به گزارش گروه پاتوق شيشه اي «شبكه خبر دانشجو»، بيست و يكمين شماره از نشريه دانشجوئي سپيدار با محوريت موضوع حجاب توسط بسيج دانشجوئي دانشگاه تهران منتشر شد.
در اين شماره كه دومين ويژه نامه حجاب نشريه سپيدار است، طي مقاله اي به قلم فاطمه السادات قوام آمده است:
بي ترديد مدگرايي و پديده «بدحجابي» از معضلات وناهنجاري هاي فرهنگي کشور در دوران حاضر است که بايد بررسي و مطالعه آن را در رديف معضلات ديگري، مانند تورم،بيکاري و اعتياد و ... قرار داد و براي حل آن چاره انديشي نمود. وضعيت ناهنجار برخي از زنان و دختران امروز، به گونه اي است که فاصله کمي با بي حجابي دارد و حتي مي توان آن را نوعي بي حجابي و «کشف حجاب نوين» ناميد، چنانکه در روايات نيز درباره اين گونه زنان آمده است:
"زناني که لباس به تن دارند ولي عريانند... ."
به طور کلي ضرورت پرداختن به مقوله حجاب و پوشش، بيشتر بدان جهت است که اين امر دربرخي مقاطع، صبغه فرهنگي و ملي به خود مي گيرد و مي توان با عنايت به آن، نگرش فکري و اعتقادي افراد و گروه ها و ميزان پايبندي آنان به نمادهاي ديني و ملي را تعيين نمود.
امروز بر هيچ خردمندي پوشيده نيست که جبهه کفر و استکبار درنظر دارد بار ديگر از تجربه تاريخي و تلخ اندلس بر ممالک اسلامي، به خصوص جمهوري اسلامي ايران استفاده کند، آن هم با بهره گيري از فن آوري ها، تکنيک هاي نو و دستگاه هاي پيشرفته و پيچيده تبليغاتي. بي گمان برنامه هاي آنان، از بين بردن حجاب اسلامي و جاي گزين ساختن مدها و الگوهاي غربي است.
مع الاسف در سال هاي اخير، به جاي آن که به موازات رشد و گسترش اين پديده، برنامه ريزي ها و اقدامات علمي و هم آهنگ متوليان و دستگاه هاي فرهنگي صورت بگيرد، سکوت، بي برنامگي و انفعال بسياري را از آنان شاهد بوده ايم. البته ممکن است برخي براي فرار از مسئوليت و توجيه بي برنامگي خود، پوشش را امري دروني بدانند و بگويند که نمي توان به اجبار، کسي را باحجاب کرد؛ چنانکه ممکن است برخي نيز پرهيز از هرگونه اقدام تنبيهي و تعزيري را توصيه کنند و بگويند بايد در مبارزه با اين ناهنجاري، تنها به کار فرهنگي پرداخت.
به هرحال، رشد و گسترش پديده بدحجابي از يک سو و بي برنامگي متوليان فرهنگي از سوي ديگر موجب شده، برخي اميد به اصلاح وضعيت موجود را از دست بدهند و اساساً به اين جمع بندي برسند که بيشتر بانوان جامعه ما، نه تنها بدحجاب بلکه خواهان رفع الزام درباره اين حکم الهي هستند! حال آن که هم تساهل و تسامح مسئولان در اين باب و هم جمع بندي مزبور درباره زنان ايراني خطا و نادرست است.
اين گونه افراد، تنها بخشي از واقعيت را مي بينند و به اين واقعيت انکارناپذير توجه ندارند که درصد بالايي از زنان و دختران متدين و عفيف، ترجيح مي دهند براي حفظ ارزش ها و باورهاي ديني خود، کم تر در معابر عمومي ظاهر شوند و نيز همين افراد به تجمعات بزرگ زنان محجبه در راه پيمايي ها، نماز عيدها و نماز جمعه ها توجه ندارند و زنان بي قيد خياباني را مبناي قضاوت خود درباره همه زنان ايراني مي دانند.
به طور کلي مي توان زنان جامعه ايراني را به لحاظ ميزان التزام به پوشش، به سه دسته متمايز تقسيم کرد:
1. بانوان متدين ومقيد به حجاب؛ چنان که گفتيم، بيشتر بانوان از شمار اين دسته اند که به علت نداشتن انگيزه خودنمايي و تبرج، نمود و بروز کمتري دارند.
2. بانوان غافل وکم توجه به احکام وموازين اسلامي؛ مي توان گفت بيشتر زنان و دختراني که در معابر و اماکن عمومي با پوشش ناقص ظاهر مي شوند کساني هستند که از حدود و ثغور حجاب اسلامي و ارزش و اهميت آن، آگاهي کافي ندارند يا تحت تأثير جو قرار گرفته اند و قبح بدحجابي را فراموش کرده اند. اين گونه افراد، هيچ گونه تعمد و غرض ورزي ندارند و با ارشاد و کار فرهنگي مناسب، رفتارشان را مي توان تغيير داد.
3. زنان و دختراني که بايد آنان را تابلوهاي بدحجابي و مانکن هاي متحرکي دانست که با رفتارهاي نامأنوس و غيرمتعارف خود، در خدمت ترويج فرهنگ بيگانه قرار دارند و دانسته يا ندانسته به احکام و ارزش هاي اسلامي و ملي، دهن کجي مي کنند.
بي گمان اين دسته، با ويژگي هاي يادشده، در اقليت قرار دارند.
بديهي است دستگاه هاي فرهنگي کشور، براي هر يک از اين گروه ها، به نحوي خاص بايد سياست گذاري و برنامه ريزي کنند. لازم است محور سياست گذاري ها و برنامه ريزي ها درباره گروه نخست، «تشويق» و ترغيب باشد.
گفتني است تشويق در لغت، به شوق آوردن، راغب کردن و آرزومند ساختن معنا مي دهد. و در اصطلاح تربيتي، بهره گيري از امور مورد علاقه شخص به منظور ترغيب نمودن او به تثبيت يا ادامه کاري است که انجام داده يا شروع به انجام آن کرده است. در اهميت شيوه تربيتي تشويق، همين بس که بخش جالب توجهي از آيات قرآن، در پيوند با ترغيب و تشويق مردم به انجام کارهاي پسنديده و پرهيز از امور ناپسند نازل شده است.
امام علي(ع) در نامه معروف خود به مالک اشتر، با تاکيد بر اهميت اين شيوه مي فرمايند:
نبايد نيکوکار و زشتکار پيش تو يکسان باشند، زيرا در اين صورت، نيکوکار درباره انجام کار نيک، دل سرد و بي رغبت مي شود و بدکار در ارتکاب بدي تشويق مي گردد.
در بخش ديگري از اين نامه،خطاب به او مي فرمايند:
... پي درپي آنان راتشويق کن و کارهاي مهمي را که انجام داده اند، برشمار.
به هرحال، روي آوردن متعادل به امرحجاب درزمان حاضر ضروري است؛ زيرا کشور ما درچند دهه اخير، دو مقطع مهم را در اين باره پشت سرگذاشته. در يک مقطع، برخي افراط گري ها، سخت گيري هاي بي جا و برخوردهاي سليقه اي و در مقطعي ديگر، تساهل، تسامح و کوتاهي فراوان دراين زمينه بوده است. اکنون مردم ما و به خصوص متدينان، ضرورت تعادل و برنامه ريزي هاي منطقي و معتدل در اين زمينه را به خوبي احساس و حمايت مي کنند.
برخي براين ديدگاه نادرست پافشاري مي کنند که دخالت دولت در امر حجاب و مبارزه با بدحجابي، موجب عناد و جري شدن افراد و زمينه ساز هرج و مرج بيش تر خواهد شد. بنابراين، لازم است دولت، وارد اين عرصه نشود. غافل از آن که اهداف اساسي برپايي حکومت ديني، حفظ مظاهر ديني و پاسداري از شعاير اسلامي بوده است.
(الذين إن مکنّاهم في الارض أقاموا الصلاه واتوا الزکاه و امروا بالمعروف و نهوا عن المنکر)؛
مؤمنان کساني اند که اگر به آنان در زمين، قدرت و مکنت داديم، نماز برپاي ميدارند و زکات مي دهند و امر به معروف و نهي از منکر مي کنند... .
برخي با قياس مع الفارق مي گويند: اگر رضاخان توانست به اجبار، چادر از سر زنان ما بگيرد، ما هم مي توانيم زنان بي حجاب را به اجبار باحجاب کنيم!
بايد گفت کاري که رضاخان انجام داد، خلاف شرع، عقل و ناهم خوان با آداب و سنن ملي و در راستاي اهداف استعماري و مورد مخالفت محافل و مراجع ديني بود، حال آنکه برنامه ريزي همه جانبه و متعادل در مبارزه با پديده بدحجابي، کاري معقول، مشروع، منطبق برفطرت، هم آهنگ با آداب و سنن ملي و مورد حمايت مراجع معظم تقليد و اکثريت متدين جامعه است، مشروط بر آن که مسئولان و متوليان فرهنگي کشور، با هم آهنگي وانسجام وبا شهامت و شجاعت وارد ميدان شوند و با بي اعتنايي کامل به فشارها و جوسازي هاي دشمنان، به تکاليف الهي عمل مي کنند.
گفتني است، حساسيت و ظرافت اين مسئله ايجاب مي کند که دولت در مبارزه با آن، از برنامه هاي کوتاه مدت و درازمدت استفاده کند.
در پايان يادآور مي شوم که سنگيني مسئوليت دولت، به هيچ وجه نافي مسئوليت افراد نيست؛ زيرا بر اساس آموزه هاي اسلامي، جامعه به منزله خانواده بزرگي است که هر يک ازاعضاي آن، نسبت به ديگران، وظايف ومسئوليت هايي دارد. /انتهاي پيام/