به گزارش گروه دیگر رسانههای خبرگزاری دانشجو، «حسین قدیانی» در یادداشتی نوشت:
این روزها از تمام مسیرهای منتهی به کربلا نور میبارد؛ عطر حضور! مرزهای غرب و جنوبغرب خودمان غوغایی است و کاروانیان چشم به افق نینوا دارند! آن یک که دختر دانشجویی باشد، به چادرش عکس شهید محسن وزوایی را سنجاق کرده و فاطمه؛ همدانشگاهیاش با خطی خوش روی پرچم سفیدی که دست گرفته، این سخن فاتح بازیدراز را نوشته؛ «ما کربلا را برای خودمان نمیخواهیم، برای نسلهای بعد میخواهیم»! و ملیحه؛ آن دیگری است که روی کولهاش این برگه را نصب کرده؛ «ما زیارت اربعین را به نیابت از شهدا میرویم!» در گروه برادران نیز همه چیز رنگ معرفت دارد! محسن که با آنتن بیسیمش حسابی مشغول است، سربند سبزی به پیشانی بسته؛ «هر قدم به نیابت از شهیدی»! و رضا دارد پلاکاردهایی پخش میکند مزین به تصاویر امام خمینی و امام خامنهای؛ «یادمان نمیرود کدام رهبریها، کدام خونها و کدام خون دلها راه کربلا را گشود»! با خود میگفتم که حزبالله مظهر وفاداری است و خوب میداند این مسیر، مدیون کدام جانفشانیهاست و اگر جز این بود، نمیدیدی که فرمانده گروه خواهران مشغول پخش برگههایی با این محتوا باشد؛ «کربلا را بدهکاریم، هم به بدن بیسر همت، هم به دست بریده خرازی»! یا آن برگههای دیگر؛ «قدمی به نیابت از فهمیدهها، قدمی به نیابت از حججیها»! سلام و صلوات خدا بر حزبالله و بر نسل نوی بسیج و بر جوانان بامرام ایرانی که خوب میدانند زیارت اربعینشان ریشه در کدام جانفشانیها دارد! دشمن میخواست جوان این مرز و بوم، کاوه را نشناسد و باکریها را نشناسد و هیچ نداند که باقری که بود و ابراهیم هادی که بود و برونسیها و بابانظرها که بودند، اما شگفتا! «اجر این زیارت برسد به روح شهدای کربلای ۴ و کربلای ۵» نوشته برگههای سبزرنگی بود که میان دانشجویان پسر آنسوی مرز مهران، رد و بدل میشد! بچهها منتظرند تا اتوبوسشان برسد و آنگاه راهی نجف شوند و بعد، اولین گامهای جاده عاشقی! این همان نسلی بود که دشمن میخواست اسیر روزمرگیها و زرق و برق دنیا باشد، ولی حزبالله بعد از جنگ هم آنقدر فکه و طلائیه و اروند و شرهانی و شلمچه و غرب و جنوب را رفت و آنقدر در تنور گرم «راهیان نور» نور خورد و نور آشامید که از سوسنگرد و هویزه و دهلاویه و بستان، راهی نیز به گلستان بینالحرمین بیابد! و این همه را از صدقهسر شهدا بخواند! اگر «روزگار جنگ» موسم «روایت فتح» بود، اینک در «جنگ روزگار» وقت «روایت معرفت» است؛ معرفت حزبالله! هیهات! دست علمدار شرق ابوالخصیب، گم نشده! دستگیر این بچههاست...
منبع: روزنامه جوان