به گزارش دیگر رسانه های خبرگزاری دانشجو، در حالی آخرین سال از دهه چهارم انقلاب اسلامی را پشت سر میگذاریم که تحقق نظام جمهوری اسلامی بهعنوان مهمترین و بزرگترین دستاورد سیاسی این انقلاب که در آن اصل «حاکمیت مردمی» با اصل «حاکمیت الهی انتصاب سیاسی» همزیستی و همخوانی دارد؛ مهمترین ظرفیت در جهت برپایی آرمانها و تحقق اهداف انقلاب اسلامی است و حفظ این نظام سیاسی اصلیترین ضرورت در جهت برنامهریزی برای رسیدن به آرمانهای انقلاب اسلامی است.
بقای سیستم حداقل به دو مورد بستگی دارد. اول: تلاش در جهت تأمین معیشت مردم و حفظ و ارتقای کارآمدی نظام و دوم: مبارزه با فساد و جلوگیری از توسعه آن در سیستم که در صورت عدم درمان میتواند حیات نظام را دچار مشکلات اساسی نماید.
خوب با چنین نگاهی که جمهوری اسلامی مهمترین ظرفیت در جهت تحقق آرمانهای انقلاب اسلامی است، جریان معتقد به انقلاب اسلامی نباید با فراموشی آرمانها در مسیر روزمرهگی بیفتد و با باور به اینکه تحقق هیچیک از آرمانهای انقلاب غیرممکن نیست به دنبال شناخت اولویتها در جهت تحقق آرمانها باشد.
بنابراین جریان متعهد و باورمند به انقلاب اسلامی میبایست ضمن آنکه توأمان در مسیر حفظ آرمانها و زنده نگهداشتن سیستم برای تحقق آرمانها فعالیت کند، باید برای به تحقق رسیدن آرمانها نیز برنامهریزی و تلاش نماید و نباید افق بلندش را به دلیل محدودیتها کاهش دهد. مثلاً اگر مدام بگوییم ما نمیتوانیم و اجازه بدهیم دشمن چنین باوری را در کشور و بدنه جوان القا نماید، ضمن عدم کسب توفیق در رساندن جامعه به آرمانهای اصلی انقلاب اسلامی در گام دوم اصل موجودیت نظام جمهوری اسلامی به دلیل فقدان فلسفه وجودی با چالشی اساسی مواجه میشود.
حفظ نگاه آرمانگرایانه صرفاً ارتباطی به انقلاب اسلامی ندارد و برخلاف آنچه غرب در تلاش است به ما القا نماید، خود با همین نگاه توانسته مسیر پیشرفت و توسعه را برای خود هموار کند. اگر غربیها میخواستند با همان منطقی که برخی مروجین تفکر «ما نمیتوانیم» که ازقضا خود را مبلغین دیدگاه غربیها نیز میدانند حرکت کنند، نمیتوانستند قدم از قدم بردارند. اگر انسان غربی میخواست از یکقدم جلوتر رفتن، پشیمان شود، اکنون انسان غربی اینجا نبود. فلذا انسان بدون آرمان نمیتواند پیشرفت کند و اصل اولیه پیشرفت انسان ازآنجاست که قبول نکند به خاطر موانع، نمیتواند به اهداف و آرمانهایش برسد.
وقتی درباره آرمان صحبت میکنیم، هیچ معنایی ندارد که درباره نشدن آن صحبت کنیم. کار ویژه جریان انقلابی و آرمانگرا این نیست که درباره نشدن آرمانهایش صحبت کند و واقعبینی به معنای کنار گذاشتن آرمانها نیست بلکه به معنای شناخت ظرفیتها و فرصتهایی است که میتواند در مسیر تحقق آرمانها کمک نماید.
فعالان سابق دانشجویی که در دوران فعالیتهای دانشجویی تربیتشده و به دلیل فراغت از تحصیل از مجموعه دانشجویی خارج میشوند، یکی از آن ظرفیتها و فرصتهای بینظیری هستند که میتوانند با حفظ انسجام و ارتباطات خود در جهت حفظ و تحقق آرمانهای انقلاب اسلامی همچون دوران دانشجویی فعالیت نمایند. چراکه این بدنه اجتماعی ضمن آنکه در گسترهای ملی حضور دارند، با باوری که به آرمانهای انقلاب اسلامی دارند و در دوران دانشجویی این باور در آنها ایجاد و تقویتشده است و بر اساس همان باورمندی قائل به ترجیح منافع کشور بر منافع فردی میباشند؛ چندین گام نسبت به دیگر بخشهای جامعه جلوتر هستند و مهمترین عاملی که میتواند در این راستا این ظرفیت بالقوه را به نفع انقلاب اسلامی فعال نماید، برنامهریزی در جهت حفظ این ظرفیت بینظیر است.
عضو هیات مؤسس و دبیر اسبق اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل
منبع: خبرنامه دانشجویان ایران