به گزارش گروه دیگر رسانههای خبرگزاری دانشجو- کمیل میرزایی؛ ارتباطات از دهه ۸۰ شمسی، با نرم افزارهای گفتگو محور(چت) متحول شد و سپس گروه ها و شبکه های اجتماعی اینترنتیِ حقیقی- نه مَجازی - پا به عرصه گذاشتند.این فضا را حقیقی می دانیم؛زیرا آنچه که پیامی را به ذهن منتقل می کند و اندیشه ای را مبادله و می تواند اثر بگذارد و اثر بپذیرد؛ فضایی حقیقی است نه مجازی. زیرا نه سیم را می شود حقیقت گرفت تا بی سیم، مَجاز شود و نه رؤیت چهره در صفحه تلویزیون حقیقت است که اگر ارتباطی بی چهره و تصویر شد؛ مجاز شود. بنابراین فضای اینترنتی حقیقی است.
در ادامه سیر ارتباطات،تلفن همراه نیز موازی رایانه به سوی چندرسانه ای شدن رفت،تا جایی که درصد بالایی از کاربری های نرم افزاری کامپیوتر را نیز به خود افزود،علاوه بر افزودن سخت افزارهایی نظیر دوربین.
تحولات ارتباطات ادامه داشت تا امروز که تلفن های همراه هوشمند ظهور یافته اند و آخرین مولود ارتباطات،یعنی تلگرام؛نرم افزار پیام رسان(چند رسانه ای) که برای همه ی دستگاه های دارای اینترنت - رایانه،تلفن همراه،تبلت و تلویزیون هوشمند - عرضه شده است.واژه تلگرام به پیام ارسال شده توسط دستگاه تلگراف اطلاق می گردد.تلگرافی که آغازگر ارتباط با سیم بود و تلگرام به عنوان خَلَف تلگراف،آخرین ابزار ارتباط بی سیم است - تا کنون -.
تلگرام، مانند تلفن،یک ابزار ارتباطی است ولی چندرسانه ای بودنش،جذابیت کار کردن با آن را فراتر از صرفا یک ابزار ارتباطی برده است.به طوری که اگر کنترل عقل و اختیار - خویشتن داری - بر مصرف آن،حاکم نباشد و کاربر،بدون هدف و برنامه از آن استفاده کند؛ناخودآگاه ،تمام حجم اوغات فراغت او را می گیرد و به نوعی اعتیاد می انجامد؛چنانچه بنابر آماری، ایرانی ها به طور میانگین روزی ۸ تا ۹ ساعت از شبکه های اجتماعی استفاده می کنند در حالی که این آمار در کشورهای صنعتی؛ماهی ۱۶ساعت می باشد.(۱) از این رو ،اینترنت و شبکه های اجتماعی آنلاین،خصوصا نرم افزار جذابی چون تلگرام، در ایران حایز اهمیت است و پر کاربر ،فلذا آسیب شناسی اش لازم.
از آنجا که کشورهای غیرصنعتی و مصرف کننده- نظیر کشور ما - عادت کرده اند هر پدیده ی تکنولوژیک را گرفته ،آنرا ظرف پنداشته و هر چه مطلوبشان هست را در آن ریخته و بپندارند که آنرا از آن خود کرده اند؛در مواجه با اینترنت و شبکه های اجتماعی نیز همین رویه را پیش گرفته اند و در مقابل تهاجم فرهنگ مصرف گرایی و منفعل پروری که با فرم های بسیار جذابی نظیر همین نرم افزارهای شبکه ای و پیام رسان عرضه می شوند،می خواهند اندیشه و مضامین عالی،عمیق ،تحلیلی و روشنگرایانه را بوسیله این فرم ها ارایه دهند،فرم هایی که کاربری ارتباطی و اجتماعی دارد و مصرف از آن تنها با این هدف می تواند مفید باشد.
باید دانست هر مدیوم یا سیستمی اعم از تکنولوژیک یا... به اندازه ای که دامنه ی ورودی اش پذیرش دارد،موضوعات را می پذیرد و اگر خارج از دامنه به آن ورودی دهیم،خروجی و محتوایی که به ما می دهد،ناگزیر از پردازشِ فرم آن مدیوم یا سیستم است؛ چونان ساختار تابع f(x) که دامنه معین x برای آن تعریف شده است تا جوابی صحیح بدهد و گویا. اما اگر ما دامنه ی تابع را نادیده بگیریم و هر چه خواستیم درونش قرار دهیم،خروجی و جواب به ما می دهد؛ ولی آن خروجی،دیگر صحیح و گویا نیست،بلکه از نظر سیستم آن تابع؛گنگ یا غیرقابل پذیرش است.
در تکنولوژی نرم افزارها نیز دامنه-محدوده ورودی تعریف شده است که این محدوده در برخی،حالت دفعی دارد که ورودی های تعریف نشده را اصلا نمی پذیرد و در برخی حالت غیر دفعی؛یعنی به ظاهر محدودیت ورودی ندارد ولی هر ورودی ای به آن بدهیم،به اندازه ی پردازش فرم آن،خروجی می دهد.مانند چرخ گوشت که مخصوص گوشت است،ولی اگر هر توده ی حجیمی را هم درونش بریزیم،تنها به صورت رشته رشته ای که برایش تعریف شده،به ما خروجی می دهد.
تلگرام نیز از دسته دوم است.البته محدوده اش مشخص شده که برای پیام رسانی و مخابره است؛از پیام های شخصی تا خبرگزاری ها.ولی به ظاهر،مخالفت و ممانعتی نیز با داده های دیگر ندارد.به همین دلیل،عده ای همین فضا را ظرفی می پندارند که می توان هر داده ای را بوسیله آن انتقال داد.اما با دقت در فرم و چگونگی ساز و کار آن،درمی یابیم که چنین امکانی را ندارد.
ساختار تلگرام به گونه ای طراحی و برنامه نویسی شده است که با ورود به آن؛لیستی از کاربران،کانال ها و گروه ها را در دسترس کاربر قرار می دهد.کاربر یکی را انتخاب کرده و وارد آن می شود که در حالت معمول،پیام،خبر،عکس و یا فیلمی را مشاهده می کند - معمولا همه اندازه کمی دارند - پس از بستن این صفحه،با صفحات و پیام های انبوه دیگری مواجه می شود که گستردگی و پراکندگی موضوعی دارند - این فرایند در وب گردی نیز،اثری مشابه دارد - او یکی پس از دیگری آنها را مشاهده می کند؛از پیام شخصی گرفته تا خبر،موسیقی و کلیپ و... .که در این صورت،مغز او به علت اغتشاش و عدم وحدت موضوعی،نمی تواند این ها را تجزیه و تحلیل نموده و سپس ذخیره کند.بنابراین عادت می کند ورودی ها را در حافظه کوتاه مدت ثبت کرده و پس از چندی هم حذفشان کند.و نیز بر اثر تکرار مواجهه با ورودی های "کوتاه"،عادت به چنین ورودی هایی کرده و دیگر پذیرش ورودی های بلند و مفصل را ندارد.
در نتیجه از میان همه چیزِ زندگی،کوتاه و مختصرش را می خواهد؛اینچنین می شود که با گسترش مصرف اینترنت،بشر به طور ناخودآگاه به سمت غذای فوری، اخبار کوتاه، کلیپ و... متمایل شده و از نظر ذهنی دچار کوتاه بینی،کوتاه خوانی،کوتاه فکری و در نهایت انحطاط اندیشه می گردد.
در اثر چنین فرایند مخربی،بهره وری مغز،کاهش پیدا کرده و دچار ضعف تحلیل می شود،بدین معنی که چون عادت نکرده ابتدا دقت و تحلیل کند و سپس بپذیرد(ذخیره کند) و یا رد کند؛بنابراین در مواجهه با مطالب چه مفید و صادق و چه مضر و کاذب،رویکردی یکسان از خود نشان می دهد؛یعنی هم ممکن است هر دو را بپذیرد - آن هم موقت - و هم ممکن است هر دو را رد کند، به عبارتی عملکرد پذیرش اش،دیگر منوط به مفید و صادق ها نیست.
از سویی هنگام مشاهده یا خوانش مطلبی،امکان اینکه حین خوانش،پیام جدیدی برای کاربر برسد هم وجود دارد که در این شرایط،مطلب پیش رو را ناتمام رها کرده و سراغ پیام جدید می رود که در نتیجهّ؛حضور و توجه اش از مطلب پیش،منحرف شده و متوجه پیام جدید می شود و چنانچه مجدد باز گردد به مطلب اول،مغز او باید زمانی را صرف کند تا دگربار به حضور و توجه برسد و چه بسا که کاربر مجبور می شود مطلب را از ابتدا بخواند.
اگر عامل اختلالِ توجه در محیط تلگرام هم رخ ندهد،در محیط واقعی و فیزیکی کاربر چطور؟ممکن است کاربر در هر محیطی،سراغ تلگرام برود - خانه،خیابان،اتوبوس،محل کار و... - که بنابراین امکان وجود عامل اختلال محیط فیزیکی هم هست.
حال اگر تعداد مطالب کاذب و جعلی در فضای اینترنتی، از مطالب صادق،پیشی بگیرند، در این شرایط،مغز به "همه ی" ورودی هایش مشکوک می شود.دیگر چیزی را واجد ارزش حفظ و ذخیره نمی شمارد.به عبارتی حتی در حافظه موقت هم،مطلبی را ذخیره نمی کند و بدین ترتیب،مطالب مفید نیز تحت شعاع انبوه مطالب کاذب،از دست می روند.
در گفتگوهای دو نفره تلگرام چطور؟ آیا می شود سخنان مهم و تحلیلی رد و بدل کرد؟ نگارنده بارها تجربه کرده است که مطالب مهمی را زمان گذاشته و در گفتگویی تلگرامی،بیان کرده - با تفصیل و تحلیل - ولی آن کاربرِ دیگر،پس از مدتی،همان مطالب را که پیش از آن،مطرح کرده و تحلیل شده بود و مختومه،مجدد مطرح کرده است!و این در مورد چندین کاربر،تکرار شد که در نتیجه دریافتیم که نقص باید متوجه ساز و کار ارتباطی باشد نه کاربران.
در گفتگوهای دو کاربر تلگرام با یکدیگر،ساز و کار چنین است که ابتدا یک نفر می نویسد(تایپ می کند) و کاربر دیگر باید صبر کند تا تایپ او کامل شده و پیامش ارسال شود.اما از آنجا که مغز ما پذیرش بیکاری محض و ماندن در خلاء را - ولو یک لحظه - ندارد،در زمانی که کاربرِ مقابل مشغول تایپ است - typing - ،تنها کاری که نمی تواند انجام دهد؛صبر است،پس ناگزیر در پی جایگزینی برای این خلاء موقتی؛صفحه گفتگو را موقت می بندد و سراغ کاربران یا کانال ها و گروه های دیگر می رود تا زمانی که تایپ طرف مقابل گفتگو کامل شده و پیامش ارسال گردد،این مثل این می ماند که در گفتگوی ظهوری و حضوری فیزیکی،به طرف گفتگو بگوییم؛ تا شما حرف هایت را میزنی،من بروم و گشتی بزنم و بیایم! این مثال از وجه انصراف و قطع توجه،آورده شد وگر نه در گفتگوی ظهوری فیزیکی،به محض سخن گفتن یکی، طرف دیگر،بلافاصله دریافت می کند.
حال با این عدم صبر مغز کاربر و رفت و آمد های بین typing ها،چه رخ می دهد؟ در این حالت نیز همان اثری را دارد که پیشتر در مورد مطالعه مطالب در تلگرام اشاره شد؛این فرایند قطع و وصل توجه،منجر به اغتشاش مغز در دریافت شده و در نتیجه از جایی به بعد،چیزی را نمی تواند تحلیل و دسته بندی کند و عملا از دریافت و ذخیره مطالب،انصراف داده و تنها نظاره گر خواهد بود؛ که در دراز مدت،ضعف عملکرد مغز را در پی خواهد آورد.
با توجه به ساختار تلگرام و فضاهای اجتماعی دیگر در اینترنت،در شرایط ایده آلِ محیط اینترنتی و محیط فیزیکی،مغز کاربر می تواند تنها داده (data) دریافت کند که گزاره های کوتاه فاقد تحلیل هستند.و چنانچه اشاره شد؛در صورتی که گزاره های دارای تحلیل(اطلاعات) هم در این فضاها عرضه شود،بنا به دلایل ساختاری مذکور، اجازه تحلیل به مغز کاربر،داده نمی شود.بنابراین ادعای استفاده از تلگرام و فضاهای شلوغ و شبکه ای این چنینی در جهت روشنگری و تحلیل و... از سوی صاحبان اندیشه و نیز ادعای کسب و افزایش اطلاعات بوسیله این فضاها از سوی کاربران؛پنداری بیش نیست.و این را می شود از سخنان آن کاربران و گفتگو با آنها،به راحتی دریافت که نه تنها رشدی از نظر اطلاعات نداشته بلکه به سمت زوال نیز گراییده اند؛زوال تحلیل؛زوال عقل.
هر چه بشر پیش می رود، ارتباطات، توسعه و افزایش می یابد و اطلاعات،کاهش. تا جایی که عصر حاضر را "عصر ارتباطات" می نامند. اگر سالها پیش،از انفجار اطلاعات سخن گفته می شد، امروز؛ عصر انفجار ارتباطات است.
اینترنت به عنوان یک رسانه جهانی،مرزها را درنوردیده و به تسهیل "دسترسی" به اطلاعات و نیز انتشارات در سراسر جهان،کمک شایانی کرده است ولی به میزانی که کمّیت اطلاعات را افزایش داده است،به همان میزان از کیفیت ها کاسته.
با توسعه اینترنت،بنا به اثرات آن بر کاربران و راحت طلب و مختصر طلب کردن آنها،روزنامه ها و اخبار رسانه ها نیز بنا به عرضه و تقاضا،به خبرگزاری های اینترنتی گذار کرده و یا سایت و کانالی نیز در کنار روزنامه و اخبار تلویزیونی،تأسیس کردند و بنا به تقاضای مخاطب،به کوتاه کردن هر چه بیشتر خبرها و حذف تحلیل و ارایه صرف داده ها روی آوردند. همین داده ها نیز اغلب copy-paste (رونوشت _ جایگذاری) از داده های دیگر هستند که اغلب با حواشی و خبرهای زرد،آمیخته می شوند. در حال حاضر عمده ی کار اخبار و روزنامه ها؛ارائه داده،آمار،ارقام و کمتر تحلیل داده است. از سرانه نزولی مطالعه،آمار و نمودار می دهند،اما از تحلیل چگونگی سیر نزولی آن،خیر.
در گذشته، انتشار اندیشه از طریق کتاب بود و مجله و روزنامه که هر کدام چارچوب و صلاحیت و قواعدی برای فعالیت داشتند.از این رو که ورود به عرصه نشر و عرضه،آسان نبود؛ نویسندگان، قدر قلم،کاغذ و ارزش کلمات و جملات را می دانستند،فلذا مطالبی که ارایه می شد،قابل توجه بود. هنرمندان نیز تنها با طی مراحلی سخت به فیلمسازی،خوانندگی و... می رسیدند،فلذا آنها نیز اثری شایان توجه می ساختند - ولو تنها از نظر تکنیکی - اما امروزه با ظهور اینترنت و تکنولوژی های دیگر، رسانه، ابزار تولید و انتشار و اظهار نظر(comment) در اختیار عموم قرار گرفت و ورود افراد فاقد صلاحیت به عرصه های تخصصی _فیلمسازی،عکاسی،نویسندگی و.... _بدون طی مدارج و مراحل لازم و شناخت اصول و حدود مدیوم ها،به سهولت میسر شد که نتیجه آن تنزل کیفیت و ارزش مطالب منتشر شده است.
اطلاعات و در رده بالاتر؛دانش و خِرد را می باید از کتاب و مجله جست و پس از این ها،فضاهای مشابه با کتاب و مجله در اینترنت؛مانند سایت و وبلاگ که امتیاز های دیگری نظیر امکان درج نظر تخصصی خوانندگان زیر هر مطلب و پاسخ نویسنده به آنها و ارتباط بی واسطه با نویسنده و نیز امکان جستجوی سریع مطالب و... را نیز دارا هستند.اما با وجود این امتیازها،همچنان باید کتاب و سایر رسانه های چاپی را برتر دانست به دلایلی نظیر؛ تک رسانه ای بودن،عدم وجود اخلال ساختاری نسبت به حضور و توجه مخاطب،بی نیازی به برق و شارژ _ کتاب،نه تنها شارژ نمی گیرد،بلکه شارژ نیز می دهد_ و عدم سطوع نور از صفحات آن _ که موجد آسیب های بینایی نمی گردد _ .
فضاهای مذکور - کتاب،سایت و وبلاگ - هم از نظر ساختاری منحصرا برای انتقال اطلاعات و دانش ایجاد شده اند و هم از نظر موضوعی،وحدت و تعین دارند.هم حضور خواننده را موجب شده و هم فرصت تأمل و تحلیل به او می دهند.
در مقابل،اما نمیتوان و نباید فضاهایی چون شبکه های اجتماعی را مسدود کرد یا جلوی انتشار مطالب بی کیفیت،جعلی و زرد و... را گرفت،همان سان که نمی توان انتظار داشت محیط زیست،عاری از میکروب و آلاینده شود. اما می توان برای جلوگیری از آلودگی،کاربران را واکسینه کرد؛ آن هم با نقد و تحلیل، که منجر به تغییر نگرش و به کارگیری نیروی تعقل و تفکر شود؛ که قوی ترین قوه برای غربالگری سیستم ها و سنجش سِلم و اصالت داده ها و اطلاعات ارایه شده از جعلی ها و تقلبی ها است.
و آنچه از پس نقد،فرایند تفکر را فعال می کند؛پرسش است.به فرموده پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم):«پرسش خوب و بجا؛نیمی از علم است».یعنی آغاز فرایند تفکر و پیمودن نیمی از راه تا رسیدن به علم و آگاهی و معرفت؛ با پرسش میسر می گردد.پرسشی که در مواجهه با خود،جهان و هر پدیده ای باید پرسید و نیز در مواجهه با فضاهای اجتماعی پیام رسان و اشتراک گذاری و... که چه نیازی از من برطرف می کند؟ و در مقابلِ آنچه می دهد _ به فرض که چیزی می دهد! _ چه می گیرد؟زمان و فعالیت و تعقل و... را؟
و اگر نقد و تحلیل،تاب آورده نشود و کنار رود ؛ ناگزیر،از واکسینه شدن بشرِ کاربر تکنولوژی،جلوگیری خواهد شد. و بشری که به تقویت قوای درونی نپرداخته و به سلاح تعقل و تفکر و خویشتن داری،مسلح نشده،در برابر مَرکب افسارگسیخته ی تکنولوژی و اینترنت، که به تاخت می تازد؛ مصداق «أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ»(2) خواهد شد و لاجرم ، او مَرکبِ تکنولوژی.
تکنولوژی؛حاکمیت انسان است بر عالم بیرون. و معرفت؛حاکمیت انسان بر عالم درون. با معرفت به استقبال تکنولوژی رفتن؛پیشرفت می آورد و بدون آن؛انحطاط.
___________________________________________________________
(۱): همشهری آنلاین/کد مطلب: ۳۴۰۸۷۸
(۲): الأعراف-۱۷۹ / وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ. (و به راستى بسيارى از جن و انس را براى دوزخ آفريده ايم [چرا كه] دلهايى دارند كه با آن در نمی یابند و ديدگانى دارند كه با آن نمی بينند، و گوشهايى دارند كه با آن نمی شنوند؛ اينان همچون چارپايانند، بلكه گمراهتر،اينان غافلانند.)