معناي عبادت و بندگي خدا و اثرات آن
گام ديگر براي تهذيب اخلاق، توجه به عبادات و نيايشهاست. براي پي بردن به تأثير عبادت و نيايش در تهذيب نفوس و پرورش فضائل اخلاقي، قبل از هر چيز بايد با مفهوم و حقيقت عبادت آشنا شد.
گرچه بحث درباره حقيقت عبادت سخني مبسوط و گسترده را مي طلبد و بزرگان در تفسير و اخلاق و فقه و حديث درباره آن سخن بسيار گفته اند، اما در يک اشاره کوتاه چنين مي توان گفت : براي يافتن حقيقت عبادت بايد به واژه «عبد» و مفهوم آن که ريشه اصلي عبادت است توجه نمود.
«عبد» از نظر لغت به انساني گفته مي شود که سرتاپا تعلق به مولا و صاحب خود دارد؛ اراده اش تابع اراده او، و خواستش تابع خواست اوست؛ در برابر او خود را مالک چيزي نمي داند و در اطاعت او سستي بخود راه نمي دهد.
بنابراين، عبوديت اظهار آخرين درجه خضوع در برابر کسي است که همه چيز از ناحيه اوست، و بخوبي مي توان نتيجه گرفت که تنها کسي مي تواند «معبود» باشد که نهايت انعام و اکرام را کرده است و او کسي جز خدا نيست!
به تعبير ديگر، و از بعد ديگر «عبوديت» نهايت اوج تکامل روح يک انسان و قرب او به خداست، و عبوديت تسليم مطلق در برابر ذات پاک اوست؛ عبادت تنها رکوع و سجود و قيام و قعود نيست، بلکه روح عبادت تسليم بي قيد و شرط در برابر کمال مطلق و ذات بي مثالي است که از هر عيب و نقص مبراست.
بديهي است چنين عملي بهترين انگيزه توجه به کمال مطلق و پرهيز از هرگونه آلودگي و ناپاکي است؛ چرا که انسان سعي مي کند خود را به معبود خويش نزديک و نزديکتر سازد تا پرتوي از جلال و جمال او در وجودش ظاهر شود که گاه از آن تعبير به «مظهر صفات خدا شدن» مي کنند .
در حديثي از امام صادق عليه السلام مي خوانيم: «العبودية جوهرة کنهها الربوبية؛ عبوديت گوهري است که ربوبيت در درون آن نهفته شده است. (1) اشاره به اين که عبد تلاش و کوشش مي کند که خود را در صفات شبيه معبود سازد و پرتوي از صفات جلال و جمال او را در خود منعکس کند، و نيز انسان در سايه عبوديت به جاي مي رسد که به اذن پروردگار مي تواند در جهان تکوين، تدبير و تصرف کند، و صاحب ولايت تکوينيه شود، همان گونه که آهن سرد و سياه بر اثر مجاورت با آتش، گرم و سرخ و فروزان مي شود؛ اين حرارت و نورانيت از درون ذات او نيست بلکه پرتو ناچيزي از آتش به او افتاده و به اين رنگ در آمده است.
با اين اشاره به قرآن باز مي گرديم و چگونگي تأثير عبادت را در پرورش فضائل اخلاقي در آيات قرآن بررسي مي کنيم.
1 يا اي ها الن اس اعبدوا ربکم الذي خ لق کم و الذين من قبلکم لعلکم تتق ون (سوره بقره، آيه 21)
2 يا ايها الذين آمنوا کت ب عل يکم الص يام کما ک تب علي ال ذين من قبلکم لعلکم تتقون (سوره بقره، آيه 183)
3 و اقم الصلوة ان الصلوة تنهي عن الفحشاء و المنکر (سوره عنکبوت، آيه 45)
4 ان الانسان خلق هلوعا اذا مسه الشر ج زوعا و اذا مسه الخير منوعا الا المصلين الذين هم علي صلاتهم دائ مون (سوره معارج، آيات 19 تا 24)
5 خذ من اموالهم صدقة تطهرهم و تزکيهم بها (سوره توبه، آيه 103)
6 الذين آمنوا و تطمئن قلوبهم بذکرالله الاب ذکرالله تطمئن القل وب (سوره رعد، آيه 28)
7 يا ايها الذين آمنوااستعينوابالصبر و الصلوة ان الله مع الصابرين (سوره بقره، آيه 153)
ترجمه:
1 اي مردم! پروردگار خود را پرستش کنيد، آن کس که شما و کساني را که پيش از شما بودند آفريد، تا پرهيزگار شويد.
2 اي کساني که ايمان آورده ايد! روزه بر شما نوشته شده، همان گونه که بر کساني که قبل از شما بودند نوشته شد، تا پرهيزگار شويد.
3 ... و نماز را بر پا دار که نماز (انسان را) از زشتيها و گناه باز مي دارد.
4 به يقين انسان حريص و کم طاقت آفريده شده است هنگامي که بدي به او رسد بي تابي مي کند و هنگامي که خوبي به او رسد مانع ديگران مي شود (و بخل مي ورزد) مگر نماز گزاران آنها که نماز را پيوسته به جا مي آورند.
5 از اموال آنها صدقه اي (به عنوان زکات) بگير تا به وسيله آن، آنها را پاک سازي و پرورش دهي.
6 آنان کساني هستند که ايمان آورده اند، و دلهايشان به ياد خدا مطمئن (و آرام) است، آگاه باشيد تنها با ياد خدا دلها آرامش مي يابد!
7 اي کساني که ايمان آورده ايد! از صبر (روزه) و نماز کمک بگيريد! (زيرا) خداوند با صابران است!
تفسير و جمع بندي
در تمام آياتي که در بالا آمده، رابطه نزديکي ميان «عبادت» و تقوا و پرهيز از گناه و پرورش فضائل اخلاقي ديده مي شود و نشان مي دهد کساني که مي خواهند به تهذيب نفس راه يابند بايد از در عبوديت و پرستش خداوند وارد شوند؛ سالکان راه خدا، و پويندگان طريق خودسازي و تقوا، بايد از نيايش و عبادت ياري طلبند و ناخالصيهاي وجود خود را در کوره داغ عشق به خدا بسوزانند و از بين ببرند، و مس وجود خود را با کيمياي عبادت زر کنند .
در همين راستا، در نخستين آيه، همه انسانها را بدون استثنا مخاطب ساخته و راه تقوا را اين گونه به آنها نشان مي دهد؛ مي فرمايد: «اي مردم! پروردگارتان را که شما و پيشينيان شما را آفريده پرستش کنيد تا پرهيز کار شويد!» (يا ايها الناس اعبدوا ربکم الذي خلقکم و الذين من قبلکم لعلکم تتقون)
تکيه بر آفرينش پيشينيان ممکن است اشاره به اين باشد که اعراب جاهلي براي توجيه پرستش بتها، تکيه بر فعل پيشينيان داشتند، آيه فوق مي گويد خداوند هم آفريدگار شماست و هم آفريننده پيشينيان است؛ آري! او خالق همه کس و همه چيز و مالک همه کس و همه چيز است؛ و تنها او شايسته عبادت است، نه بتها؛ اگر رو به سوي عبوديت خالص او آريد، شکوفه هاي تقوا بر شاخسار جان شما آشکار مي شود؛ و اين آلودگيهاي اخلاقي شما ناشي از عبادت خرافي شماست.
اين آيه رابطه نزديک تقوا و عبادت را بطور مطلق بيان مي کند.
در حالي که در آيه بعد به رابطه «روزه» که يکي از عبادات مهم است و «تقوا» اشاره شده است؛ مي فرمايد: «اي کساني که ايمان آورده ايد روزه بر شما نوشته شده همان گونه که بر کساني که قبل از شما بودند نوشته شد تا پرهيزگار شويد!» (يا ايها الذين آمنوا کتب عليکم الصيام کما کتب علي الذين من قبلکم لعلکم تتقون)
هرکس به روشني در مي يابد که به هنگام روزه داشتن، نور و صفاي تازه اي در دل احساس مي کند، خود را به نيکيها نزديکتر، و از زشتيها و بديها دورتر مي بيند، حتي آمارهاي مستند نشان مي دهد که در ايام ماه مبارک سطح جرائم در جامعه روزه دار، بسيار پايين مي آيد، تا آنجا که مأموران انتظامي به اعتراف خودشان در اين ماه به کارهاي عقب مانده ماههاي ديگر مي پردازند !
اين امور بخوبي نشان مي دهد که هر قدر انسان به عبوديت خداوند نزديکتر شود از زشتيها دورتر خواهد شد.
در سومين آيه، به رابطه نزديک «نماز» و پرهيز از گناه و فحشاء و منکر اشاره شده است؛ در اين آيه شخص پيامبر صلي الله عليه و آله به عنوان يک الگو و اسوه، مخاطب به اين خطاب شده است: نماز را بر پا دار که نماز (انسان را) از زشتيها و گناه باز مي دارد (و اقم الصلوة ان الصلوة تنهي عن الفحشاء و المنکر)
«فحشاء و منکرات» مجموعه افعال غير اخلاقي است، و مي دانيم تمام افعال غير اخلاقي سرچشمه اي از صفات ضد ارزشي در درون جان انسان دارد؛ و به تعبير ديگر، هميشه اخلاق دروني است که در اخلاق بروني اثر مي گذارد.
تأثير نماز در بازداشتن از فحشاء و منکر نيز درست به همين دليل است؛ زيرا نماز با افعال و اذکار بسيار پر محتوايش، انسان را در جهاني برتر و والاتر جهان قرب به خدا وارد مي کند؛ و اين نزديکي او را از سرچشمه هاي اصلي فحشاء و منکر که همان هواي نفس و حب افراطي به دنيا است دور مي سازد.
به همين دليل، نماز گزاران واقعي کمتر گرد گناه مي گردند؛ و هر قدر نماز روح و جان و محتواي بيشتري داشته باشد، به همان نسبت انسان از منکرات و زشتيها دورتر مي شود و شکوفه هاي فضائل و اخلاق در درون جانش آشکارتر مي گردد.
در چهارمين آيه، بعد از اشاره به بعضي از رذائل اخلاقي مانند جزع و بي تابي به هنگام بروز مشکلات، و بخل به هنگام دست يافتن به خيرات، تنها نماز گزاران را استثنا مي کند، و مي فرمايد: انسان حريص و کم طاقت آفريده شده است هنگامي که بدي به او رسد بي تابي مي کند و هنگامي که خوبي به او رسد بخل مي ورزد و مانع ديگران مي شود مگر نمازگزاران آنها که نماز را بطور مرتب به جا مي آورند. (ان الانسان خلق هلوعا اذا مسه الشر جزوعا و اذا مسه الخير منوعا الا المصلين الذين هم علي صلاتهم دائمون)
اين آيات به روشني ثابت مي کند که توجه به ذات پاک پروردگار و عبادت و نيايش در پاکسازي روح و جان از رذائل اخلاقي مانند بخل و جزع و بي تايي اثر مستقيم دارد.
در پنجمين آيه، اشاره به تأثير مسأله زکات در پاکسازي روح و تزکيه نفس مي کند و مي دانيم زکات در اسلام يکي از عبادات مهم محسوب مي شود؛ مي فرمايد: از اموال آنها صدقه اي (به عنوان زکات) بگير تا به وسيله آن، آنها را پاک سازي و پرورش دهي (خذ من اموالهم صدقة تطهرهم و تزکيهم بها)
تعبير «تزکيهم بها» دليل روشني بر اين حقيقت است که تطهير و تزکيه نفس به وسيله زکات حاصل مي شود، چرا که زکات، رذائلي همچون بخل و دنياپرستي و حرص و آز را از روح، زائل مي کند، و نهال نوعدوستي و سخاوت و حمايت از مستضعفان را در سرزمين دل پرورش مي دهد .
رواياتي که در ذيل اين آيه نقل شده است نيز اين حقيقت را روشنتر مي کند:
در حديثي از پيامبراکرم صلي الله عليه و آله مي خوانيم: «ما تصدق احدکم بصدقة من طيب و لا يقبل الله الا الطيب الا اخذها الرحمان بيمينه و ان کانت تمرة فتربو من کف الرحمان في الرحمان حتي تکون اعظم من الجبل؛ هيچ کس از شما صدقه اي از مال حلال نمي پردازد و البته خداوند جز حلال قبول نمي کند مگر اين که خداوند آن را با دست خود مي گيرد، حتي اگر يک دانه خرما باشد، سپس در دست خدا نمو مي کند تا بزرگتر از کوه شود!» (2)
اين حديث که تشبيه و کنايه پرمعنايي در بردارد اهميت فوق العاده اين عبادت بزرگ، و ارتباط مستقيم آن را با خدا و مسائل معنوي روشن مي سازد.
در ششمين آيه، به يکي ديگر از عبادات مهم و معروف، يعني ذکرخدا اشاره شده و از تأثير عميق آن در آرامش دلها، سخن مي گويد؛ مي فرمايد: آنان کساني هستند که ايمان آورده اند، و دلهايشان به ياد خدا مطمئن (و آرام) است، آگاه باشيد با ياد خدا دلها آرامش مي پذيرد ! (الذين آمنوا و تطمئن قلوبهم بذکر الله الا بذکر الله تطمئن القلوب)
آرامش دل هميشه توأم با توکل بر خدا، و عدم وابستگي به ماديات و عشق به زرق وبرق دنيا و آز و طمع و بخل و حسد است. چرا که اگر اين صفات رذيله در دل باشد، آرامشي در آن نخواهد بود. بنابراين، ياد خدا مي تواند اثر عميقي در دور ساختن انسان از اين رذائل داشته باشد، تا شکوفه آرامش بر شاخسار دل آشکار گردد.
به تعبير ديگر، اگر يک نظر اجمالي به ريشه هاي ناآرامي روح و پريشاني خاطر و اضطرابها و نگرانيها بيندازيم، مي بينيم همه آنها از رذائل اخلاقي سرچشمه مي گيرد، ولي ياد خدا آنها را مي خشکاند و نا آرامي را به اطمينان و آرامش مبدل مي سازد. (3)
در هفتمين و آخرين آيه، به تأثير نماز و روزه در تقويت روح انسان اشاره کرده، مي فرمايد : «اي کساني که ايمان آورده ايد! از صبر (روزه) و نماز کمک بگيريد! (زيرا) خداوند با صابران است!» (يا ايها الذين آمنوا استعينوا بالصبر و الصلوة ان الله مع الصابرين)
در بعضي از روايات اسلامي صبر به روزه تفسير شده است (4) که يکي از مصداقهاي روشن صبر است، و گر نه صبر مفهوم وسيعي دارد که هرگونه استقامت در برابر هواي نفس و وسوسه هاي شيطان و استقامت در طريق اطاعت پروردگار، و در برابر حوادث ناگوار و مصائب را شامل مي شود.
در حديثي از اميرمؤمنان علي عليه السلام مي خوانيم که هرگاه کار مهمي براي او پيش مي آمد نماز مي خواند، سپس آيه واستعينوا بالصبر و الصلوة را تلاوت مي فرمود (کان علي اذا احاله امر فزع، قام الي الصلوة ثم تلا هذه الآية و استعينوا بالصبر و الصلوة) (5) اشاره به اين که نماز به من نيرو مي بخشد.
آري! اين عبادتهاي مهم فضائلي همچون توکل و شجاعت و شهامت و صبر و استقامت را در وجود انسان زنده مي کند، و از رذائل اخلاقي همچون جبن و ترس، ترديد و دو دلي، و اضطراب و نگراني در برابر حوادث مهم، و دنياپرستي، دور مي سازد؛ و به اين ترتيب، بخش مهمي از فضائل اخلاقي را در وجود انسان زنده مي کند، همان گونه که بخش قابل توجهي از رذائل را مي ميراند.
نتيجه:
از آنچه در بالا آمد بخوبي مي توان نتيجه گرفت که عبادات اثر بسيار عميقي از جهات مختلف در تهذيب اخلاق دارند؛ اين تأثير را مي توان در چند جهت خلاصه کرد:
1 توجه به مبدأ آفرينش و حضور پروردگار در تمام زندگي انسانها سبب مي شود که انسان مراقب اعمال و رفتار خويش باشد، و هواي نفس را تا آنجا که مي تواند کنترل کند، چرا که عالم محضر خداست، و در محضر خداوند کريم، گناه کردن و راه خلاف پيمودن عين ناسپاسي است .
2 توجه به صفات جلال و جمال او که در عبادات و مخصوصا دعاها آمده است، نيايش کننده را دعوت مي کند که پرتوي از آن اوصاف کريمه را در درون روح و جان خود منعکس کند و در مسير تکامل اخلاقي قرار گيرد.
3 توجه به معاد، همان دادگاه بزرگي که همه چيز در آنجا حسابرسي مي شود، نيز اثر باز دارنده قوي و نيرومندي براي پاکسازي روح و جسم انسان دارد.
4 عبادت و نيايش اگر با حضور قلب و آداب آن باشد، صفا و نورانيت غير قابل توصيفي مي آورد که در برابر آن ظلمات اخلاق رذيله تاب مقاومت ندارد؛ به همين دليل، انسان پس از يک عبادت آميخته با حضور قلب، خود را به نيکيها نزديکتر مي بيند.
5 محتواي عبادات و دعاها مملو است از آموزشهاي اخلاقي و بيان راه و رسم سير و سلوک الي الله، که دقت در آنها نيز درسهاي بزرگي به انسان در اين زمينه مي دهد. عاشقان خود سازي و سالکان الي الله از طريق عبادت مي توانند به هدف والاي خود برسند و بدون عبادت و نيايش و مناجات و راز و نياز با پروردگار مخصوصا در خلوت و بويژه در سحرگاهان راه به جايي نمي برند.
تأثير عبادات در پالايش روح، در روايات اسلامي
اين مسأله در روايات اسلامي بازتاب بسيار وسيع و گسترده اي دارد که به گوشه اي از آن، در ذيل اشاره مي شود، و شرح تمام آن در خور کتاب مستقلي است:
1 در تمام رواياتي که سخن از فلسفه احکام به ميان آمده، اشاره به تأثيرعبادت در تهذيب نفوس و پالايش روح و صفاي دل شده است؛ از جمله، در کلمات قصار اميرمؤمنان علي عليه السلام آمده است: «فرض الله الايمان تطهيرا من الشرک، والصلوة تنزيها عن الکبر و الزکاة تسبيبا للرزق، و الصيام ابتلاء لاخلاص الخلق؛ خداوند ايمان را براي تطهير دل از شرک واجب فرموده، و نماز را براي پاک شدن از تکبر، و زکات را سبب روزي قرار داده، و روزه را وسيله اي براي پرورش اخلاص بندگان ..» . (6)
شبيه همين معني با مختصر تفاوتي در خطبه معروف بانوي اسلام فاطمه زهرا3 ديده مي شود آنجا که مي فرمايد: «فجعل الله الايمان تطهيرا لکم من الشرک، و الصلوة تنزيها لکم عن الکبر، و الزکاة تزکية للنفس و نماء في الرزق، و الصيام تثبيتا للاخلاص ... ؛ خداوند ايمان را سبب پاکسازي شما از شرک قرار داده است و نماز را وسيله اي براي تطهير قلوب از کبر، و زکات را موجب تزکيه نفس (از بخل و حرص و دنيا پرستي) و نمو روزي، و روزه را عامل تثبيت خلوص نيت» . (7)
2 در حديث معروفي که درباره نماز از پيامبراکرم صلي الله عليه و آله آمده، نماز را تشبيه به نهر آب زلال جاري مي کند که بر در خانه انسان باشد و همه روز انسان خود را پنج بار در آن شست وشو کند؛ بديهي است که براثرآن، چيزي از آلودگيها در وي باقي نمي ماند؛ اين حديث نيز دليل روشني بر اين مدعاست. (8)
و به همين ترتيب، درباره هر يک از عبادات آثاري ذکر شده که شاهد گوياي تأثير عبادت در تهذيب نفوس انساني است.
3 در حديث ديگري از امام علي بن موسي الرضا عليهما السلام درباره آثار عبادت بطور کلي چنين مي خوانيم: «فان قال فلم تعبدهم؟ قيل لئلا يکونوا ناسين لذکره و لا تارکين لادبه، و لا لاهين عن امره و نهيه، اذا کان فيه صلاحهم و قوامهم، فلو ترکوا بغير تعبد، لطال عليهم الامد فقست قلوبهم؛ اگر کسي بگويد: چرا خداوند به بندگانش دستور عبادات داده (مگر نياز به عبادت آنها دارد؟) در پاسخ گفته مي شود، اين به خاطر آن است که ياد خدا را به فراموشي نسپارند، و ادب را در پيشگاه او ترک نکنند، و از امر و نهي او غافل نشوند، چرا که در آن صلاح و قوام آنها است، و اگر مردم بدون پرستش و عبادت رها شوند، مدت زيادي بر آنها مي گذرد (و از ياد خدا غافل مي شوند) لذا دلهاي آنها قساوت پيدا مي کند» . (9)
به اين ترتيب، روشن مي شود که عبادت پروردگار قلب را بيدار، و روح را هشيار مي کند، و مايه ياد خداست که آن نيز خمير مايه اصلاح درون و برون است.
4 در حديث ديگري از امام علي بن موسي الرضا عليهما السلام مي خوانيم که در ضمن بر شمردن آثار سازنده نماز مي فرمايد: «مع ما فيه من الايجاب و المداومة علي ذکر الله عزوجل بالليل و النهار لئلا ينسي العبد سيده و م دبره و خالق ه، فيب طر و يط غي و يکون في ذکره ل ربه و قيامه بين يديه زاجرا له عن المعاصي و مانعا له عن انواع الفساد؛ علاوه بر اين که عبادت، سبب تداوم ذکر خداوند متعال در شب و روز مي شود، تا بنده مولي و مدبر و خالقش را فراموش نکند، و نعمتهاي الهي مايه مستي و غرور او نشود، و به طغيان بر نخيزد، و ياد پروردگار و قيام در برابر او، وي را از معاصي باز مي دارد و مانع انواع فساد مي شود» . (10)
5 در حديث ديگري، از امام صادق عليه السلام در مورد آثار نماز و ميزان قبولي آن چنين آمده است: «من احب ان يعلم ان قبلت صلاته ام لم تقبل فلينظر هل منعت صلاته عن الفحشاء و المنکر، فبقدر ما منعته قبلت؛ هر کس مي خواهد بداند آيا نماز او قبول شده يا نه ببيند آيا نمازش او را از زشتيها و بديها باز داشته است يا نه؟ به همان اندازه که او را باز داشته نمازش قبول شده است!» (11)
اين عبارت با صراحت و وضوح، روشن مي کند که نماز صحيح و کامل رابطه مستقيم و تنگاتنگي با مسايل اخلاقي و دعوت به خوبيها و نهي از بديها دارد؛ و آنها که نمازشان اين اثر را ندارد، تنها به جسم نماز پرداخته اند؛ و به تعبير، ديگر نمازي است اسقاط کننده تکليف نه مورد قبول پروردگار.
6 در حديث ديگري از رسول خدا صلي الله عليه و آله در مورد فلسفه روزه چنين مي خوانيم : «ان الصوم يميت مراد النفس و شهوة الطبع الحيواني، و فيه صفاء القلب و طهارة الجوارح، و عمارة الظاهر و الباطن، و الشکر علي النعم، و الاحسان الي الفقراء، و زيادة التضرع و الخشوع، و البکاء و جعل الالتجاء الي الله، و سبب انکسار الهمة، و تخفيف السيئات، و تضعيف الحسنات، و فيه من الفوائد ما لا يحصي؛ روزه هواي نفس و شهوت طبيعت حيواني را مي ميراند (و طغيان آن را فرو مي نشاند)، و در آن صفاي قلب و پاکي اعضاء، و آبادي بيرون و درون انسان، و شکر بر نعمتها، و احسان به فقرا، و فزوني تضرع و خشوع و گريه است؛ و وسيله اي است براي التجاء به پروردگار، و سبب شکستن دلبستگيها و کم شدن سيئات، و فزوني حسنات است؛ و در آن فوائد بيشماري است» . (12)
در اين حديث چهارده اثر مثبت براي روزه ذکر شده که مجموعه اي از صفات فضيلت و افعال اخلاقي است.
7 اين بحث دامنه دار را با حديث ديگري از اميرمؤمنان علي عليه السلام پايان مي دهيم (و کساني که مايل باشند مطالب بيشتري را در اين زمينه بخوانند به «وسائل الشيعه» ، ابواب نخستين هر يک از عبادات، و همچنين به «بحارالانوار» مراجعه کنند). ، فرمود: «دوام الع بادة برهان الظفر بالس عادة؛ استمرار و پي گيري عبادت، دليلي بر وصول به سعادت است» . (13)
آري! آنها که مي خواهند سعادتمند شوند بايد به سراغ نيايش پروردگار بروند!
نتيجه:
از روايات بالا و روايات ديگري که در اين زمينه در لابه لاي کتب معروف روايي وارد شده و به خاطر عدم اطاله سخن از نقل همه آنها چشم پوشيديم، رابطه بسيار نزديک عبادت و پاکسازي روح و صفاي دل و تهذيب نفوس را روشن مي سازد.
مخصوصا هر قدر عبادت خالصتر و بي رياتر و آميخته باحضور قلب و آداب باشد، اين تأثير قوي تر خواهد بود.
اين مسأله کاملا محسوس است که انسان وقتي عبادتي را خالصانه و مخلصانه و با حضور قلب انجام مي دهد، بعد از آن نورانيت و صفاي ديگري در قلب و جان خود احساس مي کند، ميل او به خوبيها بيشتر مي شود و تنفر او از بديها افزون مي گردد؛ خود را به خدا نزديکتر مي بيند و روح خضوع و تواضع و عبوديت و تسليم در برابر حق را در خود زنده مي بيند.
اين نکته قابل توجه است که همه عبادات يک اثر مشترک دارند و هر کدام يک تأثير ويژه، اثر مشترک همه آنها پرورش روح خضوع و اخلاص و تسليم در مقابل حق، و بيداري و هوشياري و ترک غفلت است.
و اثر ويژه هر کدام متناسب آن عبادت است؛ نماز نهي از فحشاء و منکر مي کند، و روزه اراده را قوي و هواي نفس را تحت کنترل نيروي عقل در مي آورد؛ حج، انسان را از تمام رزق و برق هاي زندگي و تعلقات حيات دور مي سازد، و زکات، بخل و حرص و دنيا پرستي را کم مي کند.
پي نوشت ها:
1 مصباح الشريعه، صفحه 536 (طبق نقل ميزان الحکمه، واژه عبد) .
2 صحيح مسلم، جلد 2، صفحه 702 (طبع بيروت) .
3 براي توضيح بيشتر به تفسير نمونه، جلد 10، ذيل همين آيه مراجعه فرماييد، که تحليل روشن و مبسوطي در اين زمينه در آنجا آمده است.
4 مجمع البيان، جلد 1، ذيل آيه 45 سوره بقره که مشابه آيه مورد بحث است؛ و تفسير برهان، جلد 1، صفحه 166، ذيل آيه 153، سوره بقره در حديثي از امام صادق عليه السلام آمده است که در ذيل آيه «استعينوا بالصبر و الصلوة» فرمود: «الصبر هو الصوم» (بحارالانوار، جلد93، صفحه 294)
5 اصول کافي، طبق نقل الميزان، جلد 1، صفحه .154
6 نهج البلاغه، کلمات قصار، جمله .252
7 به کتاب زندگي حضرت فاطمه زهرا (س) مراجعه شود.
8 محجةالبيضاء، جلد 1، صفحه 339 (کتاب اسرار الصلاة) .
9 عيون اخبار الرضا، مطابق نقل نور الثقلين، جلد1، صفحه 39، حديث .39
10 وسائل الشيعه، جلد3، صفحه .4
11 مجمع البيان، جلد 8، صفحه 285، ذيل آيه 45 سوره عنکبوت.
12 بحارالانوار، جلد93، صفحه .254
13 غرر الحکم، شماره 514
منبع: اخلاق در قرآن.
/انتهاي پيام/