به گزارش گروه دیگر رسانه های خبرگزاری دانشجو، محسن یزدی به واسطه سالها فعالیت رسانهای، از مدیران صریح رسانه ملی است. او حالا بر کرسی قائممقامی شبکهای تکیه زده که از زمان سکانداری علی فروغی، تبدیل به شبکهای خبرساز در میان شبکههای مختلف تلویزیون شده است.
یزدی اوائل امسال بهعنوان قائم مقام شبکه سه سیما منصوب شد و حالا نه فقط روی باکس پخش تولیدات مستند این شبکه نظارت دارد که به بسیاری از مسائل و رویکردهای شبکه نیز اشراف دارد.
محسن یزدی در بخش نخست گفتگوی خود با خبرگزاری مهر از رویکردهای تازه شبکه سه در حوزه پشتیبانی، تولید و پخش مستند سخن گفت و بهطور مشخص درباره حواشی مستند «قدیس» و واکنش منتقدان نسبت به آن توضیحاتی ارائه کرد.
قسمت دوم و پایانی این گفتگو را در ادامه میخوانید:
* با توجه به حواشی اخیر شاید اینگونه به نظر برسد که رویکرد شبکه سه در پخش مستند، صرفاً تمرکز بر مستندهای سیاسی و جنجالی است؛ چنین ارادهای در شبکه وجود دارد؟
اصلا اینطور نیست ما مستندهای زیادی هم تاکنون پخش کرده ایم اما برخی مستندهای سیاسی بیشتر دیده شده است. البته به هرحال مستندهای جنجالی بیشتر دیده میشوند. من از ابتدای امسال به شبکه آمدم و باکس مستند از قبل حضور من ایجاد شده است.
اما رویکرد ما این است که مستندها باید در راستای منافع ملی و مسائل کشور باشد. ما استفاده از دوچرخه برای جلوگیری از آلودگی هوا را هم در راستای مسائل کشور میدانیم. مثلا ما مجموعهای از مستندها را میسازیم تا از تجربیات اجتماعی اروپاییها در زمینه استفاده از ماشینهای هیبریدی و دوچرخه و یا قوانین راهنمایی و رانندگی بهره بگیریم.
* از این منظر تفاوت کار شما با شبکه مستند در چیست چون برخی از این مستندها آنجا هم نمایش داده میشود اما انگار اینجا بهتر دیده میشود.
شبکه مستند کلا مستند پخش میکند اما ما فقط یک باکس مستند داریم و دوست داشتیم از این ظرفیت استفاده کنیم. البته مستند به اندازه سریال مخاطب ندارد ولی معتقد هستم اگر درست استفاده کنیم، میتواند جذاب باشد و هرچقدر به مسایل مردم نزدیک تر باشد بیشتر دیده میشود. اساسا پخش مستند در شبکه سه بیشتر به مستند در کشور کمک میکند چون بیشتر دیده میشود.
* شما بهعنوان قائم مقام شبکه سه ارتباط زیادی با آقای فروغی مدیر این شبکه دارید میتوانید درباره مختصات مدیریتی ایشان کمی توضیح دهید؟ اینکه به طور مثال چقدر فضای تصمیمگیری در شبکه مشورتی است و تصمیمات به چه صورتی گرفته میشود؟
هر مدیری، میآید تا نظر خود را اعمال کند و کسی که نظرش را اعمال نکند آمدنش بیمعناست و این البته با دیکتاتوری و خودرأی بودن فرق دارد. ما در شبکه مدیر گروه داریم و درباره تک تک مسائل بحث میشود. همانطور که در خبرگزاری مدیرعامل، مدیران میانی و سردبیر و دبیر وجود دارند و البته گاهی لازم است رئیس براساس اقتضائاتی شخصاً تصمیمگیری کند.
اتفاقا جلسات کاری در شبکه سه بسیار صریح است و اینکه چون مسالهای را رئیس شبکه گفته دیگران درباره آن نظر ندهند، اصلاً اینگونه نیست. زمانی که من به شبکه آمدم نحوه جلسات و صراحتی که وجود داشت به نظرم جالب بود، معمول این است که رئیس شبکه جمعبندی میکند اما واقعیت این است که به نظرات همه اعضا و مدیران میانی شبکه احترام میگذارد. هرکسی حرفش را در جلسات بیان میکند و چنین نیست که فقط آنچه مدیر شبکه میگوید اعمال و یا اعلام شود.
* شما پیش از این که به تلویزیون بیایید در مقام یک فعال فرهنگی و رسانهای نقدهایی نسبت به این رسانه مطرح میکردید قرار گرفتن در فضای مدیریتی چقدر باعث تغییر دیدگاههای شما نسبت به تلویزیون شده است؟
وقتی وارد مکانی میشوید، اقتضائات آنجا را بیشتر میفهمید و این طبیعی است. البته این روند طبیعی نباید ما را از دیدگاه کلانی که برای بهبود شرایط داریم دور کند. ما نقدهایی نسبت به تلویزیون داشته و داریم و حتی ممکن است رییس سازمان صداوسیما هم نقدهایی داشته باشد و این خیلی طبیعی است. الان من در جایگاه منتقد نیستم بلکه خودم جزو این ساختار هستم و باید تلاش کنم تا اشکالات برطرف شود. اما یکی از مشکلات بزرگ تلویزیون فشار بیرونی است.
* یعنی خیلی از مسائل دست خود تلویزیون نیست؟
به هر حال این فشارها خیلی موثر است و این روش مرسوم و شناخته شدهای است. فشار فقط به زور اسلحه نیست. به طور مثال وقتی برای هر برنامه چندین بار از بیرون سازمان زنگ بزنند شما خسته میشوید. این تماسها هزینه کار جدی را بالا میبرد.
حتی اگر محکوم هم نشوید ولی همین قدر که مثلا یک صبح تا عصر خود را بگذارید تا دادگاه بروید، به تدریج جسارت را از شما میگیرد و برخی همین را میخواهند که ما جسارت خود را از دست بدهیم. جسارت به معنای بیعقلی نیست بلکه به معنای درست آن مدنظرم است و اگر رسانه این جسارت را نداشته باشد آن روز مرگ رسانه است.
* و معتقد هستید جوانگرایی در تلویزیون بیش از استمرار حضور مدیران فرسوده میتواند به این جسارت کمک کند...
این جوان گرایی که جزو ویژگیهای مدیریت جدید تلویزیون است بسیار اهمیت دارد. بالاخره نیروی جدیدی به سازمان تزریق شده است و باید منتظر نتایج مثبت آن بود. البته این به معنای نفی کارهای مثبت نیروهای قبلی سازمان نیست.
* بزرگترین چالشی که فکر میکنید اکنون شبکه سه با آن مواجه است، چیست؟
برخی میخواهند شبکه سه محافظهکار باشد و به شبکهای بیخاصیت تبدیل شود، این اتفاق در بلندمدت حتی به نفع مخالفان تلویزیون هم نیست. رسانه باید جرأت داشته باشد و هر اتفاقی که منجر به این شود که رسانه محافظه کار شود به نفع کشور نیست.
ممکن است نقدهایی وجود داشته باشد اما باید اجازه داده شود این اشکالات به مرور حل شود. گویی برخی ما را دشمن خود میدانند، این افراد نگاه خصمانهای دارند و این غلط است.
* نقطه هدف و ایده آلی دارید؟
ایده آل من این است که مرجعیت تلویزیون تقویت شود.
* مرجعیت برای مخاطب عام یا گروههای هدف خاص؟
ما دوست داریم افراد مختلف که کشور را دوست دارند و برای کشور زحمت کشیدهاند خود را در شبکه ببینند. تلویزیون این ظرفیت را دارد که این امکان را فراهم کند آدمهای مختلف حرفهای خود را بزنند و اتفاقا به این ترتیب عیار افراد هم مشخص میشود. عیار آدمهایی که اپوزیسیون نما هستند هم شناخته میشود. البته برخی از این افراد هم هستند که در رسانهها و جاهای دیگر مشغول به کار هستند ولی در تلویزیون هم این مهم است که این اتفاق بیفتد.
* نگرانیای از حضور این جریانهای مخالف ندارید؟
تا حالا هم کم و بیش این اتفاق افتاده است. اما به نظرم بحثهای آزاد و باز با گسترش بیشتر میتواند مفید باشد. کمااینکه اول انقلاب این اتفاق میافتاد. البته گاهی برخی افراد هزینه این کار را بالا میبرند. من زمانی برنامهای از شبکه چهار را دیدم که دو نفر با هم مناظره میکردند و یک طرف بحث فردی مشهور از اصلاحطلبان بود که بعد از پایان مصاحبه که در حوزه جامعهشناسی بود، از حصر حرف زد درحالیکه ارتباطی با بحث نداشت، فکر کردم همین کار باعث میشود که آن برنامه دیگر نتواند صریح به یک سوژه و موضوع مهم بپردازد. خود این افراد گاهی آنقدر هزینه را بالا میبرند که دیگر یک برنامه مناظره محور یا چالشی، تکرار نشود.
* سیاست شبکه درباره ساخت برنامههایی که بتوانند به طور مصداقی به برخی از مبانی نظری بپردازند چیست؟ فکر میکنم هنوز مختصات بسیاری از این مسایل نظری مشخص نشده است. حتی معمولا میگوییم سبک زندگی اسلامی و ایرانی اما در اکثر برنامههای تلویزیون در این باره فقط حرف زده میشود و برنامهسازی شاخصی در این زمینه انجام نشده است. چقدر در این حوزه به دنبال سیاستگذاری اجرایی هستید؟
در تلویزیون پیچیدگیها زیاد است. حرف انقلاب اسلامی در جهان حرف تازهای است و ما در حوزه سرگرمی، تبلیغات و رسانه روی ریل آماده حرکت میکنیم. ما باید در نقاطی چرخ خود را اختراع کنیم. این یک بحث نظری است و افراد صاحبنظر باید در این باره فکر کنند و نظر بدهند. ما میگوییم تمدن اسلامی و آن را در برابر تمدن غرب قرار میدهیم یعنی باید چیزی مثل تلویزیون و اینترنت به تمدن غرب اضافه کنیم. به ویژه که ما خود را ملزم به اقتضائات انقلاب اسلامی میدانیم و دوست داریم کار انقلابی کنیم.
مثال سادهای میزنم؛ چه کسی میداند مصداق شادی در کشور چیست؟ ما هنوز در برخی مسایل گیر نظری داریم. باید در این باره بحثهای زیادی شود. اتفاقا شبکه برنامهای را در این مورد طراحی کرده که بزودی پخش میشود.
* فکر میکنید چرا شبکه سه اینقدر حساس شده و هر اتفاقی در آن به یک بمب خبری تبدیل میشود؟
شنیدن نظر منتقدان شرط عقل است. قلباً نظرم این است و این چیزی نیست که بخواهم در مصاحبه بگویم. برخی منتقدان مواردی را مطرح میکنند که انصافا شنیدنی و قابل استفاده است. منتها برخیها هم نقد نمیکنند و طوری مسایل را مطرح میکنند که گویی بحث شان جناحی یا شخصی است.
من از شما میخواهم خودتان چندتا از این موارد را کنار هم بگذارید و نتیجهگیری کنید. با این حال ان شالله خدا کمک کند بتوانیم از مجموع این بحثها و نقدها در جهت رفع اشکالات استفاده کنیم.