آنگونه که شواهد و قرائن نشان میدهد تردیدی وجود ندارد که نزدیکی روابط ریاض و اسلامآباد همواره برای تهران دردسرساز بوده است و اثرات منفی بر روابط پاکستان و ایران و حتی بر امنیت حوزه شرق کشور برجای گذاشته است.
به گزارش گروه دیگر رسانه های خبرگزاری دانشجو، با گذشت چند روز از سفر محمد بنسلمان، ولیعهد عربستان سعودی به پاکستان، این سفر هنوز هم در ابعاد مختلف در کانون توجه قرار دارد. در یک نگاه اجمالی شاید بتوان این توجهات را بر حول سه محور متمرکز دانست؛ در وهله اول تقارن و همزمانی این سفر با حمله تروریستی در شرق کشور، نگاهها را به سوی روابط اسلامآباد- تهران و نقش ریاض در این بین جلب کرده است. آنگونه که شواهد و قرائن نشان میدهد تردیدی وجود ندارد که نزدیکی روابط ریاض و اسلامآباد همواره برای تهران دردسرساز بوده است و اثرات منفی بر روابط پاکستان و ایران و حتی بر امنیت حوزه شرق کشور برجای گذاشته است.
مخالف عربستان در دامان بنسلمان.
اما دومین محوری که به سفر بنسلمان به پاکستان اهمیتی خاص میدهد، چرخش آشکار مواضع عمرانخان و حزب تازه به قدرت رسیده او یعنی «تحریک انصاف» به سوی عربستان است. پیش از این و در زمان دولت نوازشریف این حزب و مجموعه رهبری آن یکی از منتقدان جدی روابط ریاض و اسلامآباد و چگونگی آن بودند. این موضوع وقتی اهمیت پیدا میکند که بدانیم بخش مهمی از آرایی که عمرانخان و حزب او در انتخابات پارلمانی کسب کردند، در نتیجه برنامههای تهاجمی آنها به سیاستهای دولت نوازشریف، ازجمله در عرصه سیاست خارجی به دست آمد.
چرا عربستان؟
اما چرخش کنونی در مواضع عمرانخان و حزب او را به سه مساله مرتبط دانستهاند: نخست وضعیت بسیار وخیم اقتصادی پاکستان که با قطع کمکهای اقتصادی آمریکا و کارشکنی واشنگتن در اعطای وام صندوق بینالمللی پول به این کشور توام شده است. دوم نقش نظامیان در هرم قدرت (دولت، احزاب و نظامیان سه ضلع این هرم را شکل میدهند) و اینکه بسیاری معتقدند که پیروزی عمرانخان و حزبش در انتخابات در سایه حمایت ارتش میسر شد. این در حالی است که وجود روابط بسیار نزدیک و وابستگیهای ارتش و سازمان اطلاعات پاکستان به ریاض و آلسعود موضوعی کاملا آشکار است و سرانجام اینکه شعارهای تبلیغاتی عمرانخان در مبارزات انتخاباتی به نحوی بود که از سوی احزاب مذهبی و بعضا افراطگراها مورد حمایت قرار گرفت. از آنجا که اغلب این احزاب روابط بسیار نزدیکی با آلسعود دارند، اهرم دیگری برای اعمال فشار بر دولت در این زمینه محسوب میشوند.
مابهازای کمکهای میلیاردی چیست؟
اما وامها و سرمایهگذاریهای بسیار کلان آلسعود در پاکستان سومین و شاید مهمترین محوری است که سفر بنسلمان به این کشور را در کانون توجه قرار میدهد. صرفنظر از مبلغ و حوزههای این وامها و سرمایهگذاریها، سوال مهمی که ذهن بسیاری را- حتی در داخل پاکستان- به خود مشغول کرده این است که آیا این کمکها به صورت بلاعوض و بدون هیچگونه چشمداشتی انجام میگیرد؟ و اینکه ریاض در قبال این سرمایهگذاریهای مالی هنگفت چه خواستههایی از اسلامآباد دارد؟ با وجود اینکه دولت پاکستان پاسخ روشنی به این پرسشها نداده است، اما در این مورد تحلیلها و حدس و گمانهایی مطرح شده است. اعمال فشار بر جهموری اسلامی از طریق مرزهای شرقی، آن هم با بیتوجهی اسلامآباد نسبت به تروریستها و اقدامات آنها که از داخل پاکستان سرمنشأ میگیرند، میتواند یکی از این خواستهها به شمار آید. در عین حال تقاضای آلسعود از سیاستمداران پاکستان برای حمایت گستردهتر سیاسی و بهویژه نظامی از جنگ عربستان در یمن هم خواستهای نیست که بر کسی پوشیده باشد. اما در کنار همه اینها، گویا موضوع پنهان دیگری هم وجود دارد که نشریه «اکونومیست» در شماره اخیر خود به آن توجه نشان داده است.
این نشریه با اشاره به سفر بنسلمان به پاکستان و اعلام آمادگی وی برای سرمایهگذاری چند میلیارد دلاری در این کشور مدعی شده است که جاسوسان و دیپلماتهای غربی مدتهاست که روابط عربستان و پاکستان را از جهت همکاریهای هستهای زیر نظر گرفتهاند. آنها بر این اعتقادند که در حال حاضر اسلامآباد نقش پشتیبانیکننده را برای برنامههای هستهای ریاض ایفا میکند و ممکن است آماده انتقال اطلاعات و دانش فنی سوخت و بمب هستهای هم به آلسعود باشد. البته نشریه «اکونومیست» به این موضوع اشاره نداشته که با وجود زیر نظر گرفتن این روابط از سوی غربیها، در مورد آن چشمپوشی خاصی هم انجام گرفته است. برهمین اساس چندی پیش یکی از افسران سابق اطلاعاتی آمریکا ادعا کرد که عربستان سعودی کمک ۶ میلیارد دلاری خود به پاکستان را تنها در قبال خرید کلاهکهای هستهای از این کشور، پرداخت کرده است. در عین حال وی تاکید میکند که با توجه به مشکلات مادی شدید پاکستان، فروش فناوری هستهای به دولتهایی، چون ریاض میتواند یکی از راهحلهای اصلی سیاستمداران اسلامآباد محسوب شود. واضح است که این مساله میتواند در حوزه فناوریهای موشکی نیز قابل تعمیم باشد. اخیرا پایگاه موشکیای در عربستان رصد شده که به گفته کارشناسان نظامی ساخت و راهاندازی آن به هیچ عنوان در ظرفیت و توان ریاض نیست. تردیدی وجود ندارد که این سایت موشکی با کمکهای خارجی راهاندازی شده که اسلامآباد میتواند یکی از گزینههای اصلی آن باشد.
در تایید این موضوع باید اشاره کرد که سه سال پیش در رژه نظامیای که در آن عربستان موشکهای دوربرد خود را به نمایش گذاشت حضور ژنرال «راحیل شریف»، فرمانده وقت ارتش پاکستان، بسیار جلب توجه میکرد. راحیل شریف همان کسی است که هماکنون فرماندهی ائتلاف سعودی علیه یمن را برعهده داشته و در ریاض به سر میبرد. بهطور قطع علاوهبر وی، پرسنل نظامی دیگری نیز از پاکستان در این کشور حضور دارند که بخش مهمی از فعالیت آنها متوجه آمادهسازی و حفاظت از برنامههای هستهای و موشکی ریاض است. در هر حال آنگونه که مشخص است دادوستد و همکاری هستهای و موشکی بخش مهم و نیمه پنهان روابط ریاض را تشکیل میدهد. این روابط ویژه تاکنون در سایه همکاریهای نزدیک و گسترده بنسلمان و کاخ سفید نادیده گرفته شده است، اما معلوم نیست که بعد از افشاگریهای اخیر کنگره در مورد برنامههای هستهای ریاض و نقش ترامپ و دارودستهاش در آن، همچنان بتواند بدون دردسر و چالش به پیش برود.