عدهای از دانشجویان و فارغالتحصیلان بجنوردی با شروع فصل مدارس به مدد دانش آموزان نیازمند رفته و سعی دارند اندکی از درد آنها را کاهش دهند.
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، حسین اکبری؛ کسانی که دغدغه دارند ذاتا اهل آرام گرفتن نیستند؛ نه این که نخواهند؛ نمیتوانند که آرام باشند. حال چه دانشجو باشند، چه کارمند و سرباز. آنها یاد گرفته اند همواره راه کمک به مستضعفان باز است و میشود با هر بهانه و در هر زمانی که شده اقدامی کنند و قدمی بردارند.
جمعی از همین افراد که پیش از این دوران دانشجویی خود را سپری کردهاند، اینک در زمان پسا دانشجویی دور هم جمع شده و گروهی تحت عنوان جمعیت امام حسن (ع) شکل دادند. این گروه ابتدا در مرکز کشور منسجم شد و اینک در اکثر شهرهای ایران فعال است که یکی از این شهرها بجنورد، مرکز استان خراسان شمالی است.
این گروه سعی دارد در حوادث طبیعی مانند سیل و زلزله به مردم کمک رسانی کند؛ اما این پایان فعالیتش نیست و اصل فعالیت خود را به سمت حاشیه شهر برده. حاشیه شهری که شرایط در آن جا برای رشد آسیبهای اجتماعی به شدت مهیا است. از این رو حاشیه شهر انتخاب شده تا فعالیتهایی مانند شناسایی معتادان و ترک دادن آن ها، شناسایی زنان بی سرپرست و بدسرپرست و کمک به آن ها، اشتغال زایی و... انجام شود.
جمعیت امام حسن (ع) بجنورد نیز تاکنون فعالیتهایی از جمله اشتغال زایی از طریق پرورش بوقلمون برای ۵ زن بد سرپرست و پایش سلامت منطقه مورد نظر را به خوبی پشت سر گذاشته است.
این گروه که در مناطقی مانند صندل آباد، احمد آباد، کلاته یاور، کلاته آذرسا، محمدعلی پهلوان و ناظرآباد بجنورد فعالیتهای خود را سامان میبخشند در آخرین اقدام خود با همکاری جمعیت امام حسن (ع) تهران ۴۰۰ بسته لوازم التحریر به ارزش مجموعا ۳۵ میلیون تومان در حاشیه شهر بجنورد بین دانش آموزان کم توان تقسیم کرد. البته در این بین نقش خیرین و حامیان که به این دانشجویان اعتماد کرده اند بسیار پررنگ است.
وقتی متوجه شدیم بنا است این تعداد بسته لوازم التحریر توزیع شود به محل بسیج دانشجویی خراسان شمالی که مسئولیت بسته بندی را برعهده گرفته بود، رفتیم. دانشجویان امروز و دیروز در کنار یکدیگر لوازم را در کیفهای آماده شده میگذاشتند تا آماده ارسال شود. بسته کاملی بود و میتوانست به صورت کامل نیاز یک سال دانش آموز را تامین کند.
تا پایان ساعت اداری بسته بندی کامل شد. تصمیم گرفتند پس از اذان مغرب که هوا تاریک میشود برای توزیع اقلام اقدام کنند. ما نیز به همراهشان رفتیم. یک دانشجو خودرو شخصی خود را آماده کرد و کیفها را بار زدیم. مشخص بود که بنا نیست از خودروی دولتی استفاده شود و نام گروهی به میان بیاید.
با فردی که به منطقه آشنا و شناسایی را انجام داده بود سوار بر خودرو شدیم. لیستش آماده بود و ما را تک تک بر در خانهها میبرد و خودش پیاده میشد و بسته را به منزل میداد و دوباره راهی میشدیم. پس از اندکی یک روحانی جوان که البته لباس روحانیتش را بر تن نداشت با ما همراه شد. او نیز عدهی دیگری را شناسایی کرده بود؛ البته به وسیله یک خانم میانسال که به نظر میرسید بر منطقه تسلط دارد.
آن خانم تک به تک منازل را نشان میداد و مشکلشان را نیز شرح میداد و سپس به در خانه میرفتیم و بسته را تحویل میدادیم. در یکی از موارد دو دختر ۷ و ۱۰ ساله در خانه را باز کردند. لباس مدرسه بر تن داشتند و خنده بر لب. لباسشان نو نبود، اما مشخص بود که از آمدن ما با خبر بودند و به همین علت این البسه را پوشیده بودند. همین که کیفشان را دادیم دیگر منتظر نماندند؛ با شوق و ذوق و شادی فراوان و با دو به سمت خانه رفتند. به نظر میرسید میخواهستند کیف خود را به فردی در داخل خانه نشان دهند؛ فردی که نمیتوانست به در خانه بیاید.
همین طور که محله به محله گذر میکردیم، زمینهای کشاورزی نیز به چشم میخورد. عیان بود که این جا که اکنون کوچههایش یکی در میان خاکی و آسفالت است زمانی زمین کشاورزی بوده و جمعی از آن نان میخوردند. کارشناسان خراسان شمالی همواره بیان کردهاند که پس از مرکز استان شدن بجنورد، به دلایلی روستاها تبدیل به حاشیه شهر شده است؛ اما کیست که پاسخگو باشد؟
به در منزل دیگری رسیدیم. مادری در خانه را باز کرد. فرزندش کلاس اولی بود و هنوز فرصت نشده بود به مدرسه برود. علتش عمل چشم این دختر بود. مادرش با شادی و اندکی شوخ طبعی میگفت: دخترم به تازگی چشمش را عمل کرده، اما اگر این کیف و لوازم را ببیند حتما چشمش بهبود مییابد.
معرفت و جوانمردی دیگر رسمی بود که در این سفر کوتاه برایمان حاصل شد. آن هم وقتی که پدر ۲ فرزند مدرسهای با جرئت و از خود گذشتگی میگفت: پارسال برای بچه هایم کیف خریده ام. هنوز سالم است و کار میکند. این کیف را به افراد نیازمندتر بدهید.
حوالی ساعت ۱۰ شب بود که کار تمام شد و سمت منزل بازگشتیم. در راه برگشت با خود میگفتم مگر عمل این جوانان که در تاریکی شب و بدون هیچ هیاهویی به کودکان و نیازمندان کمک رسانی میکنند تفاوتی با عمل مولایشان علی بن ابیطالب دارد؟ امامشان نیز رسمش همین بود. او نیز در میانه شب آذوفه مستضعفان را تامین میکرد و حالا جوانانی گمنام به عشقش راه و رسمش را طی میکنند.