به گزارش گروه دیگر رسانه های خبرگزاری دانشجو، این روزها زمزمه هایی مبنی بر مذاکره مجدد ایران با آمریکا به گوش می رسد و برخی روزنامه ها و نشریات نیز با هیاهوی رسانه ای سعی دارند فضای عمومی جامعه را برای دیدار احتمالی سران دولتی دو کشور در حاشیه نشست سازمان ملل آماده کنند، مذاکراتی به اسم تامین منافع ملی!
دولتی ها همواره دو توجیه بزرگ برای دفاع از مذاکرات و علی الخصوص برجام ارائه می دادند: 1.تصمیم نظام 2.معیشت و اقتصاد مردم
رهبری نظام بارها و بارها حساب نظام را از مذاکرات با غرب و علی الخصوص آمریکایی ها جدا کرده و صراحتا مذاکره با غرب را سم دانسته و دست آخر در بیانی کاملا متفاوت با آن چه دولتی ها می گویند نه تنها مذاکرات با آمریکایی ها را عامل آبادانی کشور نمی داند که شرط پیشرفت را در نزدیک نشدن آمریکایی ها می داند.
اما در رابطه با مردم و نوع نگاه مردم به مشکلات اقتصادی و معیشتی باید به خود مردم رجوع کرد، در یک نظرسنجی مردمی که اتفاقا توسط یکی از خبرگزاری های دولتی انجام گرفت، مردم عامل اصلی مشکلات اقتصادی را فساد اداری می دانند و راه حل آن را در مبارزه با فساد می بینند و نه در ارتباط با غرب.
علی ای حال در آستانه کاهش تعهدات برجامی ایران پالس هایی که از صحبت های دستگاه دیپلماسی و شخص رئیس جمهور می رسد حاکی از علاقمندی به مذاکره مجدد با آمریکا با وجود خروج از برجام و تحریم های همه جانبه است و سعی دارند به وسیله روزنامه های زنجیره ای و فضای رسانه ای فضا سازی لازم را انجام بدهند این بار با کلید واژه آبادانی کشور آن هم در شرایطی که غربی ها بعد از برجام به هیچکدام از تعهدات خود در چارچوب برجام عمل نکرده و بحران های اقتصادی زیادی را بوجود آوردند.
میل به مذاکرات مجدد در حالی عنوان می شود که شخص ریاست محترم جمهور در گام دوم کاهش تعهدات گفتند: «البته این اعلام ما برای 60 روز است؛ به طرف مقابل اعلام کردیم که ظرف 60 روز اگر آنها یعنی پنج کشور پای میز مذاکره آمدند و با آنها صحبت کردیم و به نتیجه رسیدیم و به منافع اصلیمان بهویژه نفت و بانک بهعنوان دو مورد از منابع مهم دست یافتیم، به نقطه اول برمیگردیم.» و امروز نه منافع نفتی جمهوری اسلامی و محدویت های فروش نفت ایران برداشته شده و نه گشایشی در امور بانکی شکل گرفته است.
رفتارشناسی غربی ها در مواجهه با ایران در موضوعات مختلف در طول ۴۰ سال گذشته الگوی روشنی از ماحصل رفتارهای تقابلی جمهوری اسلامی و غرب را نشان می دهد.
برای مثال واکنش دولت جمهوری اسلامی در توقیف نفتکش گریس ۱ تا هنگامی که از طریق مذاکره و گفتگو با غرب پیش می رفت حاصلی بهمراه نداشت، اما به محض توقیف نفتکش بریتانیایی در تنگه هرمز رفتار غربی ها کاملا متفاوت شده و منجر به آزادی گریس ۱ نیز شده است در حالی که هنوز نفتکش غربی آزاد نشده است.
۱۷ اردیبهشت ۹۷ به خوبی شرایط توافقی دو جانبه را بیان می کند که یک طرف تمام اقدامات و تعهدات لازم را انجام داده است و طرف دیگر تقریبا هیچ کاری انجام نداده است.
حربه اروپایی ها در ایام بعد از خروج ترامپ صرفا خریدن زمان برای اثرگذاری تحریم های آمریکایی بود و تا آن زمان که هیچ اقدام متقابلی انجام نمی شد این روند ادامه داشت؛ گام اول کاهش تعهدات برجامی از سمت دولت را حداقلی ترین گام ممکن باید دانست در نتیجه گام دوم نیز در قبال آن چه غرب در بی اعتنایی نسبت به جمهوری اسلامی انجام داد، گام قدرتمندی نبود لذا گام سوم باید رشد چشمگیری در کاهش تعهدات داشته باشد زیرا بعد از انفعال طرف های غربی پس از گام های اول و دوم یعنی طرف مقابل هنوز آنچنان که باید متنبه نشده است.
لزوم گام سوم کاهش تعهدات برجامی در این است که اراده و دست برتر جمهوری اسلامی را نشان می دهد، درنتیجه اقداماتی از قبیل نصب ماشینهای نسلهای بالاتر در بخش صنعتی نطنز و افزایش ظرفیت غنیسازی، کاهش دسترسی و بازرسیهای آژانس در ایران و آغاز بکار فردو می تواند با اجرایی شدن در گام سوم غرب را وادار به تغییر رفتار کند.
حتی تغییر رفتار جمهوری اسلامی در اجرای پروتکل الحاقی ضمن این که در اصل برجام خللی ایجاد نمی کند و ما همچنان کلیت برجام را نقض نخواهیم کرد می تواند اقدام قدرتمندی دز مواجهه با بی توجهی غربی ها به منافع تهران باشد.
از آنجا که طرف غربی مطمئن است کلیت برجام نمی تواند چارچوب برنامه هسته ای ایران را متوقف و محدود کند، به هر شکل سعی در حفظ آن دارند و این فرصت مغتنمی جهت تامین خواسته های بر حق جمهوری اسلامی است و کلید رسیدن به این مهم اجرای قدرتمندانه گام سوم کاهش تعهدات برجامی است.
منبع: خبرنامه دانشجویان ایران