ورای همه اخبار و گزارشات موثق درباره ارتباطات بنیادین ایالات متحده
آمریکا و همپیمانانش با گروه تروریستی داعش، اعترافهای مکرر سران دیروز و
امروز آمریکا از جمله تاکید صریح ترامپ در مناظرات انتخاباتی بر ساختن
داعش توسط دولت اوباما و چند مصاحبه هیلاری کلینتون و همچنین خاطراتش در
کتاب «انتخابهای دشوار»، درباره چگونگی تاسیس و توسعه گروههای تکفیری از
جمله طالبان و القاعده و داعش توسط آمریکاییها، دیگر سخن از حضور فعال
آمریکا و همدستانش در نابودی این گروه تروریستی، بیشتر به یک مضحکه و جوک
شبیه است تا مثلا تحلیل و گزارش سیاسی!
اما علیرغم همه این واقعیات تردیدناپذیر، رسانههای غربی پس از حضور فعال
ایران در زدن تیر خلاص به این گروه جهنمی و بیرون راندن آن از عراق و سوریه
و به خصوص پس از پیام روشنگرانه و کوبنده سردار سلیمانی، تلاش وسیعی را
آغاز کردهاند تا نقش ایران را در این پیروزی جهانی کمرنگ ساخته و از
نیروهای خویش قهرمان بسازند.
همان حیله و ترفندی که در طول تاریخ به کار برده تا با پروپاگاندا و جنگ روانی و فریب رسانهای، خادم را به خائن و خائن را به خادم تبدل سازند، قهرمانان و آزادیخواهان واقعی را دیکتاتور و ظالم بنمایانند و اعمال ستمگرانه و جنایتکارانه خود را حفظ حقوق بشر و ترویج آزادی نامگذاری کنند.
برخی از اخبار رسیده حاکی از آن است که چند پروژه سینمایی با بودجههای هنگفت برای چنین تبلیغاتی در هالیوود در حال پیشتولید قرار گرفته و عنقریب است که سال آینده شاهد چند فیلم سینمایی با موضوع مبارزه آرتیستهای آمریکایی با داعش باشیم که احتمالا در آنها اگر نیروهای ایرانی در کنار داعش تصویر نشوند، قطعا یا به گونهای منفعل نشان داده میشوند و یا اساسا نشانی از آنها دیده نمیشود!
چنان که قرار است حدود یکماه دیگر فیلمی از سینمای هند با نام «تایگر زنده است» به روی پردهها برود که در آن «سلمان خان» به جنگ داعش رفته و برای نجات پرستاران اسیر هندی، تعداد زیادی از آنان را ناکار میسازد!
اگر سینما و رسانههای دیداری و شنیداری ما در مقابل زندگی دانشمندان مسلمان مانند «خیام» و «ابن سینا» و وقایعی همچون تسخیر لانه جاسوسی آمریکا و آزادسازی کشتیهای ربوده شده توسط دزدان دریایی و دهها و صدها واقعه مهم دیگر تاریخ ایران و اسلام سکوت پیشه کرد و دم برنیاوردند تا سینمای غرب و هالیوود هرچه میخواهد روایت کند، آیا این بار هم به جای پرداختن به یکی از با اهمیتترین وقایع دوران حاضر بازهم این سینما میخواهد سراغ فیلمهای سخیف با موضوع عشقهای چندوجهی و خیانت برود و به اسم سینمای اجتماعی، بحرانهای زندگی برخی از دستاندرکارانش را روی پرده ببرد؟!