به گزارش گروه دیگر رسانه های خبرگزاری دانشجو، «حسین شمسیان» در یادداشت روزنامه «کیهان» نوشت:
سخنان روز گذشته رهبر معظم انقلاب-همچون همیشه- از جهات مختلف حائز اهمیت و قابل توجه بود آن هم در شرایطی که برخی تصور میکردند حوادث روزهای اخیر کشور را در موضع بدی قرار داده و ممکن است اتفاقات بدی بیفتد! اما نگاه رهبر معظم انقلاب،کاملا خالی از نگرانی و مالامال از امید به آینده بود و در عین تذکر درباره مشکلات مردم، فلش ماجرا را دقیقا به سوی کانون اصلی فتنه یعنی دشمنان دیرینه انقلاب بردند. اما بخشی در سخنان ایشان بود که خاص بود و کوبنده. ایشان در واکنش به رفتار احمقانه آمریکاییها در حوادث اخیر ریشه تمام دشمنیها و توطئههای ضد ملت ایران را «انقلاب اسلامی» دانستند و فرمودند: «تمام حرکات ناکام دشمن در این چهل سال، در واقع «پاتک» به انقلاب است، زیرا انقلاب حضور سیاسی دشمن را ریشهکن کرد... میگویند حکومت ایران از قدرت آمریکا هراس دارد؛ در پاسخ میگوییم اگر ما از شما هراس داشتیم، چگونه در دهه پنجاه شما را از ایران بیرون ریختیم و در دهه نود نیز شما را از کل منطقه بیرون راندیم.»
«پاتک» اقدام برای دفع یک «تک» یا حمله است. یعنی پس از آنکه فرد یا جبههای مورد حمله قرار گرفت و از دست خارج شد،برای بدست آوردن آن«پاتک» شکل میگیرد. وضعیتی که رهبر انقلاب، آمریکاییها را در آن موضع تصویر نمودند. ممکن است برخی این سخنان را رجز جنگی در آوردگاه نبرد تلقی کنند و نه تنها آن را جایز، بلکه واجب هم بدانند ولی در دلشان باوری بالاتر از رجز نقش نبندد و با خود بگویند: «ما کدام حمله را به آمریکا کردیم و کدام موضع را از آنها گرفتیم که حالا آنها در وضعیت انفعال و پاتک قرار دارند»؟ باور رجز بودن این سخنان، قطعا نادرست است و برای شرح نادرستی آن و پاسخ به سؤال مفروض، نیازمند مقدماتی هستیم. بخوانید:
۱- بهمن ماه سال قبل بود که نشریه اینترنتی آمریکایی«امریکن اینترست» در گزارشی اعلام کرد ایران هفتمین کشور قدرتمند جهان است. در این گزارش آمریکا، چین، ژاپن، روسیه، آلمان و هند در ردههای اول تا ششم قرار داشتند و ایران بعد از این کشورها در رده هفتم قدرتمندترین کشورهای جهان در سال ۲۰۱۷ قرار داشت. آن گزارش در بخشی از توضیح مربوط به جایگاه ایران نوشته بود: «جنگهای نیابتی میان عربستان و ایران همچنان ادامه دارد و با ورود به سال جدید میلادی(۲۰۱۷) ایران در مقایسه با عربستان پیشتاز است. هرچند عربستان همچنان یک قدرت به حساب میآید؛ اما در ۱۲ سال گذشته، این ایران است که پیاپی گوی سبقت را از عربستان ربوده است.» این نشریه آمریکایی اذعان کرد: «ایران نقش بسیار سازندهای در بازپسگیری حلب از دست تروریستهای داعش داشت و در جبهه زمینی عراق نیز ایران پیروز واقعی است. نیروهای انصارالله تحت حمایت ایران نیز مقابل عربستان ایستادگی کردهاند. این مسائل نشان میدهد قدرت ایران برای تاثیرگذاری در تحولات منطقهای به بیش از هر زمان دیگری رسیده است.»
۲- یک هفته قبل بود که «مایک پمپئو» رئیس سازمان سیا در گفتوگو با شبکه «MSNBC» اعترافات جالب توجهی را به زبان آورد. او گفت: «نفوذ ایران در منطقه در مقایسه با ۷ سال گذشته (۲۰۱۰ میلادی/ ۱۳۸۹ شمسی) بسیار بیشتر شده است. امروز، این کشور نفوذ بسیار زیادی دارد، نفوذی که فراتر از نفوذ آنها در ۶ یا ۷ سال گذشته است. ایران در همهجای خاورمیانه حضور دارد.»
البته این سخنان بسیار مهم- که گویای عمق نگرانی آنها از اقتدار روزافزون ایران است- نخستین بار نیست که از زبان او بیان میشود. تابستان امسال، پمپئو در اندیشکده آمریکایی «اتحاد اطلاعات و امنیت ملی» سخنرانی کرد. در آنجا بود که رئیس سیا، ایران را «چالش بلندمدت ایران» برای آمریکا دانست و صراحتا گفت: «در ایران، ما با یک دشمنی مواجه هستیم که در حال جولان دادن است. برخلاف داعش، جمهوری اسلامی ایران یک دولت ملت قدرتمند است که بزرگترین حامی دولتی تروریسم در جهان است»! رئیسسازمان اطلاعات مرکزی آمریکا در همین سخنرانی به قدرت جمهوری اسلامی ایران اذعان کرد و گفت: « وقتی شما به آنچه در سوریه، یمن و عراق میگذرد نگاه میکنید، میبینید که توان و تاثیر و نفوذ(ایران) به طرز قابل ملاحظهای طی سالهای اخیر گسترش یافته است... تهران مشخصا آرزوی تبدیل شدن به قدرت هژمونیک منطقه را دارد... و این بزرگترین چالش بلندمدت ما در خاورمیانه است».
ماجرای تحقیر او و در اصل آمریکا را در نامهنگاری به سردار سلیمانی را هم که حتما به خاطر دارید. آن هنگام که او در یک سخنرانی رسمی اعلام کرد برای حفظ جان سربازان آمریکایی، به ژنرال سلیمانی نامه نوشتم اما او حتی نامه را باز نکرد!
اینها اقاریر و اعترافات صریح عالیترین مقام امنیتی آمریکاست که با وجود سوابق طولانی وی، نمیتوان در دقت و درستی آن تردید کرد، مگر آنکه وی را نقاشی بدانیم کهاشتباها سر از «سی آی ای» در آورده است!
۳- این نمونهها، و دهها نمونه عینی دیگر همچون زمینگیر کردن ماشین جنگهای نیابتی آمریکا در منطقه، موفقیت در خودکفایی و رشد علمی در موضوعات گوناگون،تبلیغ و صدور انقلاب اسلامی به عنوان نسخهای نجاتبخش و آرمانی مقدس به مستضعفان جهان و...، تنها و تنها بخشی از تصویری است که به واقع از ایران در چشم جهانیان نقش بسته و هیچکدام هم سفارش کیهان یا هیچ مجموعه دیگر حامی انقلاب اسلامی نیست. موضوع تا آن حد واضح و بدیهی و البته نگرانکننده برای دشمنانمان است که نتوانستهاند آن را به هیچ وجه سانسور یا انکار کنند. این واقعیتهای لذتبخش البته درحالی است که معضلات تلخ و قابل توجهی در زندگی مردم وجود دارد. معضلات معیشتی که رهبر انقلاب بارها و بارها برای رفع آنها به مسئولان مختلف تذکر دادهاند و متاسفانه همچنان باقی است. معنی دیگر این حرف این است که اگر به آن سخنان – مثلا در حوزه اقتصاد مقاومتی یا فاصله گرفتن از خامفروشی نفت – عمل شده بود، حالا در جایگاهی به مراتب بالاتر بودیم و میزان رضایتمندی مردم، رشد شگفتانگیزی کرده بود.
این موقعیت، دقیقا همان موضعی است که حضرت آقا روز گذشته از آن به عنوان «تک» یاد کرده، رسما آمریکا را در موضع تدافعی و انفعال معرفی کردند. موضوعی که دیگر و با این توضیحات مختصر، نه یک رجز جنگی که یک واقعیت عینی و غیر قابل انکار است. در سایه این اقتدار واقعی است که حضرت آقا وعده تلافی رفتار احمقانه ترامپ را میدهند و خود آمریکاییها بهتر از هرکس میدانند که این، وعدهای صادق است.
۴- همین واقعیت تلخ برای آمریکاییها بود که باعث شتابزدگی بچگانه آنها شد. کاخ سفید به محض روشن شدن جرقه چند ناآرامی در چند نقطه کشور، از آنها «بوی کباب» حس کرد و شعف زده بیانیه داد و بعد از آن، مقامات سیاسی یکی پس از دیگری سخنانی حاکی از حمایت از مردم ایران(!) به زبان آوردند! خود این رفتار نشان دهنده شدت تحقیرشدگی آنها از جانب ایران است تا جایی که کوچکترین حرکتی، آنها را به واکنشی رضایتمندانه و مالامال از خوشحالی هیستریک وا میدارد! این خوشحالی افراطی باعث شد آمریکاییها چشمشان همچون همیشه به حقیقت کور و بسته بماند و خروش میلیونی آحاد ملت را که حدود ده روز است در سراسر کشور ادامه دارد نبینند، اما چند سطل آشغال آتش گرفته را نماد ملت قهرمان(!) بدانند!
۵- البته آمریکاییها در این قضیه تنها نیستند و رسانههای زنجیرهای که مدام به دروغ دم از مردم میزنند و اشک تمساح میریزند، در طول راهپیماییهای میلیونی مردم حاضر نشدند حتی یک عکس از این قیام ملی در دفاع از نظام بر آمده از تودههای وفادار ایران منتشر کنند! آنها از یک سو به آمریکا پالس میدهند که ما هستیم و اینجا را روزنامه خودت بدان و همزمان برای اوباش و اراذلی که حتی برای مقدسات هم حرمت قائل نبودند، گریبان چاک میکنند و پیگیر حقوق آنها به عنوان «مردم» میشوند! شبیه رفتاری که چند نماینده مجلس دارند و به جای پاسخگویی در برابر کوتاهیهای غیر قابل بخشش آن، بهدنبال آزادی آشوبگرانند و نمیبینند مردم، آنهایی هستند که علیرغم گلهمند بودن از آنها و دولت، عاشقانه پای انقلابند، خون دل میخورند و از انقلاب دفاع میکنند.
۶- اما ممکن است این پرسش پیش بیاید که وقتی ما در چنین موضعی هستیم، این ناآرامیها چه معنایی دارد!؟ پاسخ روشن است. نخست آنکه آنچه به عنوان آشوب و بلوا در کشور شاهد بودیم، نه پژواک صدای مردم مطالبهگر که ناشی از توطئه دشمنان ایران بود و ثانیا، آشوب و بلوا زمانی ممکن شد که زمینهای برای نارضایتی وجود داشته باشد. چیزی که رهبر عزیز از آن بهعنوان «زخم» یاد کردند و برای چندمین بار مسئولان را به درمان آن امر کردند. برای از بین بردن این زخم - که در زندگی برخی از مردم عمیق هم شده- باید مسئولان کمر همت ببندند و اجازه ندهند آرزوی آمریکا در ناامیدی مردم از حل مشکلات اقتصادی تحقق پیدا کند. اینکه معاون اول رئیسجمهور بعد از گذشت حدود ۱۶۰۰ روز در اختیار داشتن همه ارکان اجرایی و حتی تقنینی کشور، روز گذشته در همایش نکوداشت مرحوم هاشمی رفسنجانی با اقرار به اینکه «وضع معیشت مردم بد شده و قدرت خرید مردم کاهش پیدا کرده» فرافکنانه بگوید: «اقتصاد هنوز در ته دره است»! شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت است. عمر دولت در کشور ۴ سال است نه ۴۰۰ سال و این چیزی نبوده که بر کسی مخفی بوده باشد. در همین ۴ سال میشد خیلی کارهای مفید کرد تا حالا در سال پنجم نیازی به فرافکنی و سخن از گذشته گفتن نباشد.
آمریکا در برابر مردم ما تحقیر شده و این درس بزرگی به ملل عالم است. تحمل این وضع برای آنها بسیار دشوار است و میکوشند به هر نحو ممکن، ما را از راهی که آمدهایم بازگردانند. اگر همت مسئولان در جبران مشکلات زندگی مردم تنها اندکی بیشتر شود، آمریکاییها این آرزو را به گور خواهند برد.