به گزارش گروه پاتوق شيشه اي «شبكه خبر دانشجو»، در آخرين بروزرساني وبلاگ سيرت صبح آمده است:
جشنواره مجسمه هاي شني، بارديگر در سواحل درياي مازندران و در شهرستان سرداران بزرگ جبهه اسلام ، بابلسر برپاشد. جشنواره اي که به اعتقاد اکثر متخصصان و فعالان فرهنگي بهانه اي است براي حيف وميل بيت المال مسلمين و نمايشگاه بزرگي از بي عفتي در انظار عموم ملت ايران . حساسيت اين امر بدان جهت جلوه گر مي شود که در فصل تابستان ، سواحل خزر مملو از مسافران و گردشگراني است که از اقصي نقاط کشور ، همراه با کانون گرم خانواده خويش به اين مکان سفر مي کنند و متاسفانه به جاي آنکه ، روح فرهنگي اعضاي خانواده خويش را آلايش دهند در معرض زشت ترين و غيرفرهنگي ترين نمايشگاه در فضاي باز قرار مي گيرند .
جشنواره مجسمه هاي شني در چند سال اخير، به اذعان تمامي آناني که از اين رويداد بازديد کرده اند ، نمايشگاه فوق العاده اي است از حضور دختران 16 ، 17 ساله ايراني، که ساحت پاک هنر ناب را با روابط رذالت آلود خويش با مردان پير و جوان حاضر در اين تورنمنت بي عفتي آلوده اند. دختراني که با بي غيرتي و متاسفانه باز هم به بهانه هنرمند بودن ، حجاب و دين را به تمسخر گرفته و در انظار عمومي با مصافحه با پسرکان و ديگران ، بارها اقدام به کشف حجاب نموده اند هر چند در نگاه عادلانه نيز نمي توان آن چند تکه پارچه آويزان به سر و بدنشان را ، مصداق حداقلي رعايت حجاب دانست .طبق اطلاعات موجود در يکي از دوره هاي گذشته اين جشنواره ، دختران و پسراني که براي شرکت در جشنواره درخواست داده بودند اصرار فراواني داشتند تا در يک سوئيت مستقر شوند و يک هفته اي را که جشنواره برگزار مي شود خوش باشند . اين روند در جشنواره هاي قبل تر نيز اتفاق افتاده بود تا حدي که حتي يک دختر و پسر تا آخرين لحظه شروع مسابقات که در بابلسر و رامسر برگزار مي شد ، حتي با اصرار مسئولان جشنواره حاضر به جدايي از يکديگر و اسکان در دو اتاق مجزاي هتل محل استقرا نشده و سرآخر بيرون از هتل چادر مسافرتي برپا کردند و در آن مستقر شدند تا مسئولان جشنواره در نهايت مجبور به برخورد با آنان و تماس با پليس و اخراج آنان از جشنواره شوند .
بهتر است گوشه هايي از اظهارات يکي از افراد آگاه را نيز در اين خصوص مرور کنيم که مي گويد : (( 170 ميليون تومان پول بيت المال را در اين دوره صرف مجسمه هايي مي کنند که بعد از چند روز براثر عوامل جوي و حضور مسافران ، از بين خواهد رفت در صورتيکه در کشورهايي که ما براي بازديد از چنين نمايشگاههايي به آنجا سفر کرده ايم، شن را با موادي مخلوط مي کنند که سبب چسبندگي و ماندگاري مجسمه ها تا زماني حدود 3 الي 4 ماه مي شود مضافا اينکه معمولا مجسمه ها را مسقف نموده و هزينه برپايي جشنواره را نيز از فروش بليت به بازديد کنندگان طي اين چند ماه برگشت مي دهند.
مطلب ديگر اينکه هر ساله براي برپايي اين نمايشگاه اقلامي غير مصرفي مورد استفاده قرار مي گيرد که متاسفانه پس از پايان ، اثري از اين اقلام نيز نمي ماند و سال بعد ميليونها تومان جهت تامين دوباره آنها هزينه مي گردد . آيا کسي نبايد پاسخگوي اين حيف و ميلهاي بي حساب شود.
ذکر اين نکته هم شايد جالب باشد که در پوستر ها و بنرهاي جشنواره آمده است با حضور کشور هاي عضو اکو که حتي يکي از اين کشورها در اين دوره حاضر نشده اند؛ هر چند حضور آنان نيز نمي توانست هيچ تأثيري در رشد فرهنگي ايران داشته باشد.
حال با مطالب پيش گفته چه کسي پاسخگوي اين حيف و ميل ميليوني بيت المال خواهد بود؟ آيا جا ندارد مسئولان امر قبل از هر چيز در پيشگاه خداوند متعال در اعمال خويش تفکر کنند؟ آيا در زماني که بحث هدفمندي يارانه ها و تحريمهاي خارجي مطرح است و مردم در طلاتم مشکلات اقتصادي قرار دارند ، حيف و ميل بيت المال با نامهاي فريبنده همچون هنر قابل توجيه است؟ آيا صرفا با گنجاندن بخشي با عنوان همت مضاعف و کار مضاعف يا عناوين ديگر مي توان رخت طهارت بر پيکره ي اين نوع جشنواره ها پوشاند؟ آيا نمي شد اين 170 ميليون براي تامين گوشه هايي از هزينه هاي 170 معلول جسمي استان گردد که هر دو ماه با فقط 30 هزار تومان از بهزيستي امورات مي گذرانند و گاها نان خالي براي گذران امور و فرزندانشان را ندارند ؟ آيا نمي شد اين مبلغ جهت کمک به کودکان يتيم استان مازندران هزينه شود که با ماهانه 20هزار تومان گذر عمر مي کنند؟ اگر بحث کار فرهنگي مطرح شود آيا جا نداشت اين هزينه کلان براي فرهنگسازي موضوع حجاب مصرف شود که اکنون به کشف حجاب رسمي و بدون توجه مسئولان مربوطه در شهرستان هايي همچون بابلسر بدل شده است؟ آيا نمي شد در کنار ساخت مجسمه هاي بي مصرف که دير يا زود از بين ميروند ، مجسمه هايي از جنس گچ و سنگ و ديگر با هزينه حدود 5 ميليون تومان ، از چهره بزرگان و دلاورمردان ايران ساخته مي شد و در پايان جشنواره بعنوان نمادي از غيرت و دلير مردي ايران در ميادين شهر ها نصب مي گشت؟
راستي در عصر فتنه هاي آخر الزمان کدام عقل سليمي برپايي چنين جشنواره اي را تاييد مي کند و آيا اين امور زمينه صدور انقلاب و زمينه ساز منجي عالم بشريت است ؟ آيا هنوز زمان آن نرسيده است که اداره فرهنگ و ارشاد اسلامي! از فسادکده اي که در دورانهاي گذشته پايه ريزي شده به در آيد و هنر واقعي را در هنرمندان متعهد و بي ادعا جستجو کند و نظرات متدينين و متخصصين متعهد را ملاک تصميم گيري و پايه ريزي امور فرهنگي کشور قرار دهد ؟ آيا واقعا در ميان جوانان کشور و دانشجويان و طلاب و هيئتي ها ، انسانهاي متفکر و هنرمند متعهد کم يافت مي شود؟
در پايان با اذعان به اينکه دولت دهم با رويکردي فرهنگي اهتمام بيشتري در تخصيص اعتبارات فرهنگي آن را يکي از اصلي ترين سرفصلهاي کاري خود قرار داده است اما در اين زمان زيرکي در آن است که با تمامي ابزارهاي در دست به مبارزه با شبيخون فرهنگي برخيزيم و يا حداقل آنکه مبالغ چند ميليوني را حيف و ميل نکرده و با برگزاري جشنواره هاي اين چنين آنهارا هدر ندهيم. شايد اگر مسئولان بدانند در شهرستان ها براي برپايي يک مراسم مذهبي، قرآني و يا يادواره هاي شهداء چه مشکلات و کمبودهايي وجود دارد، اينگونه به حيف و ميل اموال ملت نمي پرداختند./انتهاي پيام/