به گزارش گروه دیگر رسانه های خبرگزاری دانشجو، تا چند سال پیش دستفروشی کنار خیابان، شغل موقت ایام عید بود. اما طی چند سال اخیر با کاهش رشد اقتصادی و بحرانی شدن وضعیت بازار کار رفته رفته این شغل به شغل دائم عده ای تبدیل شده است.
در ماههای اخیر اغلب کسب و کارها با دغدغههای بسیاری روبهرو بودهاند، دغدغههایی که ناشی از دشواریهای اقتصادی است. در این میان کسبوکارهای غیر رسمی هم از این قاعده مستثنی نبودند و طی یک سال گذشته با مشکلات زیادی دستوپنجه نرم کردهاند.
این روزها دستفروشی به پدیده ای تبدیل شده است که نظرات مختلفی درباره آن گفته می شود. اما نکته مهم این است که کسب و کار زیرزمینی بخش قابل توجهی از نیروی کار را به سوی خود کشانده که این مسئله نشاندهنده وضعیت نامناسب شغلی برخی از افراد است و به نظر میرسد که برای کنترل و مدیریت این موضوع باید اقداماتی در دست اجرا قرار گیرد.
*روی آوردن اقشار مختلف به اقتصاد غیررسمی
هنگامی که در کوچه و بازار روند رو به رشددستفروشی مشاهده می شود صاحب نظرات به این اذعان دارند که این کسب و کار باید سامان دهی شود.
بسیاری از کارشناسان معتقدند اگر دستفروشی به درستی مدیریت شود، این پدیده برای اقتصاد مفید است. دستفروشی جز مشاغل غیر رسمی است و آمار افرادی که در این مشاغل فعالیت دارند جز بیکاران حساب نمی شوند. این در حالی است که اکثر این افراد از شغل خود رضایت ندارند و غریب به اتفاق آنها از سر ناچاری به سمت این شغل آمده اند.
وقتی این افراد نتوانند در اقتصاد رسمی فعالیتی داشته باشند، برای تامین مایحتایج زندگی خود به دستفروشی و اقتصاد غیر رسمی روی میآورند بنابراین میتوان گفت یکی از دلایل گسترش پدیده اجتماعی دستفروشی در کشور نرخ بالای بیکاری است.
با افزایش نرخ بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی، اخیرا تحصیل کرده ها هم به شغل دست فروشی روی آورده اند.
علی یکی از دستفروشان روسری در خیابان ولی عصر فاصله بین چهارراه ولی عصر و خیابان جمهوری است که درباره شغلش می گوید: 32 سال سن دارم و کارشناس حسابداری هستم. روزی که به سمت این رشته رفتم، اطرافیانم بیان می کردند که بیکار نمی مانم. اما بعد از اینکه فارغ التحصیل شدم، با واقعیتی از بیکاری در رشته حسابداری مواجه شدم، از روش های مختلفی به دنبال شغل گشتم اما به نتیجه نرسیدم.
وی ادامه می دهد: همین باعث شد تا به سمت دستفروشی بروم. اوایل که مشکلات اقتصادی تا این اندازه نبود، فروش خوب بود. تا قبل از گران شدن سرسامآور اجناس، فروشمان به نسبت خوب بود.
علی گرد و خاک روی روسری های آویزان بر طناب گوشه خیابان را می تکاند و بیان می کند: قبلاً مشتریان به دلیل قیمت ارزانتر به ما مراجعه میکردند، اما حالا به دلیل اینکه کمی قیمتها را افزایش دادهایم دیگر میل چندانی به خرید از ما ندارند و میتوانم بگویم که شرایط پیش آمده کاسبی ما را هم درگیر کرده است.
این دستفروش با بیان اینکه من سالهاست که در این خیابان دستفروشی میکنم گفت: درست است که اوضاع کمی تغییر کرده اما همچنان نسبت به مغازهها اوضاع کاسبی بهتری دارم. حتی اگر شرایط دشوار هم باشد، چاره ای ندارم مجبور هستم از سر بیکاری به سمت دستفروشی بروم.
این دستفروش اظهار داشت: مشتریان انتظار دارند که قیمت های دستفروشان گران نشود. زمانی که جنس را گران تر می خریم مجبور هستیم، آن را به قیمت بالاتر به فروش برسانیم.
وی بیان کرد: میانگین درآمد روزانه ام حدود 300 هزار تومان است. اما 30 روز ماه را سرکار نیستم.گاهی از روزها مجبور هستم به بازار بروم و بار را خریداری کنم، ولی در مجموع از درآمدم راضی هستم.
علی درباره توقعش از دولت می گوید: من 3سال دنبال کار گشتم و برای استفاده از طرح های مختلف نیز به ادارات کار مراجعه کردم اما اینقدر مسیر استفاده از طرح ها شرایط خاص داشت که در میانه راه منصرف شدم.
وی درباره اینکه مشکلات این شغل افزود: یکی از مشکلات این است که پولش یک جا به دست ما نمی رسد و همین باعث می شود که خورد خورد خرج شود، از دیگر مشکلات این است که درآمد هر روز مشخص نیست، یک روز درآمد خوب و روز دیگر هیچ فروشی نداریم و همین باعث می شود که برنامه ریزی برای زندگی با مشکل روبرو شود.
این دستفروش گفت: برخورد ماموران سد معبر شهرداری یکی از مشکلات است. شهرداری اگر معتقد است که دستفروشان باعث اختلال در نظم شهر می شوند، در محیطی مناسب که مقرون به صرفه باشد، دستفروشان را ساماندهی کند.
وی گفت: در دستفروشی زیاد کتک خوردم. یکبار جنسهایم را بردند. چند بار برای پس گرفتن اقدام کردم. هر بار که یک مدیر یا مسئولی در منطقه عوض میشود، اولین کاری که میکند این است که نیروهایش را برای جمعآوری دستفروشها به سطح شهر میفرستد. دستفروشها اصلاً رقیب بقیه نیستند. چون مغازهها چندین برابر دستفروشها جنس دارند و تنوعشان بیشتر است. کما اینکه مغازهدارها خودشان یکی از علل رشد دستفروشها هستند.
این دستفروش افوزد: برخی می گویند دستفروشها مالیات نمیدهند. باور کنید ما حاضریم بهجای اینکه برای ادامه کار غیرقانونی پول بدهیم، بهطور رسمی مالیات بدهیم. اگر همهچیز ساماندهی شود همهچیز سر جای خودش قرار میگیرد. وقتی شغل نیست و درآمدها همه پایین هستند، بعضی مجبور هستند دستفروشی کنند. من معلم ریاضی میشناسم که بعدازظهرها مجبور است برای گذراندن زندگی دستفروشی کند.
توصیه میکنم رشته های فنی بروید تا یک هنر و حرفه یاد بگیرید