به گزارش گروه دیگر رسانه های خبرگزاری دانشجو، هم اکنون معلوم شده که انتخاب دونالد ترامپ این بساز و بفروش راست افراطی نیویورکی در نوامبر 2016 یک تراژدی برای ایالات متحده و همچنین جهان بوده، چرا که تحت ریاست ترامپ بی تجربه، بدون پیش بینی و بی کفایت، گاف ها، مصیبت ها و فجایع بیشتری رخ داده است.
از نظر سیاسی هیچگاه در سراسر تاریخ آمریکا رئیس جمهوری وجود نداشته که علنا اصول بنیادین قانون اساسی آمریکا همچون تفکیک قوا و ایده برابر بودن تمام قوای حاکمیتی را انکار کند، همچنین او این اصل اساسی دمکراسی را که هیچ کس فراتر از قانون نیست زیر پا گذاشته است. این سابقه خطرناکی است که به مثابه باز کردن یک جعبه پاندورا، مسائل بدشگونی را به دنبال دارد. از زمان برگزاری مراسم تحلیف آقای ترامپ در روز 20 ژانویه 2017 او به گونه ای سخن گفته و رفتار کرده که گویی به خود قبولانده است که فراتر از قانون قرار دارد.
سپس نوبت به زنجیره ای طولانی از سیاست هایی هرج و مرج آفرین، انگیزشی، ضعیف و نامربوط می رسد که تا کنون هیچ گاه نظیر آنها در دوران مدرن دیده نشده است. این وضعیت نه تنها در اقتصاد، فاینانس دولتی و تجارت، بلکه در مورد یک دیپلماسی به شدت ناخوشایند نیز مصداق دارد که نام و اعتبار ایالات متحده را در سراسر جهان لکه دار کرده است. همین حرف را می توان درمورد سیاست های اجتماعی تفرقه اندازانه دونالد ترامپ نیز گفت که موجب تشدید نابرابری ها در درآمدها و ثروت ها شده و در واقع بازگشتی به دهه 1920 است.
بیایید چند مورد از آنها را بررسی کنیم:
دلبستگی خطرناک ترامپ به بازار سهام
بازار سهام اقتصاد نیست. واقعیت این است که اقتصادی ترین رکودها و تورم ها زمانی شروع شده اند که بازار سهام خیلی بالا یا گرفتار یک حباب بوده و در معرض ریزش قرار داشته است. این اتفاق اغلب به دلیل سیاست های اقتصادی، قانونگذاری و پولی نامناسبی رخ داده که به سفته بازی بدون نظارت، بحران های مالی و وحشت مالی انجامیده است.
این مسئله بی اهمیتی نیست. هر احمقی می تواند بازار سهام را به سمت سطوح ناپایدار غیرقابل دوام براند. سطوحی که بر اساس آن صرفا پول زیادی چاپ شود یا عمیقا خود را بدهکار کند. برخی از کشورهای جهان سوم حتی این روزها نیز هنوز این کار را انجام می دهند. اما وقتی که بقیه اقتصاد به راه دیگری می رود، چنین سیاستی پیامدهای اقتصادی وخیمی در پی خواهد داشت. و این نه تنها به اقتصاد جهان بلکه به اقتصاد جهانی نیز لطمه خواهد زد.
یک مشکل آمریکایی که معلوم شد یک مشکل جهانی نیز هست اگر مشکل دونالد ترامپ فقط مشکل داخلی آمریکا بود، امید می رفت که سیستم های سیاسی و قانونی در آمریکا بتوانند کاری برای آن کنند. اما این مرد نه تنها اعتراف می کند که فراتر از قوانین آمریکایی قرار دارد، بلکه به گونه ای حرف می زند و عمل می کند که گویی هیچ قوانین بین المللی وجود ندارد. به همین دلیل است که این یک مشکل بین المللی است و تنها یک مشکل آمریکایی نیست.
به نظر می رسد که آقای ترامپ خودش را به شکلی یک «پادشاه جهان» خودخوانده می بیند. یک روز ممکن است او تهدید کند که یک کشور خارجی را به کلی با خاک یکسان و از روی زمین محو می کند، همانطور که در ارتباط با کره شمالی و افغانستان چنین کرد. روز دیگر او خود را آماده «نابود کردن اقتصاد» یک کشور خارجی دیگر اعلام می کند، مشابه همان کاری که اخیرا در ارتباط با اقتصاد ترکیه انجام داده است و و و. این منتهای جنون است.
چنین شخصی در چنین سمت مهمی قرار گرفته است، اما با توانایی های ذهنی و قضاوت بسیار پایین، صحنه سیاسی بین المللی را در قرن بیست و یکم به حیرت انگیزترین و غیرقابل باورترین سطح ممکن کشانده است.
مسئله ای که درارتباط با ترامپ به شکل خاصی ترسناک است، این واقعیت است که او خود را به احاطه جامعه ستیزهای حرفه ای، مردان بله قربان گو و دلقک ها درآورده است. نتیجه چنین وضعیتی این است که هیچ فیلتری و هیچ موازین ایمنی در برابر حرکات انگیزشی و مخرب او وجود ندارد. او به گونه ای فکر و عمل می کند که گویی دولتی یک نفره است.
پیامدهای اقتصادی آقای ترامپ
بخش خصوصی اقتصاد آمریکا یکی از انعطاف پذیرترین و پربازده ترین بخش های اقتصادی در جهان است. اما رویکرد هرج و مرج آفرین آقای ترامپ نسبت به دولت و سیاست های اقتصادی نسنجیده اش دیر یا زود به ناگزیر تاثیری بسیار منفی بر کشور خواهند گذاشت.
در حال حاضر بخش تولیدی آمریکا اگرچه از زمانی پیشتر، در رکود و در حال کوچک شدن است. بخش های دولتی و نظامی به بهای کسری مالی های هنگفت و ناپایدار حمایت می شوند. مصرف کنندگان بیشتر و بیشتر زیر بار بدهی می روند و بخش خدمات برای زنده ماندن تقلا می کند. این همه همه درحالی است که بخش تجارت خارجی به لطف جنگ های تجاری مخربی که دولت ترامپ به راه انداخته در بی نظمی به سر می برد.
یک روز این ساختار اقتصادی شکننده که بر پایه دیون و جریان های تجاری رو به کوچک شدن بنا شده رو به فروپاشی خواهد رفت و این اصلا قرار نیست اتفاق خوشایندی باشد. و اگر انسان به تغییرات تکنولوژیک مهمی فکر کند که در سال های آینده رخ می دهند، همانطور که صنعت حمل نقل در حال ریدگرگون شدن است، این هراس در دل انسان خانه می کند که قطعا رکود اقتصادی بعدی می تواند بسیار بدتر باشد، به خصوص اگر اقتصاد جهانی و بازارهای مالی پشت سر هم از ریل خارج شوند.
پیامدهای سیاسی و اجتماعی آقای ترامپ
امروزه دیگر این موضوع جای چون و چرا ندارد که دونالد ترامپ یک عامل مهم در ایجاد تفرقه بین آمریکاییان بوده است. برای مثال انزجار بین جمهوریخواهان و دمکرات ها به نسبت به هر زمان دیگری در دوران مدرن، شدیدتر و شخصی تر شده است. بعلاوه مرکز تحقیقاتی پیو در مطالعات و پیمایش های خود دریافته است که قطب بندی حزبی و خصومت اجتماعی بین گروه ها در طول سه سال گذشته افزایش داشته است.
هیچ نیازی به ذکر موارد بیشتر نیست. لطمه ای که آقای ترامپ وارد آورده مثل روز روشن است. فقط بیایید امیدوار باشیم که کار از این خراب تر نشود!