به گزارش گروه دیگر رسانه های خبرگزاری دانشجو، عبدالله گنجی در سرمقاله روزنامه جوان نوشت:
همکاری نزدیک ایران با کشورهای بزرگ آسیایی دو دسته را در ایران ناراحت کرده است؛ اول کسانی هستند که برای چرایی دوری یران از غرب گروکشی میکنند و دستهای که اساس نظام را قبول ندارند، اما تلاش مینمایند جمهوری اسلامی را به عدول از اصول اولیه و بنیادی خود متهم کنند تا به خیال خود با اصل بیاعتبارسازی به منافع خود نزدیکتر شوند.
اگر بخواهیم در یک تحلیل منصفانه درک درستی از اصل «نهشرقی و نه غربی» و حال جمهوری اسلامی داشته باشیم چه مسائلی را باید مدنظر داشته باشیم؟
۱- همگان میدانند و اگر کسی خلاف این اظهار کند به خودفریبی آگاهانه روی آورده است که اصل نه شرقی و نه غربی مدنظر حضرت امام متأثر از جهان دوقطبی بود که دو ایدئولوژی حاکم، جهان را بین خود تقسیم کرده بودند و حضرت امام مبتنی بر جهانبینی توحیدی هر دو را طاغوت و از هم بدتر معرفی میکردند و با صراحت میفرمودند: «ما در صدد خشکانیدن ریشههای فاسد سرمایهداری (غرب) و کمونیسم (شرق) و صهیونیزم در جهان هستیم.» آیا قطب شرقی مدنظر امام اکنون با ایدئولوژی سوسیالیسم حاکمیت دارد و خواستار سلطه بر جهان است؟
۲- در نقطه مقابل، غرب همان غرب است که از ۱۹۲۲ ترکیه را به جرم مسلمانی پشت دروازههای اتحادیه اروپا نگه داشته است. در بین کشورهای تجزیهشده یوگسلاوی سابق، بوسنی مسلمان آخرین کشوری بود که پذیرفتند و آن هم به شرط چرخش دورهای قدرت در بین صربها و کرواتها و مسلمانان بود و نگاه غرب به ایران در ۴۰ سال گذشته همانند ۱۳۳۲ هیچ تغییری نکرده است و عراق، افغانستان، سوریه و فلسطین را به گورستان مسلمانان تبدیل کرده است.
۳- روسیه کنونی نه خاستگاه سوسیالیسم است که به جهت فرهنگی یک کشور کاملاً غربی است و تضاد آن با غرب هم نه فرهنگی و نه ایدئولوژیک که بر سر منافع است. پوتین مناسبتهای ارتدوکسی را به کلیسا میرود، مشی کمونیستی و داعیه سلطه ندارد. اتهامات چهارگانه حقوق بشر، تروریسم، موشکی و هستهای را علیه ایران به کار نمیگیرد و تحریم شاخص «منافع مشترک سلبی» ایران و روسیه فعلی است. اگر آن چهار اتهام را علیه ایران به کار گیرد مخالفان روسیه در ایران موافق آن خواهند شد.
۴- سیاست نگاه به شرق نظام، جغرافیایی یا ایدئولوژیکی نیست. قطعاً منظور از «نگاه به شرق» همه کشورهای غیر غربی از امریکای لاتین تا پاکستان و هند، چین و اندونزی را دربرمیگیرد. اما بنمایه اصلی شرق از نگاه ایران امروز، آسیایی است که آینده جهان را سامان خواهد داد. با این نگاه استرالیا که همسایه آسیاست یک کشور غربی است و روسیه که اکثر جمعیت و فرهنگش اروپایی است شرقی محسوب میشود.
۵- آنچه ما و روسیه را نزدیک کرده است نظام ارباب و رعیتی یا پلکانی نیست که روسیه نه میخواهد و نه میتواند خواستهای را بر ایران تحمیل کند. روسیه نه به عنوان یک قطب جهان بلکه همانند ما یک قدرت منطقهای است که تضاد منافع با غرب دارد و این تضاد منافع او را به ما و ما را به او نزدیک کرده است. تحریم، مخالفت با حضور امریکا در خاورمیانه و دریای سیاه و مبارزه با تروریسم وجه پیونددهنده این نزدیکی است.
۶- امام اصل نه شرقی و نه غربی را طرح کرد و خود نیز نوید فروپاشی شرق را به گورباچف داد. به تعبیر دیگر فروپاشی شرق که اصل مذکور را تا حدودی کمرنگ کرد در زمان حیات حضرت امام رقم خورد و اکنون جهان کمونیست جز در کره شمالی و کوبا آن هم به صورت سمبلیک وجود ندارد.
۷- این راهبرد عقلایی است که در جهانی که غرب به دنبال ارائه تصویر تکقطبی از آن است، ظرفیتهای ناهمسو با آن به هم کمک کنند. گذر از تحریم و عدم فشار بر ملت در عین ذلتناپذیری نیاز به مفرها و منفذهایی دارد که هند، چین و روسیه و هر کشوری که از امریکا اطاعت محض نمیکند میتواند منفذ و مفر ما قرار گیرد.
۸- این درست است که روسیه همانند هر کشوری به منافع خود میاندیشد و نگاه عاطفی به ما ندارد. هم در شورای امنیت علیه ما رأی داده است و هم بارها با حق وتو از ایران و سوریه دفاع کرده است. استفاده از ظرفیت حق وتوی یک عضو دائم شورای امنیت عین تدبیر و سیاستورزی در عرصه جهانی است که اکنون بدون باجدهی انجام شده است.
آنچه در سالیان اخیر تا کنون به خورد بخشی از ملت ما داده شده است در گذر زمان مطلقاً دروغ از آب درآمده است. از ۵۰ درصد سهم در خزر تا معامله روسیه با صهیونیستها در سوریه، همه و همه دروغ بوده است. اگر مسئولان دولت ما از نگاه شرقیها گرایش معتادانه به غرب نداشتند با صراحت بهتری میتوانستند از منافذ شرق برای حل مسئله تحریم استفاده کنند و شرقیها احساس نمیکردند ایران از ناچاری به سوی آنان میآید.
آنان که از عدم انزوای کشور دفاع میکنند و همزمان به حفظ عزت کشور در مقابل زیادهخواهی و دریدگی غرب معتقدند اینجا باید عقلانیت و آیندهنگری خود را نشان دهن در غیر این صورت گرایش به غرب در عین فشار غیرمنطقی غرب، در تاریخ آیندگان موجب افتخار آنان نخواهد بود.