به گزارش گروه دیگر رسانههای خبرگزاری دانشجو، آخرین باری که از "عزیزالله حمیدنژاد" کاری روی آنتن تلویزیون رفت «چرخ فلک» شبکه یک سیما بود و آخرین کار سینماییاش هم "آناهیتاست" که سال ۸۷ تولید شد. در مجموع کارگردانی گزیدهکار است؛ خودش درباره گزیدهکاریاش میگوید: "خیلی دنبال کار زیاد نیستم، دوست دارم کارم مخاطب را به چالش بکشد". اما این روزها خیلی درباره او و سریالش صحبت میشود یا برخی اوقات موضوعی درباره «بانوی عمارت» را در فضای مجازی میبینیم و یا دربارهاش میشنویم. از سطحیترین انتقادات نسبت به ظاهر بازیگران گرفته تا بحث شباهت به سریال «شهرزاد» و «بازی تاج و تخت» و ... به بهانه پایان «بانوی عمارت» و موفقیت در جذب مخاطب به سراغ عزیزالله حمیدنژاد رفتیم و با او لحظاتی به گفتگو نشستیم.
*همیشه یک تصویر عقبمانده و تحقیرآمیز از دوران قاجار به مردم ما نشان داده شد. "بانوی عمارت" تصویری مدرن خوش آب و رنگ و متمدنانهتر از آن دوره تاریخی ارائه میدهد. آقای حمیدنژاد چطور به این رنگآمیزی و فضاسازی برای به تصویر کشیدن آن دوره رسیدید؟
اصلاً یکی از ویژگیهای این فیلمنامه و فضای داستانی «بانوی عمارت» این بود که باید با استفاده از رنگهای متنوع در لباس و معماری زمان قاجار به سراغ فرهنگ متمدنانه ایرانی آن مقطع میرفتیم و این سریال را باید مخاطب با این شرایط میدید تا ارتباط برقرار شود. به همینخاطر از همان ابتدا متناسب با این فضایی که در ذهنم پروردانده شده بود، لوکیشنهای اصلی داستان را طراحی کردم. با طراح لباس صحبت کردم تا لباسهایی طراحی شوند که رنگهایی متناسب با قصه داشته باشند. رنگآمیزی به گونهای باشد که مخاطب لذت ببرد از فضا و در واقع نزدیک به روایت آن فضای تاریخی باشد. چون عکسهایی که از دوره قاجار مانده عموماً سیاه و سفید و رنگ و رو رفته است و ما فکر میکنیم که آدمها آنقدر بدسلیقه بودهاند. البته که این طور نبوده به خصوص در طبقه متوسط و اشراف که عموماً شخصیتهای این سریال را تشکیل میدادند زندگیهای متناسبی داشتند.
باید برای سلیقه مخاطب امروز، سریال بسازیم
مخاطب عصر جدید در یک فضای بستهای زندگی نمیکند و هزاران شبکه و رسانههای متعددی را پیش روی خود دارد و میتواند برای دیدن برنامه یا آثار نمایشی، انتخاب کند. چون هر روز سریالهای مختلف و متنوعی برای بهرهمندی مخاطب ساخته و تولید میشوند و ما در این شرایط و موقعیت باید سلیقه مخاطب در عصر جدید را بشناسیم و متناسب با این روحیات و سلایق، فیلم و سریال تولید کنیم. یعنی اگر قرار است فیلم تاریخی ساخته بشود باید بدانیم رقبای حرفهای و کارآمد ما چگونه به این مضمون پرداختهاند و ما دوبارهکاری نکنیم. درست است که بودجه آن چنانی نداریم که برای ساخت سریال یا فیلممان صرف کنیم، ولی میتوانیم از روشهای دیگری برای جذب مخاطب استفاده کنیم. یکی از آن روشها همین طراحی صحنه، لباس، نوع گریم و پوشش خصوصاً نوع نورپردازی و تصویربرداری است که میتواند در جذب مخاطب موثر باشد. رعایت همه اینها برمیگردد به سلیقه کارگردان که بخواهد اینها را به نوعی با هم جمع کند و این قصهاش را تعریف کند.
بینیعمل کرده داشتیم، اما نکته سرنوشتسازی نیست
*شما بحث شخصیتپردازی و فضاسازی و توجه به قد و قامت کاراکترها را مطرح کردید، اما در فضای مجازی یکی از حاشیههای «بانوی عمارت» موضوع بینیهای عمل کرده بازیگران این سریال بود که خیلی هم حاشیهساز شد. نظر شما در این باره چیست؟
در فضای رسانهای وقتی موضوعی مطرح میشود به روز و جذاب باشد گسترش پیدا میکند و درست هم هست. یک تعداد اندکی از بازیگران ما ممکن است بینی عملکرده باشند، ولی این سرنوشتساز نیست. شخصیتهایی مورد نقد قرار گرفتند، اما چرا مخاطب دوستشان دارد و یا چرا این مخاطب با سریال ارتباط برقرار کرد؟ اگر که این بینی به اصطلاح عمل شده در باورپذیر شدن آن کاراکتر مانع ایجاد میکرد که این ارتباط برقرار نمیشد؟ پس این اصل نیست و فرع ماجراست. ایدهآل این است که چهرهای انتخاب شود که متناسب با زمان تاریخی خودش باشد و در عین حال جذابیتهای بصری داشته باشد. ما تلاش کردیم این کار را بکنیم که خوشبختانه نظر و سلیقه مخاطب هم بر موفقیت این کاراکترها، گواهی میدهد.
هر کارگردانی مسئولیت انتخاب نابازیگر را نمیپذیرد
*موضوع بعدی در انتخاب بازیگر، «حسام منظور» و «مریم مومن» دو بازیگر شناخته نشده در دنیای سینما و تلویزیون که انتخابشان ریسک بزرگی بود که شما متحمل شدید. در این باره صحبت کنید؟
من معتقدم یک بخشی از کار هنری، ریسک کردن است. ریسک زمانی اتفاق میافتد که شما در زمان انتخاب، اعتماد به نفس داشته باشید. من اگر اعتماد به نفس نداشته باشم نسبت به چهرهای که انتخاب میکنم و بازی که به هر ترفندی قادر باشم بگیرم، هیچگاه این ریسک را نمیکردم. نابازیگران زیادی در طول کارهایم استفاده کردم و نقشهای بزرگی به آنها واگذار کردم و همه عمدتاً بازیهای موفقی را ارائه دادند. البته مستلزم این است که تمرینات زیاد و مستمری گذاشته شود و ارتباط تنگاتنگی بین کارگردان و بازیگری که قرار است این نقش را بازی کند، حاصل شود. اطلاعات زیادی باید به بازیگر منتقل و از نظر روانی و فیزیکی هم آماده شود تا اینکه بتواند آن نقش را ارائه بدهد. انتخاب نابازیگر به همین سادگی نیست و ریسک بالایی دارد، کسانی که این کار را انجام میدهند در کارهای قبلیشان موفق شدند از نابازیگران، بازی خوبی بگیرند.
شبیه به سریالی نیستیم
*یکی از حاشیههای دیگر «بانوی عمارت» این بود که میگفتند این سریال شبیه به «بازی تاج و تخت» و یا «شهرزاد» است. آیا از ماهیت این چنین سریالهایی در «بانوی عمارت» استفاده کردید؟
«بازی تاج و تخت» را ندیدم و مقایسه با سریال «شهرزاد» در واقع یک نگاه سطحی است. به خاطر اینکه به عقیده من این دو سریال ممکن است در مقوله "عشق" با هم شباهت داشته باشند. اما در مقوله عشق تا به حال هزاران فیلم ساخته و هزاران فیلم هم ساخته میشود. به همین خاطر نمیتوان نامش را شباهت گذاشت. شباهت به شخصیتپردازی و درام است که این سریالها بسیار با هم متفاوت هستند.
هیچ حملهای به "حجامت" نداشتیم
*بسیاری انتقاد کردند که عزیزالله حمیدنژاد با نشان دادن تصاویری از «طلا» - اندیشه فولادوند و موضوع جزام او به واسطه "حجامت" قصد حمله به طبسنتی را دارد. آیا اینگونه بوده است؟
این سریال به هیچوجه موضوع طبسنتی و حجامت را رد نکرده است. چرا که سه نفر در این سریال حجامت میشوند از جمله شازده، سیمون و طلا. یک مورد است که به مشکل برمیخورد و آن طلاست. دلیل نمیشود که آن مورد به مشکل برخورده این تلقی را ایجاد کند که «بانوی عمارت» به موضوع طب سنتی و حجامت حمله کرده است. اصلاً به این موضوع اعتقاد ندارم.
"حسام منظور" شازده موردنظر سریال را برای مخاطب بازی کرد
*مدتها بود که یک حضور مردانه و پرهیبت از مرد ایرانی روی پرده سینما و یا در قاب تلویزیون ندیده بودیم. شما یک تیپ جدید اصطلاحاً مرد مقتدر و با جذبه ایرانی را در «بانوی عمارت» با بازی حسام منظور، ارائه کردید؛ چطور به این تیپ بازیگری رسیدید و چقدر محصول دانش بازیگری خود بازیگر بود؟
این اتفاق در درجه اول به انتخاب بازیگر درست برمیگردد. آن فیزیکی که بازیگر باید در موفقیت ایفای چنین الگویی داشته باشد و از طرفی قدرت بیان دیالوگهایی که برای او نوشته شده را نیز داشته باشد. من و عواملم در زمان انتخاب بازیگر درست عمل کردیم و "حسام منظور" هم بازیگر قدرتمندی بود که توانست همان شازده موردنظر را برای مخاطب بازی کند. همه این نکات دست به دست هم میدهند تا مخاطب یک مرد ایرانی با وقار اهل عمل را ببیند.
*چقدر مطالعات تاریخی داشتید برای اینکه بتوانید مناسبات تاریخی دوره زمانی "قاجار" را به تصویر بکشید؟
«بانوی عمارت» صرفاً تاریخی نیست به همینخاطر یک مقدار دستمان در پرداختها باز بود. اما برای اینکه با آن فضای تاریخی بهتر آشنا بشوم تاریخ ایران- پیرنیا را خواندم که از بدو پیدایش ایران تا زمان قاجار را روایت میکند. با مناسباتشان نسبتاً آشنایی پیدا کردم. به موزهها رفتم و آثار تاریخی زمان قاجار را مطالعه کردم و با توجه به صحبتهایی که با طراحان لباس و صحنه داشتم سعی کردم آن دریافتهایم از زمان تاریخی را به آنها منتقل کنم. آنها هم تمام تلاششان را به کار بستند آن فضا را با آکسسواری درستی که به منصه ظهور رساندند و لباسهایی که که طراحی شد به مخاطب درست و وزین انتقال داده شود.
افسرالملک بسیار برای مخاطب باورپذیر بود
*کاراکتر پانتهآ پناهیها هم مورد توجه قرار گرفت. چرا که به لحاظ چهره و هم اقتدار بیان و صدا، اقتدار زنان آن دوره را به خوبی بازی کرد. نظر شما درباره نقش افسرالملک چیست؟
پانتهآ پناهیها به نحو احسن توانست نقش افسرالملک را بازی کند نقشی که بسیار برای مخاطب قابل باور بود. چرا که این بازیگر، تئاتری بودن خودش را به رخ کشید.
*آیا به همین زودیها شاهد کار جدیدی از شما خواهیم بود؟
فیلمنامه اجتماعی را در دست دارم که به محض پیدا شدن سرمایهگذاری، فیلم سینمایی خودم را کلید خواهم زد. البته به یک استراحتی نیاز دارم. امیدوارم به زودی بتوانم به سینما برگردم و کاری روی پرده داشته باشم.
منبع: تسنیم