به گزارش گروه دیگر رسانه های خبرگزاری دانشجو، سید اسماعیل موسوی سخنگوی ستاد انتخابات وزارت کشور روز گذشته با اعلام «پایان مهلت ثبتنام در انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی» خبر داد که «۱۳۸۹۶ داوطلب ثبتنام خود را نهایی کردند و در قیاس با قبل ۱۵ درصد افزایش داشتیم.»
نگاهی به ثبتنامکنندگان در انتخابات مجلس یازدهم به ویژه چهرهها و شخصیتهای سیاسی، فرهنگی و رسانهای حاکی از آن است که از همه گروهها و جناحهای سیاسی در این دوره از انتخابات ثبتنام کرده تا خود را در معرض انتخاب ملت قرار دهند.
نوع ورود عجیب و غریب مدعیان اصلاحات استعفاها در جیب؛ شناسنامهها در دست!
در این بین نوع ورود مدعیان اصلاحات به انتخابات مجلس دهم قابل تأمل است؛ آنها از یک سو سعی کردند وانمود کنند که مایل به ثبتنام در انتخابات نیستند اما در انتخابات به طور خیلی جدی شرکت کردند. از سوی دیگر برخی چهرههای اصلاحطلب در حالی در انتخابات شرکت کردند که تا چند روز قبل از آن میگفتند این مجلس در رأس امور نیست و اساساً کارکردی ندارد!
جالب توجه موردی مانند ثبتنام «الیاس حضرتی»، عضو فراکسیون امید مجلس و از مؤسسین ۲ حزب اصلاحطلب و مدیر مسئول یک روزنامه زنجیرهای است که هنگام ثبتنام در انتخابات در جمع خبرنگاران با بیان اینکه «نامه استعفا را در دست دارم اما حضورم یک تصمیم تشکیلاتی است» گفت: «به دستور کروبی برای انتخابات مجلس یازدهم آمدم!» حال آنکه مهدی کروبی، یکی از سران فتنه ۸۸، چند روز قبل در بیانیهای کل حاکمیت و انتخابات را مورد تخطئه قرار داده و اساساً اعتقادی به انتخابات در جمهوری اسلامی ندارد!
یا مورد عجیب دیگر، ثبتنام «محمود صادقی»، نماینده جنجالی و عضو فراکسیون امید مجلس است که در وقایع اخیر، استعفای خود را تقدیم هیئت رئیسه مجلس کرده و گفته بود «مجلس در رأس امور نیست» برای ثبتنام در انتخابات مجلس بعدی در جمع خبرنگاران حاضر شد و با بیان اینکه «همین حالا هم حالت خوف و رجا در من وجود دارد» گفت: «در انتخابات مجلس همراه با اصلاحطلبان هستم و اگر در لیست نباشم کنار میکشم و مستقل شرکت نمیکنم!»
صادقی در جمع خبرنگاران در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه شما میخواستید در مجلس استعفا دهید و چه شد که در انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی ثبتنام کردید، گفت: «بنده استعفای خود را نوشتم و امضا کردم و در سیستم اتوماسیون مجلس هم برای هیئترئیسه مجلس ارسال شده اما هنوز استندبای مانده است.»
عضو فراکسیون امید ادامه داد: «در واقع بنده تقاضای استعفای خود را دادم اما دوستانی به ویژه از انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها جلسه فوقالعادهای گذاشتند و متنی را گذاشتند و به بنده توصیه کردند که نباید این فرصت را از دست دهیم و همچنین در فراکسیون امید هم آقای عارف با استعفای بنده موافق نبود. از سوی دیگر تعداد زیادی از مردم به بنده پیام دادند که ما راضی نیستیم شما از نمایندگی مجلس کنار روید.»
رفتار پارادوکسیکالی برخی مدعیان اصلاحات به حدی توهین آمیز بود که داد برخی اصلاحطلبان را هم در آورد. به ویژه که بسیاری از کاربران شبکه مجازی، استندآپ کمدی محمود صادقی را دستمایه طنز و تمسخر قراردادند و از اینهمه تناقض ابراز تعجب کرده و خواستار پاسخگویی او درخصوص عملکردش در مجلس دهم شدند.
نکته قابل تأمل در این میان، دقت و توجه در «انتقاد دسته جمعی اصلاحطلبان از لیست امید» و طراحی گزارههایی مانند «مجلس اول»، «مجلس در رأس امور نیست» و «استعفا» نشان میدهد اصلاحطلبان خیلی هم بدشان نمیآید در کنار «فرار از پاسخگویی» و «مخدوش سازی نظارت استصوابی»، میزان مشارکت در انتخابات کمتر باشد تا بتوانند هر چه بیشتر از ظهور و بروز رقیب در فضای سیاسی کشور به ویژه قوه مقننه بکاهند.
علاوه بر حضور چهرههایی مانند ابراهیم اصغرزاده، جواد امام، علی صوفی، محمدعلی افشانی، احمد نقیب زاده، رامین مهمانپرست، الهام امینزاده، داریوش قنبری، محمدرضا خباز، الهه راستگو و... که از تهران ثبتنام کردهاند؛ نگاهی به فهرست ۳۰ نفره لیست امید تهران نشان میدهد که مدعیان اصلاحات اتفاقاً تکیهزدن بر صندلیهای بهارستان را نمیخواهد به همین راحتی از دست بدهند.
چند روز پیش شنیده شد که رئیس دولت اصلاحات دست به تلفن شده و شخصاً با این و آن تماس میگیرد و از آنها میخواهد در انتخابات شرکت کنند. از همین رو بود که صوفی فعال سیاسی اصلاحطلب هنگام ثبتنام در ستاد انتخاباتی وزارت کشور گفت: «در دیداری که اخیراً شخصاً با [خاتمی] رئیس دولت اصلاحات داشتم، ایشان درخواست داشتند تا اصلاحطلبان توانمند در انتخابات ثبتنام کنند» یا قاسم میرزایی نکو، نماینده اصلاحطلب مجلس دهم بعد از اعلام کاندیداتوری گفت که «خاتمی به همه سفارش جدی کرده که حتماً اصلاحطلبان کاندیدا شوند.»
گفتنی است ۲۵ نفر از اعضای لیست برای انتخابات مجلس بعدی امید ثبتنام کرده و فقط ۵ نفر آنان از از ثبتنام بازماندهاند. از چهرههایی مانند مصطفی کواکبیان، علیرضا محجوب، علی مطهری، سهیلا جلودارزاده، الیاس حضرتی، محمود صادقی و... تا فاطمه سعیدی، پروانه مافی، طیبه سیاوشی، احمد مازنی، محمدعلی وکیلی، بهروز نعمتی، داود محمدی و... در لیست تهران حضور دارند. عبدالرضا هاشمزائی به دلیل نداشتن شرط سنی (۷۵ سال سن) و محمدرضا عارف که از همان روزهای اول انصراف خود را اعلام کرد، در این دوره از انتخابات حضور ندارند.
یکی از نکات قابل توجه دیگر این است که مدعیان اصلاحات در حالی برای انتخابات مجلس یازدهم ثبتنام کرده و از صدر تا ذیل دولت را به نقد میکشند که ۶ سال از دولت گذشته و قریب به ۳ ماه تا انتخابات مجلس مانده است.
به نظر میرسد که اصلاحطلبان تنها ژست انتقادی گرفته مگرنه چه کسی است که نداند یکی از انتقادات به مجلس دهم این بوده که بخش قابل توجهی از نمایندگان اصلاحطلب مجلس، بیشتر وکیلالدوله بودهاند تا وکیل ملت.
علی مطهری که طی این سالها یکی از حامیان جدی دولت بوده، چند روز پیش در جمع دانشجویان دانشگاه صنعتی خواجهنصیرالدین طوسی با بیان اینکه «در اتفاقات اخیر، تصمیم بدی گرفته شد و قطعاً رئیس جمهور بهعنوان مقام اول اجرایی کشور مسئول است» گفت: «دولت از مردم عذرخواهی کند» وی که سعی کرده دوز انتقادیاش را بالا ببرد حتی از «استیضاح رئیس جمهور» هم حرفی به میان آورده و با تأکید بر اینکه «استیضاح وی اکنون به صلاح نیست» گفت: «اما وزیر کشور را استیضاح خواهیم کرد!»
میزان حمایت و هواداری اصلاحطلبان از دولت به حدی بوده که چند روز پیش محمود صادقی، عضو فراکسیون امید مجلس لب به اعتراف گشود و در مصاحبه با مهر گفت: «میپذیرم همراهیمان باعث شده که در برخی از مواقع ما بیش از حد با وزرا مهربان باشیم!»
از این روست که باید به حرف محمد سلیمانی، عضو شورای مرکزی جبهه پایداری بسنده کرد که در مصاحبه با خبرگزاری دانشجو با بیان اینکه «اگر جبهه انقلاب نبود، آخوندی تا استیضاح نمیرفت.» گفت: «مجلس، نوکر دولت است»!
یکی دیگر از حاشیههای مرحله اول انتخابات این بود که علی شکوریراد، از متحصنین مجلس ششم و دبیرکل حزب اتحاد ملت (مشارکت سابق) در گفتوگویی ویدئویی درخصوص آرایش انتخاباتی و احتمال پیروزی گروههای سیاسی در انتخابات مجلس یازدهم اظهار داشت: «شما میدانید اعتراضات معمولاً در حواشی شهرهای بزرگ و در مناطقی که مردم از برخورداری مالی کمتری بهرهمند هستند اتفاق افتاده است.. اینجاها (مناطق محروم و حاشیهنشین) بهطور سنتی جاهایی بوده است که مردم مناسکی رأی میدادند؛ یعنی همانطور که نماز میخواندند یا روزه میگرفتند میآمدند رأی هم میدادند. اینها آسیب دیدهاند و متألم هستند... بنابراین برخلاف دورههای قبل که کاهش مشارکت، بیشتر به ضرر اصلاحطلبها بود، بعد از اعتراضات اخیر کاهش رأی بیشتر در اردوگاه اصولگرایان اتفاق افتاده است.»
معنای حرفهای فعال سیاسی اصلاحطلب مبنی بر اینکه «رأی اصلاحطلبها ریزش نکرده چون اعتراضات بیشتر در مناطق محروم بود!» این است که آنها مردم مناطق محروم و حاشیهنشینها را جزو پایگاه رأی خود نمیدانند و از اینکه اعتراضات اخیر در این مناطق رخ داده خوشحال هستند! چون استدلال آنها این است که اعتراضات اخیر، علیه نظام و حاکمیت اسلامی و اساساً اصولگرایان بوده است نه دولت!
گفتنی است که این بخش از اظهارات وی، واکنش بسیاری از کاربران مجازی را برانگیخت و با هشتگ «اصلاحطلبی بدون روتوش» در شبکههای اجتماعی دست به دست شد. حتی یکی از پایگاههای اصلاحطلب هم در مطلبی نوشت: «آقای شکوری راد! کاش اندک مجالی برای امیدوار ماندن قشر خاکستری باقی میگذاشتید» و «ظاهراً شعارهای اصلاحطلبان را فراموش کردهاید!»
فارغ از نکاتی که در فوق آمد، یکی از مسائلی که از چند ماه پیش تاکنون و به ویژه اخیراً رخ نموده، شکاف و اختلافهای فکری و تشکیلاتی میان اصلاحطلبان است. از یکسو گروهی از آنان بهویژه حزب اتحاد ملت (مشارکت سابق) و شورای عالی سیاستگذاری جبهه اصلاحطلبان (شعسا) و چهرههایی نظیر عارف سازوکار «سرا» (سامانه رأیسنجی اصلاحطلبان) را مطرح کرده و بر آن اصرار دارند و گروهی دیگر مانند حزب کارگزاران سازندگی، سازوکارهایی مانند «پارلمان اصلاحات» و «مجمع ملی اصلاحطلبان» را مطرح میکنند. البته اختلاف و درگیری فقط به احزاب و حامیان دو طرح فوق محدود نمیشود ولی میزان اختلاف و درگیری این دو گروه در سایر گروهها و احزاب اصلاحطلب تأثیر گذاشته و هرازگاهی، اختلافات داخلی و تشکیلاتیشان در صفحه ۱ روزنامههای زنجیرهای و تیترهایی مانند «اصلاحطلبان واقعی، اصلاحطلبان تخیلی»، «آغازی بر پایان اصلاحطلبی» و یا «اصلاحطلبان هلو انجیری» و.... به ظهور و بروز میرسد.
روز گذشته قوچانی، عضو شورای مرکزی کارگزاران و سردبیر روزنامه سازندگی در صفحه اینستاگرام خود نوشت: «برای نخستینبار عاجز شدم از تیتر زدن برای خبر کسالتباری که ناگزیر بودم بر صفحه ۱ «سازندگی» بنشانم. نه اینکه به رسم این روزگار از انتخابات عبور کرده باشم، بلکه بیکفایتی شورای عالی اصلاحطلبان در راهبری انتخاباتی آنان را باید روایت میکردم»
وی نوشت: «آقای عارف فکر کردند چون خودشان نامزد نمیشوند نیاز نیست در مقام رئیس شورای عالی اصلاحطلبان از دیگران دعوت کنند و دیگر بزرگان. این روزها آن قدر علیه نهاد انتخابات و اصلاحات حرف زدند که خودشان هم ظاهراً از اصلاحات و انتخابات پشیمان شدند و توبه کردند و از سر بیخیالی و بیبرنامهگی و به نظرم بریدگی ما را مقابل اصولگرایان جوان رها کردند.»
بعد از آن بود که گروه رسانهای «امید» وابسته به عارف در مطلبی نوشت: «مشاور و کارگزار دفتر رئیس دفتر اصلاحطلبستیز روحانی، در آخرین خوشخدمتیاش برای تقرب و ارتقای بیشتر در دفتر رئیس دفتر، بیالتفات به اوضاعی که انحراف دفتر و رئیس دفتر از مطالبات ملت، برای جناح اصلاحطلب به بار آوردهاند، همچنان دیواری کوتاهتر از عارف و شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان نمییابد. او که گویی رسالتی غیر از پرخاش به عارف و اصلاحطلبان برای خود تعریف نکرده است، با گم کردن سوراخ دعا، شیپوری به دست گرفته و آن را از سر گشاد مینوازد، تا فضا و شرایطی که تئوریها و کنشهای جناب رئیس دفتر برای رئیسجمهور و اصلاحطلبان فراهم آورده است را در هیاهو و طمطراقی راه گمکن، بر گردن عارف و اصلاحطلبان بیندازد.»
گروه رسانهای نزدیک به عارف نوشت: «به زبانی دیگر راهی که اصلاحطلبان هلو انجیری، همچون قوچانی و دبیرکل کینهتوزش، در درون جبهه اصلاحات، ترسیم کرده بودند، به آنچنان بیراههای تبدیل شده است که ایشان را به بستن نعلهای وارونه رهنمون ساخته است.... اگر بتوان یک انتخاب درست و هدفمند از سوی رئیس دفتر را نام برد، انصاف حکم میکند نام قوچانی را در صدر نشانید. رئیس دفتری که آنقدر قد خود را در سیاست، اجتماع و بدنه اجتماعی حامی اصلاحات، کوتاه یافته است که برای بلند جلوهدادن خود، ژورنالیست پراکندهگو را در خدمت دفتر و دستک خود برای تقابل با اصلاحطلبی، به خدمت میگیرد.
در این مطلب تأکید شده است: «عارف قدیس نیست و همواره پذیرای نقدهای مشفقانه است اما بسی بیانصافی است که ناتوانمندیهای مشکلساز ناتوانانی که بیتوجه به مطالبات مردم، خاتمی، عارف و... آن جنبش پرشور را در بنبست انفعالی خود گیر انداختهاند، توسط قوچانیها، در کارنامه عارف درج شود غافل از اینکه تعدادی از چهرههای اصلاحطلب که در انتخابات مجلس ثبتنام کردند بر اساس درخواست دکتر عارف بوده است.»
حامیان و هواداران عارف خطاب به کارگزاران نوشتهاند: «هلو انجیریها، قبل از ادعای اینکه هلو یا انجیرند، میبایست ریشه و مبانی هویتی خود را بازشناسند و از تقلای بینتیجه برای گفتمانسازیهای بیریشه و بیاصالت دوری جویند. خود خواهیها، خودمحوریها و نسخهپیچیهای مزدورانه و مزورانه، چیزی غیر از یک فرافکنی بیحاصل نیست. برای خوشایند رئیسی که خود رئیس یک دفتر است و دریافت اجرو قربی بیشتر در دفتری که انفعال را به نام اعتدال به خورد مردم میدهد، زیبنده نیست که روزنامهنگاری چون قوچانی، به کارگزار این رئیس دفتر برای تئوریزه کردن ضدیت با اصلاحات و شخصیتهایش تبدیل شود.»