به گزارش گروه دیگر رسانه های خبرگزاری دانشجو، دیوید هرست، نویسنده و تحلیلگر انگلیسی در مطلبی برای میدل ایست آی با بیان اینکه سازمان ملل متحد در سال ۲۰۱۲ اعلام کرد غزه تا سال ۲۰۲۰ غیر قابل سکونت خواهد بود و اسرائیل عمدا در این امر مشارکت داشته است، نوشت: «از شما میخواهم تا امتحانی انجام دهید. کلمات "خانواده هشت نفره کشته شدند" را در گوگل جستجو کنید و به گزینههای مختلفی که به شما داده میشود، نگاهی بیندازید؛ یکی در سونورا مکزیک، دیگری در پیک اوهایو، دیگری در بخش مندوچینو کالیفرنیا. اما به نظر میرسد که حافظه عظیم گوگل آنچه فقط یک ماه پیش در دیر البلح غزه اتفاق افتاد را فراموش کرده باشد.
در اینجا دوباره اشارهای به آن حادثه میکنیم چون شما هم ممکن است فراموش کرده باشید؛ در ۱۴ نوامبر یک خلبان اسرائیلی یک بمب JDAM یک تُنی را به سمت ساختمانی شلیک کرد که در آن هشت تن از اعضای یک خانواده در آن خواب بودند. پنج تن از آنان کودک و دو تن دیگر نوزاد بودند. در ابتدا ارتش اسرائیل تلاش کرد تا از زیر بار مسئولیت قتل خانواده السوارکة شانه خالی کند. یکی دیگر از اعضای این خانواده هم بر اثر شدت جراحات درگذشت و تعداد کشتهشدگان در مجموع به ۹ تن رسید. سخنگوی عربزبان ارتش اسرائیل ادعا کرد که این ساختمان پایگاه فرماندهی یک یگان موشکانداز در مرکز نوار غزه بوده است.
با این حال، همانطور که هاآرتص فاش کرد، هدف حداقل یک سال پیش تعیین شد. اطلاعات مبتنی بر شایعات بود و هیچکس به خود زحمت نداد که بررسی کند چه کسی در داخل آن ساختمان زندگی میکند؛ آنها به هر حال فقط بمب را شلیک کردند.
اطلاعات نظامی اسرائیل قادر به شناسایی و هدف قرار دادن اهداف متحرک مانند بها ابو العطاء، از فرماندهان گردانهای قدس وابسته به شاخه نظامی جنبش جهاد اسلامی فلسطین یا تلاش ناکام برای کشتن اکرم العجوری، عضو دفتر سیاسی جنبش جهاد اسلامی در دمشق است اما همزمان قادر نبوده است بانک هدف خود از یک سال پیش به روز رسانی کند.
ارتش اسرائیل از دروغگویی ابایی ندارد. هیچکس توجه نکرد. نه شلیک موشک و نه قتل خانواده السوارکة باعث نشد که آنها در صفحات اول گاردین، نیویورک تایمز یا واشنگتن پست قرار بگیرند.
برنامه غذایی اسرائیل برای غزه
اکنون این وضعیت غزه است؛ محاصره بیرحمانه مردم فراموششده که در شرایطی ماندهاند که طبق پیشبینی سازمان ملل در سال ۲۰۲۰ غیرقابل سکونت میشود، سالی که فقط چند هفته با آن فاصله داریم.
نادرست است که بگوییم مرگ و میر خانواده السوارکة در اسرائیل با بیتفاوتی روبرو شد. تنها رقیب بنیامین نتانیاهو برای رهبری، بنی گانتس است. بسیاری از کسانی که در پایتختهای غربی گانتس را حامی یک جنبش صلحطلبانه میبینند، آن هم صرفاً به دلیل اینکه او نتانیاهو را به چالش کشیده، باید به یک سری از فیلمهای تبلیغاتی این رئیس سابق ارتش اسرائیل که اخیراً درباره غزه منتشر شده، نگاهی بیندازند.
شاید نمایش تصاویری که یک هواپیمای بدون سرنشین روسی پس از بمباران شرق حلب گرفته و ویرانی در حد درسدن آلمان یا ناگازاکی ژاپن در جنگ دوم جهانی را به نمایش میگذارد، در واقع ارسال یک هشدار به غزه باشد؛ چند ثانیه آزاردهنده طول میکشد تا متوجه شوید که فیلم وحشتناک پهپاد، یک جشن تخریب است، نه یک اعلام جرم علیه آن. پیام آن به زبان عبری برای آنچه در حقوق بینالملل جنایت جنگی محسوب میشود ، مبهم نیست: " تاکنون بخشهایی از غزه به عصر حجر بازگردانده شده... ۶۲۳۱ هدف از بین رفته... ۱۳۶۴ تروریست کشته شدهاند... ۳.۵ سال سکوت... فقط برای پیروزی قدرتمند."
"بیتفاوتی" چندان واژه مناسبی برای توصیف این وقایع نیست. اینها بیشتر شبیه هلهله و شادی است.
خفقانی که اسرائیل در غزه ایجاد کرده است، با محاصرهای آغاز شد که تاریخ آن به زمان به قدرت رسیدن حماس در سال ۲۰۰۷ باز میگردد. همانطور که مرون رپوپورت، نویسنده اسرائیلی گفته است، رهبران اسرائیل بعد از ۱۹۴۸ مدتها تفکر نسلکشی درباره آنچه باید بر سر ساکنان غزه بیاید، داشتهاند. در ۱۹۶۷ لوی اشکول، نخستوزیر وقت اسرائیل واحدی برای ترغیب فلسطینیان برای مهاجرت تشکیل داد.
براساس قسمتی از صورت جلسههای جلسات کابینه اشکول که در سال ۲۰۱۷ از حالت محرمانه خارج شد، او گفته بود: "دقیقاً به دلیل خفقان و حبس در آنجا، شاید اعراب از نوار غزه جابجا شوند... شاید اگر ما به آنها آب کافی ندهیم، آنها چارهای نخواهند داشت، زیرا باغها زرد و پژمرده خواهند شد."
در سال ۲۰۰۶ ، دوو ویسگلاس، از مشاوران دولت اسرائیل گفت: "ایده این است که فلسطینیها را در رژیم غذایی قرار دهند، نه این که آنها را مجبور کنیم از گرسنگی بمیرند."
گذرگاه رفح، سوپاپ تسکین
مرور زمان موجب کمرنگی و تغییر این احساسات نشده است. امروز تفاوت در این است که رهبران اسرائیلی دیگر نیازی به پنهان ساختن افکار خود در مورد غزه نمیبینند. همانطور که گانتس انجام داد، آنها با صدای بلند آنچه را که قبلاً گفته یا به صورت خصوصی فکر میکردند، با صدای بلند بیان میکنند. نخستوزیران اسرائیل در خفا هرگز ارتباط خود با حماس را از طریق واسطهها، عمدتاً در مورد تبادل زندانیان متوقف نکردند.
تونی بلر، فرستاده سابق کمیته چهارجانبه صلح خاورمیانه، با ارائه پیشنهاد یک بندر و فرودگاه به حماس در ازای پایان دادن به درگیری با اسرائیل، دیپلماسی به سبک خودش را آغاز کرد اما این سیاست هم راه به جایی نبرد.
حماس به طور مستقل یک آتشبس بلندمدت ارائه داده اما از رد یا تحویل نیروهای مسلح خود امتناع ورزیده است.
در کل، نوسانات بین گفتوگو و جنگ و منافع سایر طرفها در محاصره غزه هم آشکار شده است. در برخی مواقع، این طرفها کاسه داغتر از آش شده و آرزو میکنند تا غزه و حماس بهبودی حاصل کنند. یکی از آنها مصر تحت حاکمیت نظامی عبدالفتاح سیسی است.
در سال ۲۰۱۲ تحت حکومت محمد مرسی، به طور متوسط ۳۴ هزار تن هر ماه از گذرگاه رفح عبور میکردند. در سال ۲۰۱۴، پس از به قدرت رسیدن سیسی، مرز با مصر به مدت ۲۴۱ روز بسته شد. در سال ۲۰۱۵ برای ۳۴۶ روز تعطیل ماند و فقط ۱۹ روز باز بود. سیسی با گذرگاه مرزی در رفح بسیار شبیه به شیوه خود اسرائیل برخورد کرده است.
این گذرگاه شیر آب است. آن را ببندید و با سلب دسترسی به مراقبتهای پزشکی مناسب، به حماس فشار آوردید. آن را باز کنید و فشارها را بر زندانیان این زندان غولآسا تسکین دهید.
سومین همدست در این محاصره، خود تشکیلات فلسطین است. طبق گفتههای حماس، از آوریل ۲۰۰۷ تشکیلات خودگردان حقوق کارمندان خود را در غزه کاهش داده است، ۳۰ هزار کارمند را به بازنشستگی زودهنگام مجبور کرده است، تعداد مجوزهای پزشکی برای مداوا در خارج از کشور را کاهش داده، تامین داروها و لوازم پزشکی را کمتر کرده است. کاهش حقوق هم که بحثی ندارد.
آزمایش غیر انسانی
همانطور که میدل ایست آی به تازگی گزارش داد، اثر رو به ازدیاد این محاصره در نوار غزه ویرانگر است. تصور کنید اگر در هنگکنگ یا نیویورک، دو قلمرو کاملا مشابه شلوغ، بیکاری ۴۷ درصد، نرخ فقر ۵۳ درصد، میانگین سایز کلاس ۳۹ و نرخ مرگ و میر نوزادان ۱۰.۵ در هر ۱۰۰۰ تولد بود، جامعه جهانی چه واکنشی نشان میداد.
جامعه جهانی عادت کرده است که اسرائیل را از هرگونه مسئولیت در مورد مجازات جمعی و نقض فاحش حقوق بشر مبرا کند. اما مطمئناً نکته اکنون این است که غزه را باید یک لکه ننگ انسانی بر دامن وجدان جهان دانست. همه دولتهای غربی با غفلت یا قصور به طور فعال در بدبختی آن نقش داشتهاند. همه عمیقا در یک آزمایش غیرانسانی همدست هستند؛ چگونگی نگه داشتن بیش از دو میلیون تن در یک سطح معیشتی که از سوی سازمان ملل متحد غیرقابل تحمل و غیرقابل زندگی دانسته میشود، بدون آنکه آنها را به مرگ جمعی بکشاند.
برای تغییر این روند چه اتفاقی باید بیفتد؟ تا چه مدت دیگر، همانگونه که گوگل انجام داد، ما غزه، آوارگانش و درد و رنج روزانهاش را از آگاهی جمعی جهان حذف خواهیم کرد؟»