به گزارش گروه دیگر رسانه های خبرگزاری دانشجو، هنگامی که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید، امام (ره) دستور برگزاری همهپرسی برای تعیین نوع حکومت ایران با رأی مستقیم مردم را داد. برخی میگفتند نیازی به اینکار نیست و محبوبیت امام راحل تا اندازهای است که هر چه بگوید، عملی خواهد شد؛ اما تصمیم بنیانگذار جمهوری اسلامی این بود که مردم را صاحب کشور و صاحب حق انتخاب، معرفی کند. از آن روز تا به حال به طور میانگین هر سال یک انتخابات در کشور برگزار شده و مسئولان مختلف کشور با رأی مردم برگزیده شدهاند.
با حجتالاسلام رضا رستمی کارشناس دینی و استاد حوزه و دانشگاه پیرامون چرایی حضور در انتخابات گفتوگو کردیم.
وی با بیان اینکه اهمیت حضور در انتخابات زمانی بیشتر میشود که بدانیم در برخی کشورهای اطراف، چیزی به نام انتخابات وجود ندارد، افزود: این درحالی است که به تعبیر شبکه تلویزیونی المیادین در کشور ما انتخابات حتی یک بار هم تعطیل نشده است. عدهای با نادیده گرفتن این پدیده شگفتانگیز، دائماً در حال تزریق ناامیدی به جامعه هستند و تلاش میکنند اصل انتخابات را زیر سؤال ببرند و تحریم کنند.
رستمی بیان داشت: البته این رویه غیرمنصفانه، ریشه در ندیدن یا نادیدهگرفتن پیشرفتهای خیرهکننده در چهل و یک سال پس از انقلاب است. دستاوردهای متنوع نظام در حوزههای گوناگونی مثل هوافضا، نانو، سلولهای بنیادی، داروسازی، پزشکی، تجهیزات نظامی، جادهسازی، سدسازی، بالارفتن سطح بهداشت عمومی و امید به زندگی، بهبود رفاه عمومی از جمله اقدامات نظام در سالهای پس از انقلاب است که هیچ فرد باوجدان و باانصافی نمیتواند آنها را ندیده بگیرد.
وی ادامه داد: البته قصد بنده انکار مشکلات متعدد فعلی مخصوصاً در حوزه اقتصادی و معیشتی نیست، بلکه هدف این است که افکار عمومی از تبلیغات مسموم و وسیع علیه دستاوردهای جمهوری اسلامی رها شود. البته درباره مشکلات فعلی، حرفهای فراوانی وجود دارد؛ از جمله اینکه آیا در انتخاباتهای گذشته که منجر به روی کارآمدن دولت و مجلس فعلی شد، با چشم باز و آگاهی کامل رأی دادیم یا اینکه اسیر رقیبهراسی، وعدههای پوچ و تکرار بیمنطق شدیم؟
این استاد دانشگاه ابراز داشت: آیا زحمت تحقیق درست و شناخت کافی درباره نامزدهای انتخابات را به خود دادیم یا اینکه بر اساس هوچیگریها و شلوغبازیهای فریبنده رأی دادیم؟ ما اگر ضربه خوردیم و متحمل خسارت و زحمت شدیم، به خاطر کمکاری در انتخاب درست بوده است؛ بنابراین راه جبران آن، عدم شرکت در انتخابات نیست.
وی گفت: راهش تجدیدنظر در معیارهای انتخاب و کسب شناخت کافی قبل از رأی دادن است. اتفاقاً با عدم مشارکت ما نه تنها مشکلی حل نمیشود، بلکه به آن افزوده خواهد شد؛ چون دوباره افراد بدون کارآمدی، تخصص و تعهد کافی بر کرسی مجلس خواهند نشست و برای سرنوشت ما تصمیمگیری خواهند کرد.
پاسپورت آمریکایی و تعیین تکلیف برای انتخابات ایران!
رستمی با اشاره به اینکه در چند سال اخیر شاهد افزایش تحرکات چهرههای مشهور در حوزههای مختلف (معروف به سلبریتیها) بودهایم که فارغ از تخصص و سطح سوادی که دارند، تقریباً در همه مسائل جامعه به اظهار نظر و دخالت میپردازند، اظهار داشت: این جماعت، ادعای مردمی بودن دارند و میگویند هدفشان دفاع از خواستههای مردم است!
وی افزود: البته این ادعا با واقعیت، همخوانی ندارد! خیلی اتفاق افتاده که جمع کثیری از مردم ایران، نظر خود را درباره یک موضوع، بهصراحت بیان کردهاند، ولی ما هیچ حمایت و تأییدی را از سوی سلبریتیها مشاهده نکردیم! شهادت سردار بزرگ اسلام حاج قاسم سلیمانی یکی از اتفاقاتی که اکثریت مطلق مردم ایران را به حزن و غصه واداشت.
این کارشناس دینی خاطرنشان کرد: میلیونها ایرانی از اهواز، مشهد و تهران گرفته تا قم و کرمان در مراسم تشییع پیکر سردار عزیز شرکت کردند، در شهرهایی که مراسم تشییع نداشتند، مردم با حضور در اجتماعات عظیم و پرحرارت، عشق و ارادت خود را نشان دادند و این احساسات فقط مخصوص اقشار خاصی از جامعه نبود، بلکه همه مردم با هر عقیده و گرایشی به تکریم و تمجید آن سردار بزرگ اسلام پرداختند.
وی ادامه داد: اما در این میان، بودند سلبریتیهایی که هیچ واکنشی نسبت به این پدیده عظیم نشان ندادند و با سکوت کامل از کنار آن گذشتند و یا اتفاق مهمی مثل راهپیمایی ۲۲ بهمن که امسال هم بسیار باشکوه و با شرکت خیل عظیمی از مردم ایران برگزار شد و حتی در برخی شهرها مثل رشت، دماوند، نهاوند و ... مردم در برف و کولاک شدید به خیابان آمدند و وفاداری خود را به انقلاب و نظام ثابت کردند، با این وجود ندیدیم، سلبریتیها به این مسأله پرداخته باشند!
رستمی بیان داشت: عجیب اینکه همین چهرههای ساکت در ماجرای شهادت سردار و راهپیمایی ۲۲ بهمن، درباره حادثه سقوط هواپیمای اوکراینی که حقیقتاً تلخ و غمانگیز بود تا حد تحریم جشنواره فجر، لباس مشکی پوشیدن و حمله به نظام پیش رفتند که نشان از قصد و غرض خاص این جماعت است.
وی گفت: از این شواهد بر میآید که ادعای حمایت از مردم و همراهی با خواستههای جامعه، دروغ بزرگی است که بر زبان این افراد جاری میشود و حقیقت قضیه این است که آنها اهداف خاص و گرایشهای شخصی خود را با سوءاستفاده از نام مردم، دنبال میکنند.
این استاد حوزه با اشاره به سخنان سعید حجاریان که گفته بود: باید بهجای اظهارنظر مستقیم، حرفها و مواضع خود را از زبان سلبریتیها بزنیم!، تصریح کرد: به هر صورت، ما باید از حوادث گذشته درس بگیریم و این حقیقت را مرور کنیم که چرا باید به سلبریتیها اعتماد کرد؟ اگر آنها در بازیگری، ورزش یا خوانندگی مهارتی دارند دلیل نمیشود در امور مهم و اثرگذاری مثل انتخابات و رقمزدن سرنوشت کشور هم قابل اعتماد باشند؛ مخصوصاً که افشای پاسپورت آمریکایی بعضی از این افراد، نشان داد حتی نسبت به وطن خود هم تعصبی ندارند.