به گزارش گروه دیگر رسانههای خبرگزاری دانشجو، تفکیک زباله را شاید بتوان بهعنوان شاهکلید و کلیدواژه اصلی مواجهه با مساله مدیریت پسماند نام برد. تفکیک زبالههای تر از خشک متاسفانه در ایران بیش از آنکه امری عملیاتی باشد، امری فرمالیته و شعاری است؛ هم در فرهنگسازی و تبلیغ و هم در اجرا و تقید نسبت به آن. برای مثال کمی برنامههای تلویزیونی (تلویزیون بهمثابه رسانه ملی دارای اثرگذاری حداکثری) را در ذهنتان مرور کنید. همه تبلیغهای موسسات کنکوری و دوغ و سس و رب و... را فراموش کنید یا حداقل سعی کنید مرور نکنید، آیا چیزی در آموزش تفکیک زباله به ذهنتان میرسد جز برنامه دستپخت و مساله تفکیک زباله شرکتکنندگان (آن هم با شرط امتیاز و... ) چیز دیگری دیده یا شنیدهاید؟ احتمالا خیر! این را هم بنویسم که مرحله تفکیک فرسخها جلوتر از مرحله فرهنگسازی در ارتباط با این است که زبالهها را داخل سطل زباله بریزیم و از شیشه اتومبیل در جادهها پرت نکنیم و در جوی و رود و کوه و کویر نریزیم، پس صحبت از مرحلههای قبلی را فعلا فراموش کنید، هرچند لازم باشد. چرا از مساله زبالهها و انباشت و مدیریت آن حرف میزنیم؟ کافی است تلفن همراه خود را بردارید و نام چهاردانگه ساری را جستوجو کنید. کافی است موضوع بوی بد موجود در اطراف فرودگاه بینالمللی امامخمینی(ره) را جستوجو کنید، اسم آرادکوه را بنویسید و درمورد معضل زباله در استانهای ایران مطالبی را از چشم بگذرانید. آن وقت متوجه میشوید مساله زباله در ایران و چگونگی مدیریت و مواجهه با آن قدمتی طولانیتر از آن چیزی دارد که فکرش را کنید.
اروپا، ایران، مازندران!
چند وقت پیش مطلبی میخواندم از درآمدهای هنگفت کشورهای اروپایی و آمریکایی با صادرات زباله در شکلها و انواع گوناگون. از همان چند وقت پیش کمتر روزی بود که خبری از معضل مدیریت و کنترل زباله در کشور نخوانده باشم، از صحبتهای عجیب عیسی کلانتری، رئیس سازمان حفاظت محیطزیست که گفت: «هیچ رودخانهای در شمال کشور حتی سفیدرود نداریم که موجود زنده داشته باشد، زیرا پسماندهای زبالهها شیرابههایی را وارد رودخانهها کرده که موجود زنده را از بین برده است.» تا تجمع مردم چهاردانگه شهر ساری مرکز مازندران که به انباشت نامناسب و خطرناک زباله طی سالیان متمادی در این منطقه و مشکلات و مصائب جدی که برای آنها ایجاد کرده بود، اعتراض داشتند و کفنپوش با شعار و تجمع این اعتراض را رسانهای کردند. از اینجا، از تهران و مازندران تا اروپا در مدیریت زباله هم فاصله زیادی است؛ فاصلهای که برای کمشدن و بهبود وضعیت آن راه سختی پیشرو نداریم، البته اگر غرض بهبود اوضاع باشد و آن چیزهایی که در ارتباط با مافیای زباله و سود هنگفت این حوزه برای این مافیا شنیدهایم، درست نباشد. پس همانطور که نوشتیم، مساله زباله محدود به مازندران و چهاردانگه و اعتراض و تجمع آنها نیست، این فقط بهانهای بود برای انبوهی از مشکلات ایجادشده در حوزه مدیریت پسماند که اطلاع از آن کار سختی هم نیست. تهران، مازندران، استانهای شمالی، غربی، شرقی و جنوبی، همه با معضل زباله و مدیریت آن درگیر هستند و هنوز به راهحل واحدی برای مواجهه با آن نرسیدهاند. زبالهها را بسوزانند، زبالهها را دفن کنند، زبالهها را بازیافت کنند و به چرخه تولید بازگردانند، زبالهها را کمپوست کنند و در کشاورزی از آن بهرهبرداری کنند و زبالهها را به دست کودکان و افراد زبالهگرد تفکیک کنند و بفروشند و سود ببرند؛ اینها راهکارهایی است که خوبهایش آنطور که باید عملی نشده و بدهایش همین حالا هم خیلی جدی در حال اجراست.
نگاه حقوقی به ماجرای مدیریت پسماند در ایران
تولید پسماند در ایران
براساس آمار ارائهشده از سوی نهادهای متولی، در ایران حدود 70درصد پسماندهای تولید شده «تر» و 30 درصد مابقی «خشک» هستند. درست برعکس کشورهای اروپایی که این نسبت در آنها کاملا برعکس است. در ایران روزانه حدود 58هزار تن پسماند عادی، 400 تن پسماند بیمارستانی و 9هزار تن پسماند ویژه صنعتی تولید میشود. از 58هزار تن پسماند عادی تولیدی در ایران تنها 20 درصد آن بازیافت میشود که البته هم آمار آن در استانهای مختلف متفاوت است و هم برخی کارشناسان این عدد را کمتر از اینها میدانند و معتقدند بخشی از آن هم توسط زبالهگردها صورت میگیرد. 69/7 درصد وزنی پسماندها در کلانشهرهای ایران که حدود 10هزار و 700 تن در روز است، دفن میشوند و مقدار قابلتوجهی گاز گلخانهای تولید میکنند. روزانه بیش از 400 میلیون تومان تنها برای جمعآوری و حملونقل 50هزار تن زباله شهری و روستایی در کشور هزینه میشود.
براساس آخرین گزارشها که مربوط به سال 95 است، میزان پسماندهای عفونی، تیز و برنده و شیمیایی حدود300 تن در روز برآورد شده است.
پسماندهای کشاورزی، صنعتی، ویژه و الکترونیکی و الکتریکی
براساس آمار سازمان حفاظت محیطزیست، سالیانه حدود 170 میلیون تن پسماند کشاورزی در کشور تولید میشود. متوسط تولید پسماند صنعتی جامد هم 32 میلیون تن در سال است. تولید پسماندهای ویژه براساس آمار سازمان حفاظت محیطزیست در سال 97، چیزی حدود هشتمیلیون تن در سال برآورد شده است. مضاف بر اینها، براساس برآورد انجامشده برای سال 1400 در ارتباط با تولید پسماندهای الکتریکی و الکترونیکی میتوان به جدول زیر اشاره کرد.
دنیا مدتهاست مشکل مدیریت پسماند را حل کرده است
بعد از اخبار، اعداد و ارقام و شرحوضعیت پسماند در کشور، گفتوگو با کارشناسان و فعالان این حوزه میتواند درک بهتری نسبت به جایگاهی که در حوزه مدیریت پسماند داریم و جایگاهی که باید داشته باشیم و اوضاع و احوال سایر کشورها به ما بدهد. بالاخره کشورهای زیادی نیستند که تا اسم زباله و مدیریت پسماند را در شبکههای داخلی آنها جستوجو میکنید، تجمع و اعتراض و نمیتوانیم و نمیشود را پیدا کنیم. محمد درویش، فعال محیطزیست و از مدیران سابق سازمان حفاظت محیطزیست اولین نفری بود که با محوریت مساله پسماندها در کشور با «فرهیختگان» گفتوگو کرد. درویش با اشاره به جهانیبودن مساله مدیریت پسماند و معضلات ناشی از آن و راههای برونرفت سایر کشورها از این ماجرا گفت: «حقیقت این است که همه دنیا وقتی به سمت مدرنیته حرکت کردند و جمعیت زیاد شد و شهرها گسترش یافت و انواع و اقسام مواد پلاستیکی و فلزی و شیشهای وارد مصرف مردم شد و مردم از زندگی روستایی فاصله گرفتند، مساله پسماند به یک بحران تبدیل شد و مدتی حتی در نیویورک این بحران به مرزهای خیلی خطرناکی رسید اما خب بالاخره فهمیدند که باید چه کار کنند. فهمیدند باید به سمت تفکیک زباله از مبدا حرکت و از این پسماندها دوباره پول تولید کنند.» این فعال محیطزیست در نقد راهکارهای مرسوم در ایران ازجمله سوزاندن و دفن کردن زبالهها خاطرنشان کرد: «نباید زبالهها را سوزاند و حتی دفن کرد، بلکه باید این زبالهها را تفکیک و به موادی که دوباره قابلیت استفاده داشته باشند، تبدیل کرد. زبالههای تر به راحتی میتوانند تبدیل به کمپوست شوند و به جای کودهای شیمیایی از اینها برای تقویت خاک کشاورزی استفاده کنیم و زبالههای خشک را هم که عبارتند از کارتن و کاغذ و شیشه و فلزات و... به راحتی میتوان بازیافت و دوباره در فرآیند تولید استفاده کرد. درنهایت میماند فقط بخشی تحتعنوان زبالههای خطرناک و زبالههای آلوده و بیمارستانی که بیمارستانیها را باید امحا کرد، یعنی باید با روشهای کاملا استاندارد بدون اینکه آلودگی ایجاد کند، سوزاند و زبالههای خطرناک مثل باتریها هم شرکتهایی هستند که میتوانند دوباره آنها را فرآوری کنند، مثل لامپهای فلورسنت و... این در دنیا مسبوق به سابقه است و کسی این ثروت را از دست نمیدهد.»
امان از مافیا
درویش در پاسخ به این سوال که حالا چرا در ایران این کار را انجام نمیدهند؟ گفت: «همیشه بهانهشان این است که ما بودجه لازم برای کمپوست و... نداریم، من با مدیرکل دفتر پسماند سازمان شهرداریهای وزارت کشور صحبت کردم، ایشان میگفت در کل تاریخ ایجاد این دفتر، یعنی این سی، چهل سال کل بودجهای که گرفتیم به 160 میلیارد تومان نرسیده است، درصورتی که کل بودجهای که نیاز است تا ما بتوانیم این مشکل را حل کنیم، تصفیهخانه بزنیم، تفکیک زباله از مبدا ایجاد کنیم و... چیزی حدود 30هزار میلیارد تومان است. ضمنا این فرآیند پولساز است و همه آن 30هزار میلیارد تومان را میتواند جبران کند. سوال من این است که چرا ما آن 30 هزار میلیارد تومان را نداریم اما به مراتب رقمهای بالاتری را برای جبران این خطر هزینه میکنیم. مثلا میگویند الان در استان گیلان چون سفرههای زیرزمینی آلوده شده است چارهای نداریم جز اینکه سد بسازیم، جنگلهای بسیاری را تخریب کنیم تا آب با کیفیت برای مردم در رشت، فومن و... فراهم کنیم. برای این طرحها چیزی حدود هفت، هشتهزار میلیارد تومان هزینه میکنند، در صورتی که کل مشکل پسماند و زباله و شیرابه گیلان را با یکهشتم تا یکدهم این رقم میشود حل کرد. دیگر هم لازم نیست این همه جنگل نابود شود و مردم بیمار شوند و سرطان رشد کند، چون این شیرابهها درحال ورود به رودخانهها و تالابهاست و ما باید این همه خسارت برای درمان بپردازیم. اما چه میتوان گفت وقتی نان در مافیای سدسازی، در مافیای درمان است و به همین خاطر سازمان محیطزیست، واحد پسماند و... همیشه عقب نگه داشته میشوند.»
تولید برق از زباله واقعی نبود
درویش در ارتباط با وجود یا عدموجود نمونه درست و ایدهآل از مدیریت پسماند در کشور و همچنین ادعاهایی در این حوزه مبنیبر بازیافت و تولید برق از زباله که در گذشته مطرح شده بود، گفت: «مسئولان باید به جای طرحهای بینتیجه و بیخودی طرحی برای تفکیک زباله از مبدا اعلام کنند. سطل بگذارند با رنگهای مختلف، برنامههای تلویزیونی بسازند و آموزش بدهند، هم هزینه کمتری صرف میشود و هم برای اقتصاد کشور مفیدتر است. مساله تولید برق از بازیافت زبالهها هم یک دروغ بزرگ بود. یک دستگاه 200 تنی از چین گرفته بودند که هوا را آلوده میکرد و همان موقع سازمان حفاظت محیطزیست استانداردش را به رسمیت نشناخت. سوای این زبالهسوزها به آب زیادی احتیاج دارند، اگر کشور ما آب داشت که این همه مشکل نداشتیم، چرا به جای سوزاندن به سراغ تفکیک نمیرویم؟ بهترین کاری که در ایران شده و نمونه موفق است، کاری است که هایده شیرزادی در کرمانشاه به همراه همسرش انجام میدهد، اما اگر حالا پای درددل او بنشینید، میگوید اگر میدانستم چنین بلایی سرمان میآورند نمیآمدم. به صورت کلی کار موفق خاصی انجام ندادیم و در برخی روستاها کارهای خوب و محدودی شده است.»
تولید پسماند تهران از استاندارد جهانی بالاتر است
از تهران تا شمال، از شمال به تهران و سایر استانها و شهرها برای معضل پسماند فرقی نمیکند، همه مبتلا هستند و مردم هم ناراضیاند. زهرا صدراعظمنوری، رئیس کمیسیون سلامت و محیطزیست شورای شهر تهران هم در ارتباط با مساله انباشت زباله در برخی نقاط پایتخت و مشکلات فراوان ناشی از آن به «فرهیختگان» گفت: «در شهر تهران روزانه حدود 5600 تن پسماند تولیدی داریم و تقریبا هر شهروند ایرانی و تهرانی حدودا 900گرم تولید پسماند دارد که نسبت به استاندارد جهانی زیاد است. این میزان جدا از پسماند تولیدشده در حوزه بهداشتی و بیمارستانی و پسماندهای ویژه ساختمانی مانند خاک و نخاله است که همین موضوع اهمیت بالای مدیریت پسماند و خدمات شهری را نشان میدهد.»
18 ماه دیگر مشخص میشود باید چه کار کنیم!
این عضو شورای شهر در تشریح اقدامات اجرایی توسط مدیریت شهری گفت: «طرح مدیریت جامع پسماند ازجمله مسائلی است که در شورای پنجم به آن توجه شد و لازم بود به جای کار موردی، تجربی و سلیقهای، با توجه به تجاربی که در دنیا بهخصوص در شهرهای مشابه وجود دارد، کار علمی و همهجانبه صورت بگیرد. پیرو همین مساله در سال گذشته قرارداد این موضوع منعقد و مشاور این طرح انتخاب شد. کار در این زمینه شروع شده و بخشی از این طرح جلو رفته است، چون پروژه حدودا 18 ماهه است، نتیجه آن در آینده مشخص میشود تا متوجه شویم چه اقداماتی باید صورت گیرد. این کار اصلی و اساسی است که در تهران آغاز شده و امیدوارم پایان امسال و اوایل سال آینده قطعی شود.» صدراعظم نوری در ادامه به وجود شفافیت در حوزه مدیریت پسماند پایتخت اشاره کرد و گفت: «ما در حال حاضر کل حوزه پسماند در شهر تهران را از طریق چهار سامانه از نقطه آغاز تا نقطه پایان کنترل میکنیم و شفافسازی صورت میگیرد. این چهار سامانه شامل سامانه توزین پسماند (وزن سامانه بهطور دقیق محاسبه میشود)، سامانه پیمانکاران (اطلاعات تعداد و قرارداد پیمانکاران)، سامانه کارگران (تعداد نیروی انسانی به کار گرفتهشده در شهر تهران) و سامانه تجهیزات و ماشینآلات است که اطلاعات در آنان بارگذاری شده است. راهاندازی این سامانه از این جهت موفق بوده است که تصویر دقیقی از مدیریت پسماند و میزان نیروی انسانی و تجهیزات و ماشینآلات استفادهشده و هزینه تخصیص داده شده به این موضوع را نشان میدهد.»
نمیتوانیم به یکباره دفن زباله در آرادکوه را تعطیل کنیم
آرادکوه یازدهمین دلیل بوی بد آن منطقه از تهران است
نوری ادامه داد: «در موضوع آرادکوه هم باید گفت ابتدا درباره شیرابه آن اقداماتی به شیوههای مختلف در حال انجام است که این مانند گذشته نباشد و در عمق زمین فرو برود و باعث آلودگی منابع خاکی شود. در بحث بویی که از این منطقه در نزدیکی فرودگاه حضرت امام خمینی (ره) متصاعد میشود، مطالعهای صورت گرفته که در آن 20 فاکتور را اعلام میکند و آرادکوه تنها یکی از فاکتورها بود که رتبه یازدهم و دوازدهم آن قرار میگرفت. وجود دامداریهای متعدد و فاضلابهایی که ایجاد میشود در کنار کارخانههای لبنی و تولید فاضلابهای آنها ازجمله فاکتورهای موثر این موضوع هستند، بنابراین اینگونه نیست که بگوییم تنها آرادکوه در این مساله تاثیرگذار است. ضمنا شرایط شهر تهران و زبالهای که در آن تولید میشود، بهگونهای نیست که ما یک دفعه تصمیم بگیریم که از این به بعد دیگر در آرادکوه زباله دفن نشود و فعل و انفعالات در این مکان صورت نگیرد.»
مصرف کمپوستهای تولیدی آرادکوه در کمربند سبز تهران
نوری در پایان ضمن تاکید بر فرهنگسازی برای تفکیک زبالهها از مبدا خاطرنشان کرد: «مهمترین کار این است که با فرهنگسازی باید تلاش کنیم میزان تولید زباله کمتر شود و شهروندان تهرانی باید با درست مصرف کردن و با فرهنگسازی مناسب و تولید کمتر زباله، آنان را از هم تفکیک کنند. زبالههای خشک همچون پلاستیک، شیشه و کاغذ میتوانند به چرخه مصرف برگردند و مورد استفاده قرار بگیرند. در کنار اینکه در زبالههای تر اگر صرفا مواد مصرفی باشد، میتواند به خوبی به کمپوست تبدیل شده و مجددا مورد استفاده قرار گیرد. اکنون در آرادکوه بخش عمدهای از زبالههای تر به کمپوست تبدیل میشوند و در فضاهای سبز، پارکهای جنگلی و کمربندهای سبز در تهران مورد استفاده قرار میگیرند.»
ارادهای برای اجرای قانون پسماند نیست
محمد حقانی عضو سابق شورای شهر تهران درباره نحوه اجرای قانون پسماند به «فرهیختگان» گفت: «نحوه برخورد با معضل پسماند در شمال کشور با تهران متفاوت است؛ چراکه شمال کشور منطقهای مرطوب و شرجی و پرباران و تهران منطقهای نیمهخشک است، اما عدماجرای قانون پسماند و آییننامه اجرایی که از سال 83 تاکنون معطل مانده را میتوان وجهاشتراک همه مناطق کشور در معضل پسماند دانست. کمتر شهرستان، شهر و کلانشهری عزم و ارادهای برای اجرای این قانون داشت و تا جایی که من اطلاع دارم این مساله تنها در کرمانشاه به حد مطلوب و تا حدی هم در اصفهان اجرایی و در باقی شهرها همچون تهران و شهرهای شمالی کمتر انجام شده است. در قانون جامع مدیریت پسماند بر مشارکت مردم تاکید شده است که در این اصل بیشتر به این مساله توجه میشود که اصل تفکیک زباله از مبدا باید صورت بگیرد. پیش از دهه 80 مخازن زباله را جمعآوری کرده و اعلام میکردیم مردم زبالههای خود را ساعت 9 شب بیرون بگذارند. اکنون حداقل 80 تا 90 هزار مخزن زباله در شهر تهران داریم که هزینه بالایی را به مدیریت شهری تحمیل میکنند. اکثریت مردم از این مخازن زباله با توجه به اثرات سوء زیستمحیطی که دارند در کنار بوی بدی که در طول روز از آنان بهخصوص در بهار و تابستان متصاعد میشود، ناراضی هستند. این مخازن در اوایل دهه هشتاد یعنی حدود سال 84 تا 85 تعبیه شد و سطلهای کوچکی که در پیادهروها برای رهگذران گذاشته شده بود، حذف شد.» این عضو سابق شورای شهر تهران به تشریح انواع پسماند پرداخت و تاکید کرد: «پسماند خانگی و اداری اصل قضیه موردبحث ماست و ما هر روز 6 تا 7 هزار تن زباله در شهر تهران تولید میکنیم. کمترین اقدام ما در حوزه مدیریت پسماند میتواند آموزش باشد، به این شیوه که پسماندهای خشک و تر را به صورت تفکیکشده از مردم تحویل بگیریم. این آموزش باید محله به محله و از در خانهها انجام شود. شورایاریها، مدارس و مکانهای فرهنگی و آموزشی میتوانند نقش بسیاری در این مساله ایفا کنند. من با اتکا به تجربه 50 ساله در مدیریت شهری میگویم که این آموزش بسیار سازنده و قابلاجراست.»
فقط 3 تا 4 درصد زبالهها تفکیک میشوند
حقانی در ادامه با انتقاد از آمارهایی که از سوی برخی مسئولان در ارتباط با میزان تفکیک زباله اعلام میشود، گفت: «آمار و ارقامی که مسئولان شهرداری اعلام میکنند، واقعا به دور از واقعیت است که 14 یا 15 درصد زبالهها تفکیک میشود. در دورانی که من در شورای شهر بودم، مدیریت شهری وقت اعلام میکرد این مساله تا 19 درصد محقق شده است، درحالی که چنین چیزی نیست و بیش از سه تا چهار درصد زبالهها تفکیک نمیشوند. آنچه حضرات آمار میدهند معمولا زبالههایی است که توسط کارگران ایرانی، کودکان و کارگران خارجی از مخازن زباله بهطور بسیار خطرناک و غیربهداشتی تفکیک و جداسازی میشود. شما اکثرا دیدهاید که بچهها یا کارگران تا کمر در سطلهای زباله خم میشوند، کیسهها را پاره کرده و زبالهها را مانند مقوا، پلاستیک بهعنوان پسماند خشک جدا میکنند که این با اصول و قانون پسماند همخوانی ندارد. اگر ما تفکیک از مبدا را اجرایی و آن را به بخش خصوصی واگذاری کنیم، مخازن زباله را جمعآوری و زبالهها را به صورت تفکیکشده از مردم دریافت کنیم و با گذاشتن مشوقها همه آحاد مردم را در این کار سهیم کنیم و به آنان انگیزه بدهیم، میتوانیم مشکلات را حل کنیم.» این عضو سابق شورای شهر با نقد سوزاندن و دفن کردن زبالهها گفت: «من مطلقا با زبالهسوزی موافق نیستم و مزارع ما نیاز به کود کمپوست سالم دارند و ما از بخش زبالههای خیس یا تر میتوانیم این مساله را تولید کنیم. زمینهای زراعی به لحاظ فیزیکی و شیمیایی نیاز به این مساله دارند که در این صورت میتوانیم زبالهها را به چرخه تولید برگردانیم. زبالههای خشک و تر در این مساله میتوانند مفید باشند، پس چرا ما باید این زبالهها را بسوزانیم؟ چه توجیه اقتصادیای در کشورمان برای این مساله داشتهایم؟ اکثرا زمینهای کشاورزی کشورهای خارجی نیازی به کود کمپوست ندارد اما کشور و خاک ما شرایط متفاوتی دارد که این مساله میتواند به آنان کمک کند. بنابراین ما باید با تفکیک زباله این مواد را به چرخه تولید برگردانیم. من با توجه به شرایط اقلیمی کشور با سوزاندن و دفن کردن موافق نیستم و کارشناسان هم بر این مساله صحه میگذارند.» این عضو سابق شورای شهر تهران در ادامه تاکید کرد: «تفاوتی که مدیریت پسماند تهران با شهرهای شمالی دارد در این است که به دلیل تفاوت موقعیت جغرافیایی شهرهای شمالی که از بارندگی زیاد و بالابودن سفرههای آب زیرزمینی برخوردار هستند، اگر زبالهای را که دارای شیرابه است، دفن کنند، این شیرابه وارد خاک و سفرههای آب زیرزمینی میشود و آنان را تا شعاع زیادی آلوده میکند. اتفاقی که در جنوب تهران هم میافتد. این قضیه در شمال بسیار خطرناک است. اکنون که از مافیای زباله حرف میزنند، واقعا یک مافیا هم وجود دارد و آنان میتوانند از این مساله درآمدزایی داشته باشند و پیشبینی من این است در تهران حداقل در سال یکهزار میلیارد تومان گردش مالی در زباله وجود دارد. ما اکثرا به دنبال کارهای سختافزاری هستیم و متاسفانه به کارهای نرمافزاری و آموزش در این حوزه توجهی نمیشود. در شمال به سادگی میتوانند با خشک کردن زبالهها حتی توسط شهرداریها شیرابه را از بین ببرند و معضل بزرگی را که سالهاست مردم این منطقه را دچار مشکل کرده است حل کنیم.»