا اما دولتمرد ما، در حوزه اقتصاد و با وجود این همه بیکاری کارگر ایرانی و رکود و تعطیلی کارخانه و کارگاه داخل، رکورد واردات را میزند و در حوزه فرهنگ هم و با وجود این همه هجمه رنگارنگ به زبان فارسی، در خاک خودمان، سخن با زبان بیگانه میکند! کأنه عرق کارگر اروپایی، رایحه ادکلنهای راسته شانزهلیزه دارد و این فقط عرق کارگر هموطن است که بوی بد دارد! کأنه انگلیسی نه چندان ریشهدار در تاریخ، صاحب مفاخر است و فارسی با این همه ریشه و پیشینه، هیچی به هیچی! کأنه هر چه نشانی از بیگانه داشته باشد، باید صدر بنشیند و قدر ببیند و هر چه جلوهای از خود و به قول علامه اقبال «خودی» تحقیر شود و حقیر! و البته تمنا دارم که بعضی رسانهها با شارلاتانبازی، برندارند حرف حساب این متن را اینگونه تحریف کنند که مخالفت «وطنامروز» با فراگیری زبان مثلا بینالمللی! که از قضا، همین یادداشت را هم «فارسی» دارم مینویسم! و در نهایت وضوح! و ضمن تأکید بر این مهم که «زبان هر ملتی، از مهمترین عناصر تشکیلدهنده هویت و اقتدار ملی آن مردم است»! و خوب است همه داریم میبینیم که چقدر مداقه دارند رهبر فرزانه بر مقاومسازی عناصر شکلدهنده هویت و اقتدار ملی!
منجمله زبان فارسی! قدر مسلم وقتی دشمن به انحای مختلف، زبان فارسی را هدف حمله خود گرفته و حتی با لطایفالحیل، برای خاستگاه مفاخر این زبان، خاکی غیر از ایران امروزی را میتراشد، آیا زیبنده است رفتار و گفتار دولتمرد ما، در نهایت منجر به سبزکردن زبان غربیها حتی در خاک کشور شود؟! آقای ظریف! این درست که شما «وزیر امور خارجه» هستید اما وزیر امور خارجه ایرانی هستید که زبان ملی آن «فارسی» است، لذا بر شما فرض است که «سفیر زبان فارسی» باشید. آیا نمیبینید وزرای خارجه کشورهای ریشهدار را که چه اصراری دارند حتیالمقدور و تا آنجا که ممکن است، سخن با همان زبان خود بگویند و بهگونهای مشی کنند که دست آخر، از حوزه اقتصاد گرفته تا فرهنگ، مقوم عناصر تشکیلدهنده هویت و اقتدار ملی کشورشان باشد؟!
آیا «انگلیسی» فقط برای شما «زبان بینالمللی» است و برای وزرای خارجه کشورهای دیگر نیست؟! پس ایراد اصل کاری، از عدم التفات به همین زبان فارسی خودمان است! شگفتا! بیتی از شاعر ایرانی باید آذینبخش ساختمان سازمان ملل در خاک آمریکا باشد و ما در کشور خودمان اینقدر بیتوجه به زبان سعدی! و حافظ! خیلی اگر دوست دارید به رخ جهانیان بکشید تسلط به زبان انگلیسی را، اولا مدام به خود تذکر دهید که الان خردسالان هم با چند ترم آموزش، زبان خارجی را عین بلبل میآموزند و ثانیا جای این به رخ کشیدن، فیالواقع هنگام بستن توافق و تنظیم مفاد آن است که مذاکرهکننده یانکی برندارد بگوید آقای ظریف، متوجه معانی دیگر فلان عبارت انگلیسی نبودند گویا! آقای ظریف! وزیر خارجه کشور دیگری را هم آیا سراغ دارید که هنگام توافق بر سر موضوعی و مثلا با همین یانکیها و در طول تاریخ نه چندان دور و دراز آمریکا، برداشته باشد بگوید با کاخ سفید «هر توافقی از عدم توافق بهتر است»؟! صدالبته که به قول آقای روحانی، شما در جهان برای خودتان یک «برند» هستید اما باید دید برند چه؟! «برند»!
حالم از این واژه زمخت انگلیسی بهم میخورد! والله همین «برند» است که به این روزگار انداخته کارگر ما را! و بدبخت کرده اقتصاد و معیشت ما را! «برند»! والله همین «برند انگلیسی» است که زبان شیرین ما را و فرهنگ دیرین ما را مورد تخریب خود قرار داده! تو گویی بتنریزی در قلب رآکتور خودکفایی بس نبود؛ سیاههای از سیمان هم باید سر زبانمان بریزیم! و البته، همچنان در تحریمهای گذشته باقی بمانیم که هیچ، علیکی هم بگوییم به سلام «مادر تحریمها»! آقای ظریف! دیپلماسی به درج «J.Z» بر گوشه آستین لباس آدمی نیست! به این است که بفهمی حرف حساب سعدی فارسیزبان را! و الا سخن به زبان انگلیسی، جبران عوارض «جنباندن سلسله دوستی دشمن» نمیشود! و من به این متن، به چشم یک سند مستند نگاه نمیکنم تا بیش از پیش مشخص شود که از همه ملیتر و از همه ملیگراتر، جناح انقلابی است!
همان جناحی که در حوزه اقتصاد، دعوت به مصرف کالای تولید داخل میکند و در حوزه فرهنگ و رسانه، چنین یادداشتی مینویسد! آقای ظریف! تلخی این نوشته صادقانه را به شیرینی برخورد منافقانه «صبح بدون تحریم» برتری دهید! نه! زنجیرهایهایی که تیتر «پایان تحریمها» را رفتند، خیر شما را نمیخواهند! آنها فقط دوست دارند شما همیشه انگلیسی صحبت کنید تا توهم بزنند چه وزیر خارجه باکلاسی دارند! «کلاس» اما در «مکتب سعدی» است! آنجا که به زبان فارسی و در نهایت ایجاز و اعجاز نوشت: «دشمن، چو از همه حیلتی فروماند، سلسله دوستی بجنباند»!