جهان پس از اسرائيل
طي چند هفته اخير پروژه افزايش فشار بر جمهوري اسلامي در صحنه بين المللي بطور مضاعفي كليد خورده است و اينك شاهد هستيم كه پس از قطعنامه ضدايراني 1929 شوراي امنيت، آمريكا و اتحاديه اروپا نيز وارد صحنه شده و با تصويب تحريم هايي يكجانبه به زعم خود در حال چيدن بخش هايي ديگر از جورچين تحريم و اعمال فشار بر ضد ايران هستند.
همين كه غرب به شدت و با سرعت در پي آن است كه خارج از گود شوراي امنيت تحريم هايي را عليه ايران اعمال كند نشان مي دهد قطعنامه 1929 قدرت اجرايي در صحنه عمل نداشته است.
اما قطع نظر از ناكارايي قطعنامه شوراي امنيت، موضوع قابل تأمل اين است كه چطور در يك فاصله زماني معين و بطور هماهنگ شده مجموعه اي از اين اقدامات عليه ايران ساماندهي مي شود.
جالب اينجاست كه علاوه بر صدور قطعنامه شوراي امنيت و تصويب تحريم هايي يكجانبه از سوي آمريكا و اتحاديه اروپا، جمعي از كشورهاي عضو شوراي حقوق بشر سازمان ملل نيز مقارن با اين اوضاع و احوال، بيانيه اي عليه جمهوري اسلامي صادر مي نمايند.
دو موضوع برنامه صلح آميز هسته اي كشورمان و حقوق بشر همواره در سال هاي گذشته دستاويزي براي غرب و جريان استكبار بوده است تا با سوءاستفاده از اين دو موضوع، از آن به عنوان دو اهرم بر ضد ايران در بزنگاه هاي خاص استفاده نمايند.
اما اينكه بحث هسته اي و حقوق بشر در يك فاصله زماني به يك نقطه تلاقي مي رسد و پس از شوراي امنيت، آمريكا و اتحاديه اروپا نيز سياست اعمال تحريم هاي شديدتر عليه ايران را در دستور كار قرار مي دهند اتفاقي به نظر نمي رسد.
براي روشن شدن موضوع و درك بهتر فضاي كنوني كه در آن به سر مي بريم ناچار بايد نقبي به چند هفته گذشته بزنيم.
از آنجايي كه بهانه قرار دادن دو موضوع هسته اي و حقوق بشر همواره وسيله اي براي اعمال تحريم و افزايش فشار عليه ايران بوده نگارنده مي كوشد با محور قرار دادن اين دو موضوع فضايي از چند هفته گذشته را در صحنه بين المللي به تصوير بكشاند و سپس نكته اي را كه به زواياي پنهان مسئله اصلي كمك مي كند تشريح نمايد.
در چند هفته اخير درخصوص مسايل هسته اي چند رخداد بزرگ و نادر اتفاق افتاد. كنفرانس بازنگري ان.پي.تي پس از قريب به يكماه با انتشار بيانيه اي در نيويورك به كار خود پايان داد. مهم ترين فصل اين بيانيه تاكيد بر خاورميانه عاري از سلاح هسته اي بود اما كار به اين عبارت و مفهوم كلي ختم نشد يعني برخلاف روال دوره هاي گذشته اين بار در كنفرانس بازنگري ان.پي.تي اعضا وارد مصداق شدند.
با اين توضيح كه 189 كشور شركت كننده در كنفرانس بازنگري، به صراحت اقدامات رژيم صهيونيستي را درخصوص گسترش سلاح هاي هسته اي محكوم كردند و خواستار پيوستن اين رژيم به معاهده ان.پي.تي شدند.
همچنين مقرر شد براي اولين بار پرونده هسته اي رژيم صهيونيستي در شوراي حكام آژانس مورد بررسي قرار بگيرد تا جائيكه سال 2012 به عنوان تاريخي براي بررسي پرونده هسته اي رژيم صهيونيستي در چارچوب معاهده عدم اشاعه تعيين شد.
طرفه آنكه واشنگتن تلاش فراواني به خرج داد تا تل آويو را از اين تنگناي بوجود آمده برهاند و در ساعات پاياني كنفرانس بازنگري اجماع درباره سند نهايي كنفرانس را بشكند اما هرچه زد به در بسته زد و نشد كه نشد...
هر چند در كنفرانس بازنگري ان.پي.تي همه خواسته ها و شرايط كشورهاي شركت كننده - به خصوص غيرمتعهدها- محقق نشد اما اين نكته را بايد مد نظر داشت كه دو كنفرانس قبلي در سال هاي 2000 و 2005 با شكست مواجه شده بود و از همين روي؛ نتايج بدست آمده در كنفرانس بازنگري 2010 بسيار ارزنده و حركتي رو به جلو بود.
مويد اين نظر اعتراف تلويزيون رژيم صهيونيستي پس از بيانيه پاياني كنفرانس بازنگري معاهده منع گسترش سلاح هاي هسته اي (ان.پي. تي) بود كه در گزارشي تصريح مي كند، سياست پنهان كاري هسته اي اسرائيل به خطر افتاده است.
در موضوع «حقوق بشر» نيز در سه هفته گذشته خيزش و خروش يكپارچه ملت ها و افكار عمومي دنيا عليه رژيم صهيونيستي شدت گرفته است. حمله رژيم جنايتكار صهيونيستي به كاروان آزادي كه موجب كشته و زخمي شدن دهها فعال حقوق بشر شد عواقب جبران ناپذيري را براي اين رژيم به همراه داشته است.
اين اقدام توجيه ناشدني رژيم صهيونيستي كه بر خلاف تمامي موازين حقوق بين الملل، منشور ملل متحد و كنوانسيون هاي بين المللي بود رسوايي بزرگي را براي سران كودك كش تل آويو رقم زده است؛ آن هم در شرايطي كه پيش از آن رژيم صهيونيستي به علت كلكسيوني از جنايات ددمنشانه در غزه كه از 27 دسامبر 2008 تا 18 ژانويه 2009- به مدت 22 روز- مرتكب شده بود تحت فشار افكار عمومي دنيا قرار داشت. جنايت عليه بشريت، جنايات جنگي، و جنايت عليه صلح مجموعه اقدامات مشمئزكننده اي بود كه باعث شد تا قاضي گلدستون رئيس كميته حقيقت ياب سازمان ملل پس از جنگ 22 روزه رژيم جعلي صهيونيستي در غزه طي گزارشي اين رژيم را محكوم نمايد و پرونده آن را به سازمان ملل ارجاع دهد.
هر چند از آن زمان به بعد رژيم صهيونيستي گستاخانه و بي شرمانه به محاصره غزه ادامه داده است ولي به علت انتشار گزارش قاضي گلدستون فشار روزافزوني را تحمل مي كند؛ فشاري كه اكنون با جنايات اخير اين رژيم در حمله به كاروان آزادي به اوج خود رسيده است.
از همين رهگذر، لابي صهيونيستي فعال در آمريكا پرونده سازي عليه قاضي گلدستون را در دستور كار قرار دادند.
جالب است كه روزنامه صهيونيستي جروزالم پست نيز در گزارشي از «نيل شير» مدير اجرايي سابق كميته روابط آمريكا- اسرائيل (ايپك) نام مي برد كه از متنفذترين لابي هاي صهيونيستي در واشنگتن است كه ماموريت دارد وجهه گلدستون را تخريب نمايد.
صهيونيست ها در تلاش بودند به گونه اي گزارش قاضي گلدستون را بي اثر يا كم اثر نمايند كه خود مهلكه اي ديگر آفريدند و اكنون در باتلاقي گرفتار شده اند كه هر روز بيشتر نسبت به روز قبل در آن فرو مي روند.
در ديگر سوي صحنه «هسته اي» و «حقوق بشر» در عرصه بين المللي، جمهوري اسلامي ايران در چند هفته گذشته اوضاع را به صورت كاملا منطقي و ماهرانه به پيش برده است.
ايران در موضوع هسته اي علاوه بر برگزاري اجلاس بين المللي تهران با شعار انرژي هسته اي براي همه و سلاح هسته اي براي هيچ كس، حضوري موثر و فعال در اجلاس بازنگري كنفرانس ان.پي.تي داشت و 11 پيشنهاد را در خصوص اجرايي شدن خلع سلاح و عدم اشاعه ارايه كرد.
و از همه مهم تر با بهره گيري از توان ديپلماسي خود، بيانيه سه جانبه تهران را با مشاركت برزيل و تركيه صادر كرد كه حمايت 120 كشو ر عضو غيرمتعهدها را به همراه داشت و جاي هيچ بهانه تراشي براي آمريكا و دو، سه كشور دنباله روي آن باقي نگذاشت.
درخصوص موضوع «حقوق بشر» هرچند جمعي از كشورهاي عضو شوراي حقوق بشر سازمان ملل بيانيه اي را عليه ايران صادر كردند اما نكته حائز اهميت اين است كه رويكرد كشورهاي غربي در اين شورا به شدت مورد اعتراض كشورهاي عضو شوراي حقوق بشر سازمان ملل قرار مي گيرد. به طوري كه مصر به نمايندگي از جنبش عدم تعهد، پاكستان به نمايندگي از كشورهاي اسلامي و نيجريه به نمايندگي از كشورهاي آفريقايي اعتراض عميق و جدي خود را اعلام مي كنند و
چند كشور غربي پس از ناكامي تنها به صدور يك بيانيه بي خاصيت بسنده مي نمايند.
بيانيه اي كه رهيافت گزينشي و معيارها و استانداردهاي دوگانه غرب در خصوص حقوق بشر را به نمايش گذاشته است و اغراض سياسي چند كشور غربي در آن موج مي زند.
با اين توصيف، مشاهده مي شود كه رژيم صهيونيستي به لحاظ دو موضوع هسته اي و حقوق بشري سخت در تنگنا و بن بست سياسي به سر مي برد به طوري كه حتي رگه هايي از آن در اختلافات داخلي سران اين رژيم نمايان و آشكار شده است. رژيم صهيونيستي مشروعيت جعلي و دروغين خود را از دست داده و سعي دارد به هر طريقي كه شده چند صباحي بقا و حيات خود را استمرار ببخشد.
از سوي ديگر؛ براي افكار عمومي دنيا و تمامي دولت ها و ملت هاي آزاده و مستقل جهان مشخص شده است كه مجموعه اقدامات غربي ها عليه ايران در زمينه مسئله هسته اي و حقوق بشر هيچ توجيه منطقي و حقوقي ندارد و بر پايه اغراض سياسي و تصميمات يكسويه بنا نهاده شده است.
بنابراين در اين مقطع زماني اعمال تحريم ها و افزايش فشار بر ايران با دلالي و واسطه گري آمريكا و چند كشور غربي از ايفاي نقش آنها براي زنده نگه داشتن رژيم صهيونيستي در صحنه بين المللي حكايت دارد.
لابي صهيونيستي همان گونه كه پس از گزارش گلدستون سعي كرد موضوع جنايات سران تل آويو در غزه را با تخريب قاضي گلدستون به انحراف بكشاند اينك تمام ظرفيت خود را به كار بسته است تا آمريكا و چند كشور اروپايي را مامور كند با هجمه و افزايش فشار بر ايران توجهات جامعه جهاني را از اقدامات وحشيانه و سبعانه رژيم صهيونيستي منحرف نمايد.
لابي صهيونيستي به يقين مي داند كه ساخت تهديدهاي خيالي و دروغين اگر چند صباحي تهديد واقعي و اصلي را به حاشيه براند براي هميشه كارساز نخواهد بود ضمن آنكه جنايت اخير رژيم صهيونيستي در حمله به فعالان حقوق بشر در ناوگان آزادي آنچنان نفرت جهاني از اين رژيم را به همراه داشته كه حتي چند صباحي هم افكار عمومي دنيا فريب صهيونيست ها را نخواهند خورد.
خيزش و خروش افكار عمومي جهان و اكثريت كشورهاي دنيا حكايت از اين واقعيت دارد كه اين بار رژيم صهيونيستي در باتلاقي كه خود كنده است دفن خواهد شد و عنقريب ملت ها و دولت هاي آزاديخواه در اقصي نقاط عالم، جهان پس از اسرائيل را تجربه خواهند كرد.
يادداشت روز؛ 30 خرداد 89 - كيهان.
/انتهاي پيام/