سيد عبدالرسول علم الهدي- من بهعنوان يك نسل سومي سوالات فراواني در مورد مسائل گوناگونداشتم كه پاسخ آنها را در كلام آقا يافتم.
اين نوشتار براي انتقال يافته هاي من از ميان كلام رهبر نظام اسلامي ايران است.
سوال: اساسا مسئله اعتراض سياسي، يک مسئله داخلي است و کاري به عوامل خارجي نداريم، يک عده اي که در انتخابات شکست خوردند، گمان مي کردند تقلب شده و اعتراض داشتند، البته دشمنان انقلاب هم از اين فرصت استفاده کردند و از آب گل آلود ماهي گرفتند، به نظر شما آيا فتنه هاي بعد از انتخابات فقط يک اعتراض سياسي بود يا جريانات و فاعلان ديگري هم در آن دخالت داشتند؟
آقا: «جنگ نرم؛ راست است، اين يك واقعيت است؛ يعنى الان جنگ است. البته اين حرف را من امروز نميزنم، من از بعد از جنگ - از سال 67 - هميشه اين را گفتهام؛ بارها و بارها. علت اين است كه من صحنه را ميبينم؛ چه بكنم اگر كسى نميبيند؟! چه كار كند انسان؟! من دارم ميبينم صحنه را، ميبينم تجهيز را، ميبينم صفآراييها را، ميبينم دهانهاى با حقد و غضب گشوده شده و دندانهاى با غيظ به هم فشرده شده عليه انقلاب و عليه امام و عليه همهى اين آرمانها و عليه همهى آن كسانى كه به اين حركت دل بستهاند را؛ اينها را انسان دارد ميبيند، خب چه كار كند؟ اين تمام نشده. چون تمام نشده، همه وظيفه داريم. وظيفهى مجموعهى فرهنگى و ادبى و هنرى هم وظيفهى مشخصى است: بلاغ، تبيين؛ بگوييد، خوب بگوييد..»(بيانات، درديدار اهل شعر و ادب، 14شهريور1388)
حضرت آيت الله خامنه اي به اظهارات برخي سياستمداران دنيا درخصوص اغتشاشات روز عاشورا در تهران ، اشاره كردند و اينگونه اظهارات را ناشي از «خباثت ها و خود مهره شدن در جهت تغيير حقايق و واقعيتها» و «تأثيرپذيري از رسانه هاي صهيونيستي و بيگانه دنيا» بيان كردند. (بيانات، در ديدار با اتحاديه انجمن هاي اسلامي اروپا، 9 آذر 1388)
«سلطه گران و جريانهاي ضد دين كه امروز در شرايط غبارآلود فتنه در مقابل نظام و انقلاب شعار مي دهند همان كساني هستند كه سالها زير پرچم مبارزه با امام و انقلاب صف آرايي كرده بودند و مردم نيز با درك همين شاخص و حقيقت، حضور تعيين كننده خود را در حفظ نظام و انقلاب، بار ديگر ثابت كردند-9دي-.
از ابتداي پيروزي انقلاب اسلامي، و در تمام طول حيات امام خميني (ره) همواره امريكا، انگليس، ديگر قدرتهاي استكباري، مرتجعين وابسته به نظام سلطه و منحرفان داخلي در زير پرچم مبارزه با امام و انقلاب قرار داشتند، و اكنون هم شرايط به همين صورت است. شما نگاه کنيد از قبل از انتخابات رياست جمهوري تاكنون، امريكا، انگليس، و رسانه هاي صهيونيستي در كجا ايستاده اند؟ جناحهاي ضددين همچون توده اي ها، سلطنت طلب ها، و ديگر مخالفان انقلاب و امام در كجا قرار دارند؟ آيا جز در زير همان پرچم مقابله با نظام اسلامي قرار گرفته اند؟ بنابراين صف بنديها هيچ تغييري نكرده، و اين يك علامت و شاخص مهم است.»(بيانات درديدار مردم قم، 19دي 1388)
«اولويت، آن چيزى است كه امروز به آن ميگويند جنگ نرم؛ يعنى جنگ به وسيلهى ابزارهاى فرهنگى، به وسيلهى نفوذ، به وسيلهى دروغ، به وسيلهى شايعهپراكنى؛ با ابزارهاى پيشرفتهاى كه امروز وجود دارد، ابزارهاى ارتباطىاى كه ده سال قبل و پانزده سال قبل و سى سال قبل نبود، امروز گسترش پيدا كرده. جنگ نرم يعنى ايجاد ترديد در دلها و ذهنهاى مردم.
يكى از ابزارها در جنگ نرم اين است كه مردم را در يك جامعه نسبت به يكديگر بدبين كنند، بددل كنند، اختلاف ايجاد كنند؛ يك بهانهاى پيدا كنند، با اين بهانه بين مردم ايجاد اختلاف كنند؛ مثل همين قضاياى بعد از انتخابات امسال كه ديديد يك بهانهاى درست كردند، بين مردم ايجاد اختلافى كردند. خوشبختانه مردم ما بابصيرتند. اينجور كارى در كشورهاى ديگر اوضاع كشور را بكلى عوض كرد؛ در جاهاى ديگر، ترديدافكنى در دلهاى مردم نسبت به يكديگر؛ يك بهانهاى مثل بهانهى انتخابات را پيش بكشند، ايجاد ترديد كنند، دلها را نسبت به يكديگر چركين كنند، مردم را در مقابل هم قرار بدهند؛ بعد در ميانه، عناصر دستآموزِ مغرضِ معاند را به كارهاى خلاف وادار كنند و مسئولين كشور نتوانند تشخيص بدهند كى بود، چى بود، چه شد. اين جزو طرحهاى اساسى است. اينجور كارى را دنبال ميكنند.»(بيانات درديدار بسيجيان، 4آذر 1388)
«اصرار بنده بر اين است كه آحاد مردم، ملت ايران، جريانات مختلف سياسى، همه در مقابل آن افراد معدودى كه با اصل اين انقلاب مخالفند، با اصل استقلال كشور مخالفند، هدفشان دودستى تقديم كردن كشور به آمريكا و به استكبار است، با يكديگر يكى باشند. دشمن از اينگونه عناصر در داخل ملتها دارد؛ در داخل ملت ما هم اينجور كسانى هستند، معدودى از اين قبيل پيدا ميشوند. متن ملت، آحاد مردم، اين تودهى عظيم مردمى - از خواص تا عامهى مردم - اينها را بايد از آن عناصر معدود خودفروخته جدا كرد؛ نبايد اشتباه اتفاق بيفتد.»(بيانات درديدار با بسيجيان، 4آذر 1388)
«دشمنان ملت از شفاف بودن فضا ناراحتند؛ فضاى شفاف را برنميتابند؛ فضاى غبارآلود را ميخواهند. در فضاى غبارآلود است كه ميتوانند به مقاصد خودشان نزديك شوند و به حركت ملت ايران ضربه بزنند. فضاى غبارآلود، همان فتنه است. فتنه معنايش اين است كه يك عدهاى بيايند با ظاهرِ دوست و باطنِ دشمن وارد ميدان شوند، فضا را غبارآلود كنند؛ در اين فضاى غبارآلود، دشمنِ صريح بتواند چهرهى خودش را پنهان كند، وارد ميدان شود و ضربه بزند. اينى كه اميرالمؤمنين فرمود: «انّما بدء وقوع الفتن اهواء تتّبع و احكام تبتدع»، تا آنجائى كه ميفرمايد: «فلو انّ الباطل خلص من مزاج الحقّ لميخف على المرتادين»؛ اگر باطل، عريان و خالص بيايد، كسانى كه دنبال شناختن حق هستند، امر برايشان مشتبه نميشود؛ ميفهمند اين باطل است. «و لو انّ الحقّ خلص من مزج الباطل انقطع عنه السن المعاندين»؛ حق هم اگر چنانچه بدون پيرايه بيايد توى ميدان، معاند ديگر نميتواند حق را متهم كند به حق نبودن. بعد ميفرمايد: «و ليكن يؤخذ من هذا ضغث و من ذاك ضغث فيمزجان»؛ فتنهگر يك تكه حق، يك تكه باطل را ميگيرد، اينها را با هم مخلوط ميكند، در كنار هم ميگذارد؛ «فحينئذ يشتبه الحقّ على اوليائه»؛ آن وقت كسانى كه دنبال حقند، آنها هم برايشان امر مشتبه ميشود. فتنه اين است ديگر.»(بيانات در ديدار شوراي تبليغات اسلامي، 29دي 1388)
«به گمان من مهمترين هدف از حوادث دوران فتنهى بعد از انتخابات - اين چند ماه - اين بود كه بين آحاد ملت شكاف بيندازند؛ سعيشان اين بود. ميخواستند بين آحاد مردم شكاف بيندازند، و نتوانستند. امروز معلوم شده است كه آن كسانى كه در مقابل عظمت ملت ايران، در مقابل كار بزرگ ملت ايران در انتخابات ايستادند، آنها بخشى از ملت نيستند؛ افرادى هستند يا ضد انقلاب صريح، يا كسانى كه بر اثر جهالت خود، بر اثر لجاجت خود، كار ضد انقلاب را ميكنند؛ ربطى به تودهى مردم ندارند. تودهى مردم راه خود را ادامه ميدهد؛ راه خدا را، راه اسلام را، راه جمهورى اسلامى را، راه پياده كردن احكام الهى را، راه رسيدن به عزت و استقلال در پناه اسلام را. ملت حركتش اينجورى است.»(بيانات درديدرا همافران، 19بهمن 1388)
«البته يك عدهاى از اول با اين مخالف بودند. يك عدهاى از اول مايل بودند كه آمريكا بر سلطه و سيطرهى ظالمانهى خود بر اين كشور برگردد؛ دنبال اين بودند، الان هم پنهان نميكنند. كسانى در بيرون كشورند، عواملى هم در داخل هستند؛ در اين شكى نيست. فرزندان كسانى كه از اين انقلاب زخم خوردند، فرزندان كسانى كه مزدورى رژيم طاغوت را كردند، اينها كه از بين نرفتند؛ اينها هستند. همان كينههاى سى ساله، امروز هم وجود دارد؛ از اول هم بوده است. از اول انقلاب بودند، امروز هم هستند، بعد از اين هم خواهند بود. يك عدهاى هم هستند كه از اساس با حاكميت اسلام مخالفند، با فقه مخالفند؛ چه برسد با فقيه. مسئله آنها، مسئلهى اسلام است. ليكن اينها همه افرادى هستند كه مجموعهى كوچكى را تشكيل ميدهند.»(بيانات در ديدار همافران، 19بهمن 1388)/انتهاي پيام/