از دیشب تا حالا یک سؤال ساده ذهن من و شما را درگیر کرده است: مگر نه اینکه رهبری فرمودند: اگر آمریکا برجام را پاره کرد ما آنرا آتش میزنیم؟ پس چرا چنین نشد؟ چرا از برجام خارج نشدیم؟ چرا باید مذاکره مجدد با اروپائیها را تجربه کنیم؟
به گزارش گروه دیگر رسانه های خبرگزاری دانشجو، محسن مهدیان کارشناس مسائل سیاسی در یادداشتی با عنوان چرا رهبری برجام را آتش نزدند؟ نوشت:
از دیشب تا حالا یک سؤال ساده ذهن من و شما را درگیر کرده است: مگر نه اینکه رهبری فرمودند: اگر آمریکا برجام را پاره کرد ما آنرا آتش میزنیم؟ پس چرا چنین نشد؟ چرا از برجام خارج نشدیم؟ چرا باید مذاکره مجدد با اروپائیها را تجربه کنیم؟
ابتدا یک پاسخ ساده و مقدماتی: اگر آتش بر برجام با فاصله یک یا چند ماهه صورت گیرد، نظام به وعده اش عمل نکرده است؟ پاسخ مثبت است. خروج آمریکا از برجام به معنی پایان برجام است. اساسا برجامی نیست که بمانیم. اما اعلام خروج میتواند با امتیازات و دستاوردهای بیشتری همراه باشد. چرا؟
اول اینکه پیام شعله بر برجام چیست؟ به نمایش بردن عزت ملی. با چنین هدفی اگر عقب انداختن این زبانه آتش، ملت و کشور ما را عزیزتر کند نباید ازین فرصت استفاده کرد؟ احتمالن تائید میکنید.
برگردیم به سوال اصلی؛ مگر آورده توقف در برجام چیست؟ چرا رهبری باید حاضر شوند زمان دهند؟
پاسخ به این سوال دو دسته جواب دارد.
دسته اول را گذرا مرور کنیم. آمریکا با خروج از برجام به اجماع جهانی محکوم شده است. این محکومیت تاریخی برای جمهوری اسلامی یک فرصت است. فرصتی است تا حقانیت این نظام و مردم را به نمایش گذارد. سه کشور اروپائی به روشنی نسبت به این رفتار آمریکا موضع گرفتند. اعلام خروج فوری این فرصت را از ما میگرفت و اجماع ضدآمریکایی را به حاشیه میبرد.
دسته دوم، اما مهمتر است. امروز فصل چیدن میوه برجام است. بهار برجام برای ملت ماست. برای این روزها چه هزینهها که ندادیم. قدرت هستهای مان تضعیف شد تا این روزها به بار نشیند. اگر صدها ساعت سخنرانی و هزاران فیلم و کتاب و غیره، تولید میشد، نمیتوانست فهم مردم از نظام سلطه را در این سطح رشد و تعالی بخشد.
این رشد آگاهیها را نباید دست کم گرفت. نیروی محرکه انقلاب در ذهنها و اراده مردمست. همین اقتصاد مقاومتی نیز معطل مجاهدت مردمی است. مردم ابتدا باید به جهت انگیزشی تقویت شوند. رهبری "مَدرس آمریکاشناسی در برجام" را به یک "منبر تاریخی" تبدیل کردند. حلقه نهایی همین پروژه، غرب شناسی است.
ایشان فرمودند: به اروپا هم اعتماد ندارم؛ اما خواستند شناخت جامعه نسبت به غرب در یک فرآیند طبیعی تکمیل شود. آخرین تلاش دولت برای تضمین گرفتن از غرب، واپسین حلقه غربشناسی برای ملت است. رهبری روزگاری فرمودند: به آینده مذاکرات هم بدبینم.
اما همان مذاکرات را به نام نرمش قهرمانانه کلید زدند تا جامعه رشد کند؛ چنین هم شد. نه تنها ملت که مسئولین هم عبرت گرفتند. در یک دوره چند ساله، آنان که به "کدخدایی آمریکا" باور ایدئولوژیک داشتند ادبیات شان تغییر کرده است و تعبیر امروزشان "موجود مزاحم" است.
دست غربیها نیز در این ژست ضدآمریکائی بزودی رو میشود و همگان متوجه میشوند که نقشه نظام سلطه علیه ایران، تنها در یک تقسیم کار سیاسی بین اروپا و آمریکا است.
بازگردیم به همان آتش کشیدن برجام
با زمان خریدن و اتمام حجت با طرف اروپائی، مردم ما متوجه میشوند که آتش بر برجام نه تنها پاسخ مقتدرانه به آمریکاست، بلکه منافع کشور در این زبانه آتش است. ماجرا یک اقدام هیجانی نیست، منافع "ملت ایران" و "امت اسلامی" ایجاب میکند که اگر برجام گوشه اش سائیده شد، تمامش خاکستر شود. این رشد آگاهیها باعث میشود شراره ها، طبیعی و به اجماع ملی رقم بخورد نه اقدام حاکمیتی؛ و البته همه این حرفها به شرطی ست که دولت این مسیر را عزت مدارانه طی کند؛ انشالله.