به گزارش گروه دیگر رسانه های خبرگزاری دانشجو، حسین قدیانی طی یادداشتی در روزنامه وطن امروز نوشت: دارم تصاویر یومالله ۱۳ دی و یومالله 14 دی را نگاه میکنم و به این فکر میکنم که صرفنظر از دشمن، گویا ما نیز این ملت را آنچنان که باید نشناختهایم! من یکی که فکرش را هم نمیکردم تنها ۴ روز بعد از غائله اخیر، مردم غیور ما در پاسداشت ساحت قانون و امنیت و نظم و آرامش و صدالبته ولایتفقیه، چنین حماسهای بیافرینند؛ آن هم سراسری!
این مردمی که آمدند و باز هم دشمن را در فتنهای دیگر ناکام کردند، همان مردمی هستند که بحق، به بسیاری امور اعتراض دارند و گلهمندند اما پای انقلابشان، با همان عزم و انگیزه ایستادهاند که بهمن ۵۷؛ که روزگار جنگ! خوب است همینجا یادی کنیم از کربلای ۴ که چند روز پیش سالگردش بود و از کربلای ۵ که چند روز بعد سالگردش است! شاید این همه فتنه میشود که ما همین سالگردها را فراموش کنیم! و شهدای این ملت را فراموش کنیم و شبهای منور شلمچه را فراموش کنیم و فراموش کنیم که این مردم هنوز هم بر عهد و پیمانشان با شهدای خود هستند!
اگر گرانی هست و اگر بیکاری و رکود و فقر و فساد و تبعیض، گناه شهدا چیست؟! گناه پرچم مقدس کشور چیست؟! دشمن میخواهد کمکاریها و کجکاریها را بنویسد پای اصل نظام لیکن مردم، خواه به این رأی داده باشند و خواه به آن، هوشیارند! هوشیار و همیشه در صحنه! هوشیار و همیشه در صحنه و بصیر! بله! جملات، شعاری به نظر میرسد اما در وصف این ملت که ۸۸ یومالله ۹ دی را آفرید و ۹۶ یومالله ۱۳ دی را و 14 دی را، حقا که باید شعار هم سر داد! اینک بر همه ما فرض است که در شأن ایستادگی این ملت، کار کنیم؛ بویژه دولت!
واجب است بر آقای روحانی که در جمع کابینه، تصاویر تظاهرات سراسری ۱۳ و 14 دی را به وزرا و معاونان و مشاوران خودشان نشان دهند و از ایشان بپرسند آیا کار و کارنامه شما، در شأن این ملت بوده یا نه؟! در کربلای ۵ شمار کثیری از شهدا، طلبه بودند و دانشجو! الساعه باید روحانی ما و دانشگاهی ما با خود نجوا کند که آیا درس و بحثش در شأن شهدای شلمچه بوده یا نه؟! اینها سوالات مهمی است! باورم هست ملت در شأن شهدای خود حماسهآفرینی میکند لیکن آن روزنامهنگار که لوگوی خود را با رنگ پرچم تکفیریها ست میکند و به دروغ «صبح بدون تحریم» را تیتر میکند، چه؟! من نویسنده این متن، چه؟! جناب نماینده مجلس، چه؟!
آیا رواست که ملت، با وجود کوهی از مشکلات ریز و درشت، همیشه در صحنه بصیرت، حاضر باشد و آنوقت رئیس دولت قبلی و فعلی، مدام در پی سیاسیبازی و طعنه و کنایه و جار و جنجال و قیل و قال بیخود باشند؟! یعنی چه واقعا این همه مخالفخوانی و همصدایی با دشمن؟! فیلم هم اگر داریم بازی میکنیم، چرا همیشه نقش اپوزیسیون را بازی میکنیم؟! دولت، دولت شده که بیفتد در ریل خدمت یا دعوا و مرافعه؟!
رئیس دولت قبل هم! قبلتر از او هم! واقعا خوب است کمی حیا کنیم از این مردم عزیز! و کمی از خدا بترسیم! عمده مشکل، در غفلت از همان خدایی است که شیربچههای کربلای ۴ و ۵ هرگز فراموشش نمیکردند! بیاییم برگردیم به خط خدا! و به خط مقدم خداباوران! دردانههایی که از جان خود گذشتند تا ما امروز، قانون و امن و امان و قوای سهگانه و چه و چه داشته باشیم! آقای رئیسجمهور قبلی! «غاصب» آن کسی است که با سخن شلوغ و حرف دروغ، جادهصافکن فتنهگران کف خیابان شود! آقای رئیسجمهور فعلی! ۵ سال از ۸ سال دولتمردی شما گذشت؛ مگر این چند روزه دریابی! میترسم! والله میترسم عمر من و شما بگذرد و دستآخر، شرمنده خون شهدا شویم! و خجل از این ملت شهیدپرور! «ملت شهیدپرور» به کدام سند؟! به سند نگاه نافذ شهید حججی! نه! من شعار نمیدهم! اینها واقعیت است! و اینکه ما مردم خوبی داریم، یک واقعیت است! عین واقعیت است!
چه خوب که همپای این ملت، بیاییم جلو! چه خوب که دولت و مجلس ما، در حد و اندازههای شکوه این مردم، کار کنند و الا روز حسابی هم هست! آنروز دیگر مجال نداریم فیلم بازی کنیم! و برویم در جلد اپوزیسیون! دلم بادگیر آسمانی شهدای کربلای ۵ را میخواهد! و پیرمردی که صدای بلندگویش، تا عرش بالا میرفت! همان که ماشینش سوخت و دامادش جلوی چشمش پرپر شد لیکن باز هم این ندا را سر میداد: «ماشاءالله حزبالله»!