به گزارش گروه دیگر رسانه های خبرگزاری دانشجو، در انتخاباتی که در کشورهای آرژانتین و اروگوئه برگزار شد نامزدهای چپ گرایان پیروز شدند و در بولیوی نیز «ایوو مورالس» توانست همچنان در اریکه قدرت باقی بماند و اما در شیلی معترضین علیه رئیس جمهور مورد حمایت آمریکا قیام کرده اند.
در روزهای اخیر، یکی از مصادیق و نمادهای شکست ایالات متحده در آمریکای لاتین، مربوط به شکست نامزد مورد حمایت آمریکا در انتخابات سراسری آرژانتین است. آلبرتو فرناندز، چپ گرا و از مخالفان سیاستهای مداخله گرایانه آمریکا، توانست حدود ۴۸ درصد آرا را در انتخابات سراسری کسب کند و در همان دور اول به عنوان رئیس جمهوری جدید آرژانتین معرفی شود.
این وضعیت در حالی است که کشورهایی همچون ونزوئلا و کوبا نیز همچنان روحیه آمریکا ستیزی خود را حفظ کرده اند. البته هر چند آمریکا در دو سال اخیر تلاش بی وقفه ای را برای سرنگونی نظام حاکم در ونزوئلا انجام داده اما با این وجود این تلاش ها هنوز راه به جایی نبرده اند.
جریان چپ نو در آمریکای لاتین که شاید بتواند «هوگو چاوز» رئیس جمهور متوفی ونزوئلا را سردمدار آن دانست، مشکلات زیادی را برای آمریکا بوجود آورد و سبب کاهش نفوذ ایالات متحده در این منطقه گردید تا جائیکه حتی برخی کارشناسان معتقد بودند که واشنگتن حیات خلوت خود را از دست داده است.
آمریکای لاتین اوخر قرن بیست شاهد بروز و ظهور دولت های چپگرای نو بوده و رهبران آن اگرچه با برخی اصول چپ سنتی فاصله گرفته اند، اما مانند گذشتگان خود، مبارزه با هژمونی آمریکا را حفظ کرده اند.
آمریکای لاتین با منابع غنی انرژی از نفت و گاز و اورانیوم و زمینه های بکر سرمایه گذاری به عبارت دیگر از منظر ژئوپلتیکی، ژئواستراتژیکی و ژئواکونومیکی از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده و ایالات متحده آمریکا از سال ۱۸۲۳ میلادی با طرح رییس جمهوری وقت «جیمز مونروئه» موسوم به دکترین مونروئه نفوذ و سلطه بر امریکا لاتین را در دستور کار قرار داد.
در دکترین مونروئه تاکید شده بود که آمریکا تا زمانی که به رشد و قدرت واقعی دست نیافت، نباید بعنوان یک عنصر فعال در سیاست جهان و بعنوان بازیگر اصلی وارد عرصه شود بلکه باید در نیمکره غربی، به رشد لازم اقتصادی دست یابد و آمریکای جنوبی و منطقه کاراییب برای ایالات متحده حوزه ای با اولویت بسیار بالای امنیتی محسوب می شود که سرنوشت این منطقه با سرنوشت امریکا گره خورده است و امریکا باید برای رشد و توسعه ی خود در آنجا حضورسرنوشت سازو مقتدرانه ای داشته باشد. از آن پس امریکای لاتین از سیطره اروپاییان خارج و این منطقه بتدریج بعنوان حیاط خلوت امریکا تبدیل شد.
اما در اواخر قرن بیستم و اوایل قرن حاضر، امریکا لاتین شاهد تحولات جدیدی بود که از آن می توان به چپگرایی نو یا چپ مدرن نام برد. چپگرایی نو در امریکای لاتین با روی کار آمدن رهبرانی چون هوگو چاوز در ونزوئلا، لولا داسیلوا در برزیل، ایوومورالس در بولیوی، رافائل کورره آ در اکوادور و دانیل اورتگا در نیکاراگوئه و گرایشات استقلال طلبانه دیگر کشورهای در برابر ایالات متحده بنیاد گذاشته شد و گسترش یافته است.
فرصت ها و تهدیدها
آمریکا که نگران حضورفعال رقبای خود بویژه روسیه و چین در آمریکای لاتین و گسترش همکاری این دوکشور با دولت های چپ گرای منطقه است برنامه ها و سناریو های مختلفی را در دستور کار قرار داده تا دولت های چپگرا را با بحران های اقتصادی تضعیف کند و دولت های دست راستی متحد خود را بر کرسی قدرت بنشاند.
نمونه بارز این سیاست آمریکا، اقدام همه جانبه واشنگتن برای به زیر کشیدن دولت مادورو در ونزوئلا است. اما از سوی دیگر رویکرد چین و روسیه به آمریکای لاتین و گرایش دولت های چپ نو منطقه به اتحاد راهبردی با پکن و مسکو می تواند عامل بازدارنده بسیار مهمی در اجرای برنامه آمریکا در منطقه باشد.
این وضعیت در حالی است که دولت ترامپ در تلاش برای باز تعریف نقش و جایگاه آمریکا در منطقه آمریکای لاتین است. از دیدگاه ترامپ سیاستهای اشتباه دولت های پیشین و تحولات این منطقه موجب شده که این منطقه از کنترل ایالات متحده آمریکا خارج شود و به همین دلیل رقبای این کشور از جمله چین در این منطقه بساط نفوذ خود را پهن کرده اند.
در همین رابطه، ژنرال دیوید گلدفین فرمانده ارشد نیروی هوایی ارتش آمریکا در مصاحبه با فارین پالیسی، پس از سفر اخیرش به کلمبیا تصریح کرد که دولت دونالد ترامپ در راستای تقویت همکاری ها و هم پیمانی با کشورهای آمریکای لاتین به عنوان بخشی از اقدامات برای مقابله با نفوذ فزاینده چین و روسیه در این حیات خلوت آمریکا است.
این مقام ارشد آمریکایی در ادامه هشدار داد که کلمبیا و دیگر کشورهای آمریکای لاتین در صورت توقف خرید سخت افزارهای نظامی از آمریکا و گرایش به دیگر بازارها در این راستا، با خطر تضعیف هم پیمانی و توقف عملیات های مشترک روبرو می شوند.
چین به واسطه تمایلش برای دسترسی به ذخایر گسترده نفتی آمریکای لاتین و همچنین تقویت احساسات ضد آمریکایی، بودجه زیادی در این منطقه سرمایه گذاری کرده است. پکن در حال حاضر به بزرگترین شریک تجاری برخی کشورهای امریکای لاتین از جمله برزیل، شیلی، کوبا و اروگوئه تبدیل شده است.
روسیه نیز همچنان به فروش میلیاردها دلار سلاح به کشورهای آمریکای لاتین ادامه می دهد. برعکس چین که به دنبال استفاده از منابع طبیعی آمریکای لاتین برای رشد اقتصادی خود است، منافع روسیه در این منطقه بیشتر راهبردی بوده است.