به گزارش گروه دیگر رسانه های خبرگزاری دانشجو، «مهدی فضائلی» در یادداشتی با تحلیل رویدادهای اخیر در منطقه، نوشت:
تردیدی نیست که سردار سلیمانی یک استراتژیست بسیار سطح بالا بود و نفس حضورش در خیلی عرصه ها کارساز، اثربخش و گره گشا.
با ترور این فرمانده عالی و بلند آوازه مبارزه با تروریسم، پرسشی اذهان استراتژیستها و تحلیلگران را در منطقه غرب آسیا و چه بسا فراتر از آن درگیر کرده که فقدان سردار سلیمانی چه تاثیری در توازن استراتژیک منطقه ایجاد خواهد کرد؟
آیا این توازن به نفع آمریکا تغییر خواهد کرد، یا تغییری ایجاد نخواهد شد و یا تغییرات به نفع ایران و جبهه مقاومت رقم خواهد خورد؟
البته شاید پاسخ دقیق به این پرسش الآن قدری دشوار باشد و لازم است قدری زمان بگذرد اما با توجه به نشانه ها و قرائن و همچنین یک سری مبانی می توان پاسخ به این پرسش را به زمان دور موکول نکرد.
تروریست های آمریکایی پاسخ شان به این پرسش این است که با ترور عنصر راهبردی مثل سردار سلیمانی عمود خیمه مقاومت فروریخته و توازن به نفع آمریکا و متحدانش تغییر کرده است. ضمنا" آنها این شوک را موجب وادار کردن ایران به عقب نشینی می دانستند و محافظه کار کردن ایران می توانست توازن در منطقه را به نفع آمریکا تغییر بدهد.
به نظر نویسنده و بدلایل زیر این پاسخ به جهات مختلف نادرست و بدون تردید توازن منطقه ای به نفع ایران و جبهه مقاومت ادامه خواهد یافت و ترور سردار سلیمانی اگر چه ضایعهای سنگین بود اما خود عامل مهمی برای تقویت جبهه مقاومت خواهد شد.
ابتدا شاید بد نباشد که در باره توازن استراتژیک روی یک مفهوم توافق کنیم.
توازن استراتژیک را می توانیم امکان به کارگیری قدرت طرف های یک نبرد به منظور تأمین حداکثر پشتیبانی از سیاستهای ملی و افزایش احتمال دستیابی به نتایج مطلوب برای کسب حداکثر پیروزی و حداقل شکست بدانیم.
بر اساس این تعریف،
نخست در عرصه سیاسی تا الآن آمریکا خسارت زیادی از قِبَل ترور سردار سلیمانی و سردار ابو مهدی متحمل شده است.
تشییع و تجلیل بی سابقه مردم ایران از پیکر شهید سلیمانی و یارانش و ارتقای دشمن شناسی ملت ایران، مصوبه مجلس عراق در خصوص اخراج نیروهای آمریکا از عراق، راهپیمایی تاریخی مردم عراق با شعار"اشغالگر برو بیرون"، شکل گیری دولت همگرای لبنان با حزب الله و افزایش تنفر مردم منطقه از آمریکا نشانه های آشکاری از خسارت های سیاسی آمریکا طی هفته های اخیر است.
این خسارت وقتی آشکارتر می شود که به یاد آوریم قبل از این اقدام تروریستی شرایط عراق و لبنان به نفع آمریکا در حال پیشرفت بود.
و دوم اینکه در عرصه نظامی نیز آمریکا پس از اقدام تروریستی اش ضربات پی در پی را دریافت کرده است.
جمهوری اسلامی ایران نه تنها محافظه کار نشد بلکه با موشک باران قدرتمند انه پایگاه بسیار مهم عین الاسد توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و وارد کردن تلفات و خسارات سنگین به این پایگاه، پس از حدود هفت دهه مستقیما" امریکا را مورد هدف قرار داد و مجددا" شرایط را به نفع ایران دگرگون نمود.
سرنگونی هواپیمای آمریکا در افغانستان، آزاد سازی خان طومان از دست تکفیری ها پس از چهار سال و حمله پیروزمندانه مقاومت یمن به آرامکو و نیروهای نظامی سعودی نیز نشانه های خوبی برای دست برتر دولت و جبهه مقاومت در منطقه در شرایط جدید است.
نکته بسیار مهم در این زمینه آن است که بخش های اصلی مقاومت هنوز وارد عمل نشده اند و فعلا" تلاششان در این جهت است که آمریکایی ها خود از منطقه خارج شوند!
سوم، باز شدن بابی با عنوان "مکتب سلیمانی" است.مکتبی ذیل مکتب انقلاب و رهبری حکیم آن.
ترویج "مکتب سلیمانی" که برای مردم منطقه و خصوصا" جوانان جذاب و حماسی است خود می تواند سرآغاز تربیت نسل جدیدی شود.نسلی که ریشه های استعمار را در منطقه خواهد سوزانید و استقلال را برای ملت های منطقه به ارمغان خواهد آورد.
و نکته چهارم و پایانی هم اینکه، آمریکا طی دو دهه مواجهه با سردار سلیمانی در لبنان و عراق و افغانستان و سوریه و یمن، طبیعتا" شناخت زیادی از او بدست آورده بود اما در باره کادر جدید فرماندهی سپاه قدس بسیار کم می داند و تا شناختش به حد سردار سلیمانی برسد ضربات سنگینی را دریافت خواهد کرد!
آری زمان زیادی نخواهد گذشت که دولتمردان آمریکا بفهمند با ترور سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی چه اشتباه راهبردی مرتکب شدهاند.