انتشار متن تفصیلی حکم حمید بقایی کمک میکند به برخی پرسشها که طی روزهای گذشته از جانب هواداران وی مطرح شده، پاسخهای روشنی داده شود.
به گزارش دیگر رسانههای خبرگزاری دانشجو، انتشار متن تفصیلی حکم حمید بقایی کمک میکند به برخی پرسشها که طی روزهای گذشته از جانب هواداران وی مطرح شده، پاسخهای روشنی داده شود. ۱- در صفحه ۳۴ متن به صراحت از قول آقای حبیب الله خراسانی گفته شده که تحویل پول به تیم آقای احمدی نژاد از سوی نیروی قدس با "صورتجلسه" بوده و بنابراین این ادعا که پول بدون هرگونه رسید تحویل شده کاملا بی معناست. ۲- بر خلاف القائات مدافعان آقای احمدی نژاد پرداخت پول در دو نوبت انجام شده است. یک نوبت در سال ۹۱ که بخشی از آن در اجلاس عدم تعهد (شهریور ۹۱) مصرف شده و بخش دیگر به مبلغ ۵۹۰ هزار دلار باقی مانده بوده است. این مقدار نزد آقایان بوده و بعد از اتمام دولت نیز آن را با خود برده اند؛ بنابراین نوبت اول پرداخت زمانی انجام شده که هنوز بیش از یک سال از زمان دولت آقای احمدی نژاد باقی بوده است. ۳- نوبت دوم پرداخت در به مبلغ حدودا ۳ میلیون و ۷۶۰ هزار یورو بوده که در تاریخ ۱۲ مرداد ۹۲ به آقای احمدی نژاد تحویل شده و وی آن را در اختیار بقایی قرار داده است. زمانی که بقایی این پول را تحویل گرفته هنوز رسما معاون اجرایی نهاد ریاست جمهوری بوده و آقای روحانی هنوز حتی تحلیف هم نشده بود. نکته جالب این است که این پول، از ساختمان لادن –که پول با صورتجلسه در آن تحویل گرفته شده- به ساختمان نارمک منتقل شده است! بعد از آن هم مبالغ متعددی از این پول به دستور آقای بقایی صرف مواردی مانند خرید سکه و ... شده است. در صفحه ۴۴ حکم با استناد به حکم کارگزینی آقای بقایی تصریح شده است که وی تا تاریخ ۳۰ مهر ۱۳۹۲ (هفتهها بعد از آغاز به کار دولت روحانی) کارشناس عالی نهاد ریاست جمهوری و دارای سمت در نهاد بوده است؛ بنابراین این ادعا که پول پس از پایان دولت به بقایی پرداخت شده وجهی ندارد، در زمان پرداخت پول روحانی هنوز حتی تحلیف هم نشده بوده و ضمنا پول نه به عضوی از جریان انحرافی بلکه تحویل فردی شده که همچنان دارای سمت رسمی در دولت بوده است. ۴-از همه جالبتر اینکه در صفحه ۴۶ حکم تصریح شده آقای احمدی نژاد در مرقومهای به قاضی که در پرونده موجود است اصل دریافت این پول را تایید کرده و آن را «مراوده شخصی» خود با نیروی قدس قلمداد نموده و برای خود حق دخل و تصرف در آن را قائل بوده است! این مرقومه، کلیه دفاعیات آقایان را در آن اصل قضیه انکار میشود نقش بر آب میکند. ۵- این موارد به خوبی به همه سوالها و شبهات موجود پاسخ میدهد و تردیدی درباره صحت حکم صادره باقی نمیگذارد. البته حملات فرقه انحرافی به سردار قاسم سلیمانی –که در نوع خود حتی از صهیونیستها هم بدتر بوده- حقایق مهمی درون خود دارد و این سوال را به طور جدی ایجاد میکند که ماموریت چنین حملاتی را چه کسی به این فرقه داده است؟ آتش زدن حکم دادگاه در مقابل سفارت انگلیس تلاش ناشیانهای برای رد گم کردن بوده که تعمق در آن میتواند "منشا فرمان تخریب قاسم سلیمانی" را به سادگی آشکار کند!