حضور علی کریمی در سپیدرود موجب روی دادن اتفاقات تازهای شده و بسیاری از معادلات گذشته این باشگاه و حتی فوتبال گیلان را دچار تغییر کرده است.
به گزارش گروه ورزشی خبرگزاری دانشجو، علی کریمی یکی از سرمایههای ملی و به تعبیر فیفا از اسطورههای فوتبال ایران است و در دوران بازیگریاش افتخارات فراوانی کسب کرده است و بههمین دلیل یکی از چهرههای محبوب مردم نیز بهشمار میرود.
در بخش دوم بررسی دستاوردهای کریمی در سپیدرود به بخشهای تازهای از حضور موثر وی در فوتبال رشت میپردازیم.
مالکان قبلی برای مدیریت باشگاه باید در چند جبهه اداره کل ورزش و جوانان، هیئت فوتبال، بازیکنان، رسانهها و جریان هواداری وابسته میجنگیدند؛ شاید مهمترین جبهه، جریان هواداری وابسته به هیئت فوتبال بود که طبق خواسته آنان، روزانه و مکرر در شبکههای مجازی بهطور وسیع علیه مالکان جوسازی میشد.
با تشکیل اجتماعات اعتراض آمیز هدایتشده در مقابل اداره کل ورزش و جوانان، هیئت فوتبال، استانداری، فرمانداری، دفتر نماینده، ولی فقیه و ساختمان باشگاه سپیدرود، هم مالکان را تهدید میکردند و هم اینکه فضا را برای هر نوع برنامهریزی مختل میکردند.
هواداران و رسانههای وابسته به هیئت فوتبال که بهعنوان بازوی اجرایی و سیاست اعمال فشار از پایین هیئت فوتبال و اداره کل ورزش و جوانان عمل میکردند، پشتوانه محکمی برای سیاست امنیتیسازی مالکیت سیپدرود و کشاندن موضوع به شورای تامین بودند!
به جرأت میتوان گفت که یکی از بزرگترین خدمات علی کریمی به سپیدرود حذف مداخلات رسانهها و جریان هواداری وابسته به هیئت و برخی سیاسیون شهر بود.
از زمان حضور جادوگر بهعنوان مالک در سپیدرود، جریان هواداری مداخلهگر و وابسته نه تنها هیچ تحرک منفی ندارد و در رسانهها نمینویسد و شعار اعتراض آمیز و اهانتآمیز و تهدیدآمیزی نمیدهد بلکه کاملاً آرام و مطیع در راستای منافع و سیاستهای باشگاه حرکت میکند.
به نظر میرسد این فرمانبرداری و هضم شدن در اراده باشگاه، دستاورد بسیار بزرگی است که علی کریمی برای فوتبال گیلان به ارمغان آورده است و میتواند بهعنوان الگویی در سطوح مدیریت باشگاهی مورد استفاده قرار گیرد.
تقویت انسجام درون تیمی
برای تاثیرگذاری و مداخله در حوزه مدیریتی سابق باشگاه سپیدرود، یک شبکه سازمانیافته که یک ضلعش در اداره کل ورزش گیلان و هیئت فوتبال استان و ضلع دیگرش به حوزه ارتباطات اجتماعی غیرشفاف و غیررسمی و ضلع نهاییاش به حوزه سیاسی مرتبط بود، بهصورت منسجم عمل میکردند.
اضلاع این شبکه بهطور مستقل به بازیکنان و کادرفنی وقت سپیدرود مرتبط بودند و دقیقا منویات آنان را اجرا میکردند و به وقتش بهصورت زنجیرهای علیه مدیران باشگاه مصاحبه و تخریب و تهدید میکردند و هرجا هم لازم بود دست به اعتصاب میزدند.
باندی که درون تیم وجود داشت، هم در مدیریت باشگاه و تعیین مالکیت دخالت میکردند و هم به میل خود سقف قرارداد را تعیین و نیز در جذب بازیکنان و چینش بازیکنان درون زمین اعمالنظر میکردند.
این وضعیت در ایجاد شکاف در درون تیم و شکستن انسجام آنان نقش بهسزایی داشت که مروری بر مصاحبههای فصول گذشته بازیکنان و کادر فنی سپیدرود بر این امر گواهی میدهد.
با حضور جادوگر در سپیدرود این عارضه خطرناک به نحو موثری کنترل شده است و بازیکنان کنونی سپیدرود فقط به مسئولیتهای فنی خود عمل میکنند.
نه مصاحبه خلاف اراده باشگاه انجام میدهند و نه در امورات باشگاه دخالت میکنند و نه رفت و آمدی به اداره کل ورزش و هیئت فوتبال و گروه ورزشی صدا و سیما دارند و نه از حقوق عقب افتاده خود سخنی به میان میآورند و کاملاً در خدمت فنی تیم هستند.
کریمی در مجموع توانست ادامه حیات شبکههای غیررسمی مداخلهگر و منفعتطلب را با قدرت تدبیر و برنامهریزی و مدیریت خود مختلکند و به نظر میرسد که کار بزرگ کریمی قطع حیات فاجعهآمیز این شبکههای درهم تنیده و مداخلهگر در امور باشگاه بوده است.
تثبیت نظام واگذاری مالکیت باشگاه
سنت شناسایی شده اداره کل ورزش و جوانان گیلان و هیئت فوتبال استان در واگذاری امتیاز سپیدرود به خریداران، مبتنی بر شرایط اضطرار بوده است.
بدین معنی که، زمانی امتیاز سپیدرود را واگذار میکردند که در وضعیت بن بست قرار داشته و راهی جز واگذاری پیش روی خود نداشتند.
پورمحسن، بیات، تنزاده و نوین در چنین شرایطی مالک سپیدرود شدند و البته همواره مهندسی چگونگی واگذاری و سپس بازپسگیری باشگاه توسط اداره ورزش و هیئت فوتبال رقم خورده است.
وجود چنین وضعیت نابههنجاری، سپیدرود را همواره از داشتن یک استراتژی بلندمدت و مدون محروم کرده بود و بدیهی است وقتی باشگاهی فاقد استراتژی باشد، سیاستگذاری، هدفگذاری و برنامهریزی در آن بهدرستی انجام نمیشود.
سرمایهگذاری بلندمدت هم صورت نمیگیرد و همه چیز تاکتیکی (کوتاه مدت) و تکنیکی (روزمرگی) و تابع شرایط عدم اطمینان میشود و بههمین سبب مهمترین مشکل سپیدرود، کوتاهمدت بودن و روزمرگی شدن رفتار متولیان ورزش و هیئت فوتبال بود.
اما کریمی با همه مالکان قبلی تفاوت دارد و با بهترین شرایط سپیدرود را در اختیار گرفت و هم اوست که تصمیم میگیرد که باشگاه را نگهدارد یا با شرایطی که خودش تعیین میکند امتیاز سپیدرود را به کسی دیگر واگذار کند.
همین موضوع باعث شده است که اداره کل ورزش و جوانان استان و هیئت فوتبال گیلان نتوانند درباره وضعیت مالکیت سپیدرود صحبت کنند و موضوع مالکیت چرخشی سپیدرود با حضور کریمی به تاریخ پیوسته است.
در واقع باید اینگونه این گزارش را به پایان برد که بزرگترین حسن حضور جادوگر در فوتبال گیلان، تثبیت و احترام به حقوق مالکیت و بازگرداندن امنیت به سرمایهگذاران بخش خصوصی است.