به گزارش گروه دیگر رسانه های خبرگزاری دانشجو، «حسین شمسیان» در یادداشت روزنامه «کیهان» نوشت:
آنچه رهبر معظم انقلاب در دیدار پرشور مردم آذربایجان بیان کردند، بیان بخشهای مهمی از سیاستهای اصولی نظام اسلامی در موضوعات مختلف و گوشزد خطرات پیش رو بود. تبیین همه آن سخنان نیازمند تحقیق و نگارش فراوان است اما میتوان در این مجال به چند بخش مهم آن بیانات پرداخت.شاید بتوان گفت مخاطب بخشی از این سخنان مردم بودند که به درست دیدن و درست اندیشیدن دعوت شدند و مخاطب بخش دیگری از سخنان، مدیران کشور(در همه قوا) بودند که به درست عمل کردن و صادق بودن دعوت شدند. بخوانید:
۱. تمایز بین عملکرد مسئولان و اصل نظام، موضوع بسیار مهمی است که خیلیها به آن توجه ندارند.همانطور که یک مسلمان مساوی اصل اسلام نیست و به درستی گفتهاند: «اسلام به ذات خود ندارد عیبی – هر عیب که هست از مسلمانی ماست»، عملکرد فلان مقام مسئول هم مساوی با اصل انقلاب نیست. اینکه فلان رئیسجمهور یا فلان وزیر، فلان قاضی یا نماینده مجلس و... زندگی یا رفتاری دارد که مغایر یا منحرف از اصول انقلاب است، حتما مستوجب بازخواست و عقوبت است اما نباید عمل او مساوی اصل انقلاب دانسته شود. باید به او و عملش انتقاد کرد و اصلاح و یا اخراج او را مطالبه کرد تا انقلاب از نا اهلان و نا محرمان پالایش شود. این یک اصل مهم است که بخاطر یک شاخه آفت زده یایک میوه کرم خورده نباید از یک درخت تناور اعراض کرد و از آن ناامید شد.این را رهبر انقلاب اینگونه فرمودند:
«یک آگاهی انقلابی، یک کمال سیاسی، در ملّت ایران به توفیق الهی به وجود آمده است که میتوانند تفکیک کنند بین نظام انقلابیِ امّت و امامت و بین تشکیلات دیوانسالاری»
۲. نکته مهم دیگر، تیره و تار نبودن وضع زندگی و ایران است. نقطه محوری همه تبلیغات رسانهای در سالهای اخیر، نشان دادن تصویری فلاکتبار از ایران و غیرممکن نشان دادن اصلاح امور است! کم کاریها و قصور و تقصیرهای برخی مدیران در مقاطع مختلف چاشنی این تصویر سازی دروغین شده و این جمعبندی را القا میکند که «نظام» به بنبست رسیده است! در حالیکه بسیاری از همین مشکلات با نبودن یا عوض شدن مثلا یک وزیر یا مقام قضایی به طور کامل یا تا حد زیادی برطرف میشود. (اعتراضات این روزهای مردم درباره سوانح حوزه حملونقل یک مصداق ساده است) باید این اصل کلیدی را که رهبری بر آن تاکید کردند از یاد نبریم که: «انقلاب کار بزرگی در کشور انجام داد: کشور را از حالت فلاکت خارج کرد» این را باید به ندای بلیغ و حسن تبلیغ به مردم و بخصوص نسل جوان منتقل کرد و گلایه رهبری در عدم اطلاعرسانی دقیق از این موضوعات ،گلایهای مهم و هشدار دهنده است.
۳. بازگشت از نیمه راه ،بعنوان خطر مهمی که انقلاب را تهدید میکند،اصلیترین نقطه کلیدی در این حوزه است. رهبر انقلاب سالهاست در این حوزه هشدار میدهند و مردم را با کلید واژههایی مثل«انقلابیون پشیمان»، «انقلابیون سابق» و... آشنا کرده و به آنها یادآوری میکنند که نمیتوان از یک مدیر پشیمان شده از انقلاب، انتظار عمل انقلابی داشت! نمیتوان انقلابی دیروز و تکنوکرات و هُرهُری مسلک امروز را برگزید و کماکان از او انتظار بسط عدالت و عمل به آموزههای انقلاب، داشت! او سالهاست با این تعالیم زاویه و تضاد پیدا کرده است. همه تمثیلهای رهبری انقلاب در سخنرانیهای گوناگون در این حوزه، به دقت بر سلوک و زی فردی و اجتماعی مدیران تاکید دارد،از یادآوری رئیسدولتی آفریقایی که مثل استعمار گران پرتغالی با دیگران رفتار میکند تا هشدار به مسئولان خودمان که نباید مثل شاهان زندگی کنید و عروسی بگیرید و تفریح کنید! این یک اصل مهم در همه این سال هاست که در سخنرانی اخیر هم با عنواناشرافیت مسئولان ذیل واژه ارتجاع عنوان شد.
مصداق دیگر ارتجاع عدم توجه به طبقات محروم و اقبال به مرفهان و زیادهخواهان است. اینکه در فلان دستگاه امکان دسترسی نورچشمیها واشراف به مواهب کلان باشد و آنها بتوانند در یک حرکت، به اندازه عمر یک نفر ثروتاندوزی کنند، قطعا خلاف انقلاب است و تاسفآور وقتی است که عدهای برای این امور، ریلگذاری قانونی میکنند! اینکه مجلس مصوبهای داشته باشد که زمین خواری شکل قانونی به خود بگیرد، اینکه فلان مفسد اقتصادی کارت ورود به کمیسیونهای مجلس و امکان تاثیرگذاری روی نظر نمایندگان را داشته باشد، اینکه مفسد اقتصادی امید داشته باشد پروندهاش در دستگاه قضایی حل و فصل میشود،اینکه برخی ثروتمندان برای پیشبرد کارشان، برخی مدیران دولتی و نزدیکانشان را شریک ثروت خود میکنند و... همه و همه مصادیق بارزی از بیتوجهی به مستضعفان و بر صدر نشاندن اغنیاست.
۴. در برابر این ارتجاع چه باید کرد!؟ آیا باید به این دلیل که فلان مقام،چهرهای با سابقه هست سکوت کنیم!؟ آیا چون ممکن است به فلان شخص بر بخورد،باید از کنار فساد مثلا برادرش گذشت!؟ آیا چون فلان مقام وابسته یا منصوب به فلان شخص است باید از ارتجاع و انحراف او چشم پوشی کرد!؟ رهبر انقلاب در دیدار اخیر با نیروی هوایی پاسخ این پرسشها را دادند:
«عدالت یک ارزش مطلق است؛ یعنی ارزشهای دیگر همه نسبی است به یک معنا، امّا عدالت یک ارزش مطلق است، به هر صورت لازم است و باید دنبال بشود. باید با فساد مبارزه بشود، با ظلم مبارزه بشود؛ البتّه خیلی سخت است. بنده چند سال قبل از این ذکر کردم که فساد مثل اژدهای هفتسر افسانهها است؛ در افسانهها، یک سر اژدهای هفتسر را که میزنی، با شش سر دیگر حرکت میکند؛ از بین بردنش آسان نیست. فساد اینجوری است؛ برخورد و زورآزمایی با آن کسانی که در درون جامعه منتفع از فسادند کار بسیار سختی است، انصافاً کار مشکلی است... اگر چنانچه در کارگزاران حکومتی، خدای نکرده ظلمی باشد، فسادی باشد، برخوردها بایستی جدّیتر و با شدّتِعمل بیشتری باشد. همهی دستگاههای مختلف، همهی مدیران کشور، همهی ماها در همه جای کشور، باید به این توجّه کنند و از این نگذرند؛ از ظلم نگذرند.» (۱۳۹۶/۱۱/۱۹)
راهکار را هم در همین دیدار با مردم تبریز بیان کردند، آنجا که فرمودند: «نخبگان جامعه باید حواسشان باشد، مدیران جامعه باید حواسشان باشد. مدیران کشور باید بشدّت مراقبت کنند، مردم هم نگاه کنند، با حسّاسیّت دنبال کنند رفتار ماها را، رفتار مدیران را؛ با حسّاسیّت.» از این سخنان جز مراقبه و مطالبه عمومی و نیز تشدید عمل مسئولان بدست نمیآید.
یعنی هیچ مسئولی خود را در خانه امن نبیند و احساس نکند حریمی قدسی و غیر قابل نزدیک شدن دارد! وقتی رهبر انقلاب متواضعانه و مومنانه به جای همه مسئولینی که رفتارشان باعث عدم تحقق عدالت در این سالها شده عذر خواهی میکنند، تکلیف ما و جوانان و مردم در برابر مادون ایشان مشخص است. مردم باید بدانند آنکه امروز به جای دیگران عذر خواهی میکند، حقیقتا یگانه منادی عدالت در همه سالهای گذشته بوده و در هر مقطعی به مسئولان، علنی و پنهانی هشدار داده، تشر زده و از آنها مطالبه نموده است. اگر او با همه این تلاشها و ایستادگیها، خود را بازهم سپر مطالبات مردم میکند و عذرخواهی میکند، دیگران چه عذری پیش خدا و خلق خدا دارند!؟ چه حریم امنی برای خود متصورند و به چه چیزی خود را پشتگرم میدارند که انتظار دارند فلان جوان مومن و انقلابی و فلان رسانه به سیئات اعمالش نپردازند!؟ این یک روی سکه و اما روی دیگر سکه آنکه قاطعیت انقلابی در برخورد با ارتجاع است. اقتدار انقلابی گمشده عمل بسیاری از مقامات است.
موعظه و نصیحت خوب است اما مردم از کسیکه اختیاری در دست دارد، بیش از حرف، عمل میخواهند. نمیشود کسی مدام شعار مردم مردم بدهد، اما بر اساس نظرسنجیها اکثر نارضایتی مردم از عملکرد خود او باشد! نمیشود کسی شعار برخورد با جاسوسها را بدهد اما زیر دست خودش جاسوسها مشغول برپایی همایش باشند! مردم انتظار دارند با متخلفان، به سرعت و قاطعیت و بهاشد وجه برخورد شود. یعنی نتیجه آن نظارت و مطالبه عمومی در نهایت به میز سازمان بازرسی کل کشور،دیوان محاسبات، دستگاه قضایی، وزارت اطلاعات و... میرسد و آنها هستند که باید این پروسه حیاتی و احیاگر را تکمیل کنند. به نظر میرسد روسای قوا، هم در مسیر عذر خواهی، هم در روند جبران مافات و هم در برخورد قاطع با ارتجاع و انحراف ،بیش از هر کس دیگری مستحق مطالبه و پرسش هستند و باید صراحتا به مردم گزارش عملکرد بدهند.
۵. اما این رفتار یک مرز مهم و حیاتی دارد، مرزی که تفاوت ما و هر منتقدی را با ضد انقلاب آشکار میکند و آن چیزی نیست جز اصل نظام. انتقاد مثل هرس شاخههای اضافه است،مثل کندن علفهای هرز. اما بعضیها به جای شاخه ساقه را هدف قرار میدهند! به جای کندن علف، می خواهند ریشه را بکنند! اتفاقا ادا و ژست انقلابی آنها از همه بیشتر است و حرفها و نقد هایشان بعضا دقیقتر و کارشناسی تر،اما این فقط یکاشتراک لفظی است و به هیچ وجه اشتراکی در هدف نیست.
هدف آنها براندازی نظام است و هدف منتقدان دلسوز، شکوفا کردن و سرافرازی نظام. این ملاک مهمی است که رهبری در تشریح آن اینگونه گفتند:
«این هم که ما خیال کنیم انقلاب بدون نظام معنی میدهد، یک خطای دیگری است که از آن طرف، بعضی تصوّر میکنند انسان باید به همه چیز، به همهی حوادث، به همهی بخشهای نظام اسلامی زبان اعتراض و انتقاد پیدا کند به اسم انقلاب؛ نه، این [صحیح] نیست.انقلاب یعنی نظام انقلابی؛ این نظام اسلامی، همین نظام امّت و امامت»
آنها که با ژست انقلابی،پس از سالها مسئولیت داشتن، حالا اپوزیسیون انقلاب شدهاند این نکته را فراموش کردهاند که زیر سایه این درخت است که مردم زندگی میکنند و به ایرانی بودنشان میبالند. اگر به فرض محال ،آن جماعت فرصتی پیدا کرد که این درخت با برکت را با بهانههای کودکانه، به خاطر کرم خوردگی یک میوه و آفت زدگی یک شاخه، از ریشه بر افکند، یقینا دشمنان اصل اسلام و تشیع، هرگز فرصت کاشت نهال دیگری به اسم اسلام انقلابی نخواهند داد و این بنای تمدنی برای همیشه به تاریخ میپیوندد. این موضوع سادهای است اما برخی از درک بدیهیات هم عاجزند!