به گزارش گروه دیگر رسانه های خبرگزاری دانشجو، دیدگاههای تندروانه در سیاست خارجی، انتقادات شدید از هیلاری کلینتون در دوران نمایندگی و وفاداری به ترامپ علیرغم حمایت اولیه از نامزدی مارکو روبیو در انتخابات ریاستجمهوری، سه عامل اصلی است که رسانههای آمریکا در مورد قدرتگیری مایک پمپئو در دولت ترامپ مطرح کردند؛ کسی که در سال 2017 به عنوان رئیس سیا و در سال 2018 به عنوان وزیر خارجه منصوب شد.
این هر سه ویژگی پمپئو البته دو پیشران جدی نیز در کنار خود داشت:تلاش پیگیرانه وی از این شاخه به آن شاخه برای به دست آوردن قدرت، و حمایت لابی اوانجلیستها از عضو وفادار خود. پمپئو از اعضای کلیسای ویچیتا اِستمینستر است که در سال 2011 میلادی از کلیسای اصلی پرسبیتریان جدا شده و دیدگاههای تند اوانجلیستی دارد، اگر چه جداشدن اِستمینستر از کلیسای پرسبیتریانِ آمریکا ظاهراً با هدف حمایت از کشیششدن همجنسبازان بود.
با این حال همه این دلایل اگر با روایتی که پمپئو از موفقیتهای اقتصادیاش در میان اطرافیان جا انداخته، تکمیل نشود ناقص است. بیشتر اطرافیان نزدیک ترامپ را کسانی تشکیل میدهند که به قول خود نخبه اقتصادی هستند. پمپئو نیز چنین ادعایی دارد و به نظر میرسد تبلیغی که او از موفقیتهای اقتصادیاش کرده است، یکی از دلایل اصلی توجه ترامپ به وی بوده است. اما آیا در واقع نیز او یک فعال موفق اقتصادی بوده است؟
روایت پمپئو از موفقیتهای شگفتانگیز اقتصادیاش!
در اواخر 1990 میلادی، این فارغالتحصیل حقوق ناگهان کار وکالتش را رها کرد و زنش را نیز که همکلاسی سابقش در هاروارد بود، طلاق داد. به سه تن از دوستانش در وستپوینت، به کنزاس مهاجرت کرد تا با هم شرکت هوافضای ثایر (Thayer) را تأسیس کنند. او مدیرعامل شرکت شد، شرکتی که برنامهاش تولید قطعات هواپیما برای شرکتهای هواپیماسازی در ویچیتا، پایتخت هوایی آمریکا بود.
پمپئو مدعی شده است که:
روایت نیویورکر از افتضاحات پشت پرده فعالیت اقتصادی پمپئو
سه دلیل آشکار وجود دارد که پمپئو به هیچ وجه یک نخبه اقتصادی نیست:
1- اگر او یک فعال اقتصادی موفق بوده، چرا بعد از یک دوره بیزینسمن بودن، کار را رها کرد و همه تلاشش را در دنیای سیاست متمرکز ساخت؟
2- اگر او یک فعال اقتصادی موفق بوده، چرا اکنون سرمایهاش حداکثر 750 هزار دلار برآورد میشود؟
3- افتضاحاتی که در دوره فعالیت اقتصادی او رقم خورده است، برای تأیید این مدعا کفایت میکند. اما کدام افتضاحات؟
مایک پمپئو در زمان تصدی مدیرعاملی ثایر با سوزان ماستروس معاون شعبه یک بانک دیدار کرد و در سال 2000 با وی ازدواج کرد. اما آشنایی مهم او با دو شخصیت اقتصادیِ دیگر بود: دیوید مورفین از غولهای نفتی کنزاس و برادران کوک، میلیاردرهای جمهوریخواه که یک شرکت هم در ویچیتا داشتند. مدارک قدیمیتر در سال 2003 نشان میدهد برادران کوک، نه کمتر از 2%، بلکه دستکم 20% از سرمایه ثایر را تأمین کردند و در مدیریت شرکت نیز سهیم شدند.
این بدان معنا است که پمپئو به برادران کوک قول داده در صورتِ تأمین مالی وی و حمایت از تداوم مدیرعاملیاش در ثایر، نظرات آنها را در مدیریت شرکت اِعمال خواهد کرد، تا جایی که رئیس و معاون مالی صندوق کوک مجوز یافتند در هیأت مدیره شرکت کنند. صندوق حاضر شد میلیونها دلار وام برای ثایر فراهم کند و طبق آنچه در سایت خودش آورده، در مسائل زیستمحیطی به شرکت مشورت دهد.
این آغاز ماجرای دوم بود. ثایر در سال 1999 شرکتی با نام Air Capitol Plating را خریده بود که فعالیت مشابه داشت. A.C.P چهار سال بود که درگیر پرونده آلودگی محیط زیستی بود. این شرکت محکوم شده بود که مواد شیمیایی تریکلرواتیلن (TCE) را در آبهای زیرزمینی انتشار داده است. در سال 2000 میلادی با توجه به مالکیت ثایر بر A.C.P، ثایر در مقابل دادگاه متعهد شد که آلودگیها را از بین ببرد.
شرکت Cherokee که تخصصش همین بود و برادران کوک در آن سهم داشتند، محور کار قرار گرفت اما بعد از چند سال مشخص شد که تمامِ کاری که انجام شده، بحث و تحقیق در مورد میزان مسمومیتِ آبها بوده است! در نتیجه شرکت در سال 2003، 2004 و 2005 نتوانست گزارشی در این زمینه بدهد و نهایتاً بیش از 100 هزار دلار توسط سازمان حفاظت از محیط زیست جریمه شد چون مشخص شد شرکت همچنان در حال آلودهسازیِ آبهای زیرزمینی است!
در سال 2005، فرمانداری کنزاس مقادیر قابل توجهی TCE در آبها پیدا کرد و سازمان حفاظت از محیط زیست آن را در رده خطرهای دارای اولویت قرار داد. این اخطارها هیچ سودی نداشت و شاید باور نکنید اما بالاخره در همین ماه جاری یعنی اوت 2019 میلادی بود که 20 سال بعد از خرید شرکت A.C.P توسط ثایر، بالاخره سازمان حفاظت از محیط زیست تأیید کرد که با قراردادن یک سد نفودناپذیر در کنار شرکت، خطر آلودهسازی آبهای زیرزمینی از بین رفته است.
نهایتاً علیرغم سرمایهگذاری 90 میلیون دلاری در شرکتِ ثایر، مشکلات اقتصادی روز به روز بیشتر شد، حرف از اعلام ورشکستگی بود و ظاهراً پمپئو مجبور به ترک آن شد. رندی برچفیلد از دستیاران پمپئو میگوید «شاخصها به طور واضح در جهتی حرکت میکرد که برای هیچکس مناسب نبود». کنِث بولینگر مدیر منابع انسانی ثایر گفته به او مأموریت داده شد نزدیک به نیمی از کارکنان را تعدیل کند.
تا مه 2004، ثایر تنها 31 هزار دلار سپرده داشت و تا دو سال بعد، 300 هزار دلار بدهی بالا آورد که موجب طرح شکایتهای متعدد از آن شد. پمپئو کنار رفت و مدیرعامل بعدی فقط یک وظیفه داشت: فروش شرکت. این کار در آوریل 2007 میلادی با همکاری مؤسسهای که وظیفهاش فروش شرکتهای زیانده است، انجام شد. مدیرعامل بعدی نوشته است شرکتی را تحویل گرفته که «شهرتش بواسطه تأخیر در تحویل قطعات و بازپرداخت پول حامیان مالی صدمه دیده بود».
پمپئو چندی بعد با دوست دیگری با نام Rasure در یک استارتاپ در حوزه انرژی تجدیدپذیر سرمایهگذاری کرد با نام «باد آفتابگردان» (Sunflower Wind) اما آن شرکت نیز با شکستن یکی از توربینهای بادیاش متوقف شد و پمپئو باز هم ضرر کرد.
نهایتاً در حالی که تُد تیارت نماینده ویچیتا در سال 2010 میلادی تصمیم گرفت به سناتوری تغییر شغل بدهد، پمپئو با حمایت مورفین، دیگر رفیقِ سرمایهدار که در همه انتخاباتهای منطقه دستی بر آتش دارد و در سالهای گذشته با پمپئو رفیق و همکار شده بود، موفق شد به مجلس نمایندگان راه یابد .
جمعبندی
در آوریل 2016 میلادی مایک پمپئو طی دو مصاحبه اظهار کرد ترامپ «باور عمیق به محافظهکاری ندارد» و اینکه «بسیاری از سیاستهای او با آنچه من به عنوان نماینده کنزاس به آن اعتقاد دارم، همخوان نیست» و حتی بالاتر، «ما برای چهار سال دیگر به رئیسجمهوری نیاز نداریم که مثل باراک اوباما قانون اساسی را نادیده بگیرد». اما یک ماه بعد به همراه بسیاری دیگر از جمهوریخواهان مجبور شد به دلیل آرای بالاتر ترامپ در انتخاباتِ درونحزبی، از او به عنوان نامزد نهایی حمایت کند.
نزدیکی او به مارکو روبیو دیگر نامزد بانفوذ انتخابات از سویی و خاندان میلیاردر کوچ از حامیان مالیِ اصلیِ حزب جمهوریخواه از سوی دیگر موجب شد در فهرست اولیه پیشنهادی از سوی مایک پِنس قائممقام ترامپ به رئیسجمهور قرار گیرد و نهایتاً ریاست سیا را به دست آورد. او و ترامپ در یک چیز مشترکند: خرابکاری و فساد اقتصادی!
او به خوبی میداند چنین فرصتی برای کسب قدرتِ بیشتر در آینده به راحتی نصیبش نخواهد شد برای همین تا کنون دائماً خود را در حلقه اطرافیان ترامپ بالا کشیده و روز به روز به او وفادارتر میشود. وی در مصاحبهای گفت «یک وزیر خارجه باید بداند که رئیسجمهور چه میخواهد. هر چه از این هماهنگی دور شوی، داری وقتت را تلف میکنی» و همین چند روز پیش در مورد انتقادات شدیدش از ترامپ در انتخابات 2016 میلادی گفت «آن به یک رقابت سخت انتخاباتی برمیگشت» و «اکنون همهِ من در خدمت رئیسجمهور است». یکی از مقامات کاخ سفید به نیویورکر گفته است «ترامپ هر جلسهای داشته باشد، پمپئو مثل موشکهای تعقیبِ حرارتی خود را میرساند!».
اما گاهی همین قدرتطلبی ممکن است کار دست آدم بدهد، از جمله در ماجرای اسقاط پهپاد آمریکایی توسط سامانه ایرانی سوم خرداد. گفته میشود پیشنهادهای تندروانه او برای تلافیِ این اقدامِ ایران، اختلاف نظر میان او و رئیسجمهور را دامن زده است. شاید ترامپ متوجه شده که هر چه میکشد از دست همین تندرویهایی است که از ابتدا نیز به صورت پیششرطهای دوازدهگانه پمپئو در برابر ایران خودش را نشان داد.