به گزارش گروه دیگر رسانه های خبرگزاری دانشجو، اقدام دولت انگلستان در توقیف نفتکش ایرانی گریس-۱ در هفته گذشته، بار دیگر خاطره تجاوزات و گردنکشیهای استعمار بریتانیا در ایران را زنده کرد. هرچند تفاوت اقدام این روزهای انگلستان با یکصدسال گذشته در این است که جمهوری اسلامی از موضع اقتدار روز گذشته (۲۸ تیر) یک نفتکش انگلیسی را توقیف کرد تا نشان دهد که دوران یکهتازی استعمار پیر در منطقه خلیج فارس و غرب آسیا به پایان رسیده است.
بههمین بهانه، در این گزارش نگاهی کوتاه به سابقه برخی تجاوزگریها و جنایات انگلستان در ایران در صدسال گذشته انداختیم.
یکی از اقدامات دولت انگلستان که تاثیر بسیاری در جمعیت و قدرت ایران گذاشت، ایجاد قحطی و نسلکشی حدود ۶ میلیون ساکنان فلات مرکزی ایران بین سالهای ۱۲۹۶ الی ۱۲۹۸ بود.
با وجود اعلام بیطرفی ایران، نیروهای متخاصم انگلستان و روسیه تزاری از شمال و جنوب وارد ایران شدند و با توجه به نیاز این قوا به آذوقه تمام غلات و مایحتاج ایرانیان توسط قوای انگلیس حتی زیادتر از نیاز خودشان، جمعآوری شد.
میزان این قحطی درحدی بود که محمدقلی مجد نویسنده کتاب "قطحی بزرگ" معتقد است، هیچ کشوری مانند ایران از جنگ جهانی آسیب ندیدهاست. به عقیده وی، این بزرگترین قحطی تاریخ ایران و همچنین بزرگترین فاجعه تاریخ ایران بود که از حمله مغول در قرن سیزدهم میلادی نیز بسیار فراتر است.
به عقیده مجد، در این قحطی نزدیک به ۴۰%( ودر برخی دیگر از منابع ۲۵ درصد) از جمعیت ایران به سبب گرسنگی و سوءتغذیه و بیماریهای ناشی از آن نابود شدند و دولت بریتانیا به دلیل خرید گسترده غله و مواد غذایی در ایران، وارد نکردن غذا از هند و بینالنهرین، ممانعت از ورود غذا از ایالات متحده و اتخاذ سیاستهای مالی -از جمله نپرداختن درآمدهای نفت به ایران- مسبب اصلی این بحران بود.
با وقوع جنگ جهانی دوم، دولت بریتانیا بار دیگر به تمامیت ارضی ایران تجاوز کرد. دولت ایران از ابتدای جنگ جهانی دوم اعلام بیطرفی کرده بود و اجازه نمیداد که نیروهای بیگانه از خاک ایران عبور کند اما متفقین (آمریکا، بریتانیا، شوروی) درصدد بودند بههر نحوی از خاک ایران استفاده کنند. ساعت ۴ صبح روز سوم شهریورماه ۱۳۲۰ سفیران وقت شوروی و انگلستان با تسلیم یادداشتی خطاب به دولت ایران اعلام کردند که چون این کشور در مقابل متفقین و درخواستهای آنان سیاست مبهمی در پیش گرفته و در اخراج عمال آلمان اقدامی نکرده ارتشهای شوروی و انگلستان وارد ایران شده و مشغول پیشروی هستند.
متجاوزان انگلیسی با عبور از مرز خسروی تاسیسات نفتی شاه را تصرف کردند و به سمت کرمانشاه آمدند. دسته دیگر هم با تصرف آبادان، نیروی دریایی ایران را بمباران کردند.
با ورود متفقین به خاک ایران، فروپاشی ارتش و کشتار مردم توسط دولتهای بیگانه، رضاشاه که روی کارآمدنش با همکاری انگلیسیها بود، مجبور به ترک تاج و تخت و اخراج از کشور شد.
تعداد زیادی غیرنظامی در بمباران شهرهای مختلف جان باخته بودند. خسارات بسیار سنگینی به تأسیسات اقتصادی کشور وارد و ایران دچار قحطی شد و مردم از لحاظ نان و ارزاق به شدت در مضیقه قرار گرفتند. با وجود استعفای رضا شاه، ارتش روسیه و انگلیس در ۲۶ شهریور تهران را اشغال کردند. رضاشاه و خانوادهاش از اصفهان به یزد و از آنجا به کرمان و بندرعباس عزیمت کردند تا با یک کشتی بریتانیایی برای گذراندن باقی عمرش به جزیره موریس (در جنوب غربی اقیانوس هند) تبعید شود.
یکی دیگر از اقدامات دولت انگلستان در ایران، غارت نفت ایران در قراردادهای متعدد بود. از جمله این معاهدات استعماری میتوان به قرارداد دارسی، قرارداد امتیاز نفت شمال و قرارداد گس-گلشائیان اشاره کرد. شرکت نفت ایران و انگلیس تا سال ۱۹۵۱ که نفت در ایران ملی شد همه امور مربوط به نفت ایران را ابتدا بر اساس قرارداد دارسی و بعد بر اساس قرارداد ۱۹۳۳ در دست داشت و تنها ۱۶ درصد از سود سالانه خود را به دولت ایران میپرداخت.
طبق قرارداد دارسی که در زمان مظفرالدین شاه میان دولت ایران و ویلیام ناکس دارسی امضا شده بود، امتیاز استخراج و بهرهبرداری از نفت در سراسر ایران به استثنای ایالات شمالی شامل گیلان، مازندران، گرگان، خراسان و آذربایجان برای مدت ۶۰ سال به دارسی واگذار گردید. همچنین بر اساس این قرارداد، دارسی متعهد شد ظرف دو سال، شرکت یا شرکتهایی برای بهرهبرداری از این امتیازات تأسیس کند و سالیانه مبلغ ۲۰هزار لیره وجه نقد و معادل همین مبلغ از سهام شرکت و نیز ۱۶ درصد از منافع خالص خود را به دولت ایران بپردازد.
در سال ۱۳۱۲، در دوره رضاشاه تصمیم گرفته میشود که به قرارداد دارسی پایان داده شود. با الغای قرارداد دارسی اما دولت ایران نتوانست مالکیت منابع نفتی را در اختیار بگیرد و با فشار سیاسی و نظامی بریتانیا وادار به پذیرش قرارداد دیگری شد که براساس آن، شرکت نفت ایران و انگلیس همچنان به اکتشاف و استخراج و فروش منابع نفتی ایران، بدون هیچ الزامی به ارائه صورت عملکرد به دولت ایران، ادامه میداد.
پس از کودتای ۲۸ مرداد، فضلالله زاهدی روابط با دولت انگلیس را که در زمان مصدق قطع شده بود از سر گرفت که به قرارداد جدیدی منتهی شد. بر اساس قرارداد جدید، اگرچه ملی شدن نفت و صنایع نفت ایران مورد پذیرش طرفهای خارجی قرار گرفت ولی دولت ایران تضمین میکرد که تا ۲۵سال نفت تولیدی را به شرکتهای عضو کنسرسیوم (آمریکایی، انگلیسی، هلندی و فرانسوی) بفروشد.
در کودتای ۲۸ مرداد سال ۳۲ که سرنگونی دولت مصدق و بازگشت استعمار انگلستان بر منافع نفتی ایران را در پی داشت، رادیوی bbc و دولت این کشور نقش اساسی در کنار آمریکا ایفا کردند.
در این کودتا، طراحان آن در خارج از مرزهای ایران با رهبران کودتا در داخل کشور از جمله «شاپور ریپورتر» قرار گذاشتند که در نیمه شب ۲۴ مرداد ۱۳۳۲ با شنیدن پیام رمز «اکنون ساعت دقیقا ۱۲ نیمه شب است» از رادیو بی.بی.سی عملیات کودتا و براندازی دولت مصدق تحت عنوان عملیات آژاکس را کلید بزنند. این عملیات قبل از اجرایی شدن کشف و خنثی شد اما بار دیگر دولت بریتانیا با همکاری آمریکا، کودتای ۲۸ مرداد را برنامهریزی کردند.
با پیروزی انقلاب اسلامی، دستدرازی انگلیسیها بر منافع ملت ایران قطع شد اما این کشور همچنان به دشمنیهای خود علیه ملت ایران ادامه داد. از جمله دشمنیهای دولت انگلیس علیه ملت ایران، همکاری آنان با صدام حسین در جریان حمله به ایران بود. فروش هواپیماهای جنگنده "هاوک" و تحویل قطعات یدکی تانک به رژیم بعثی و فروش مقادیر زیادی گلولههای حاوی گازهای سمی چون هنسلین، ترونیات و نیز بمبهای آتش زا(شبیه بمبهایی که آمریکا در ویتنام بهکار برد) از جمله همکاریهای جنایتکارانه دولت انگلستان با دشمنان ایران است.
اینها تنها بخشی از سوابق دسیسهها و دخالتهای دولت لندن در ایران است. علاوه بر اینها میتوان به دوبار حمله به سفارت ایران در این کشور توسط تروریستها= و افراد تندرو که واکنش منفعلانه پلیس لندن را در پی داشت در ۱۰ اردیبهشت ۱۳۵۹ و ۱۸ اسفند ۱۳۹۶، توطئه کتاب آیات شیطانی و دو مرحله تجاوز تفنگداران دریایی انگلیس به آبهای ساحلی ایران که هر دوبار دستگیر شدند، اشاره کرد.