به گزارش گروه دیگر رسانه های خبرگزاری دانشجو، قصه سیاستورزی غربگرایان در ایران، قصه پرغصه انفعال است؛ اینکه هیچگاه نتوانستند سیاستی مستقل و کنشگرانه تدوین کنند و همیشه منتظر بودند ببینند طرف آمریکایی یا اروپایی چه میخواهند تا برنامه خود را با آن هماهنگ کنند. از دولت بازرگان که سیاست نظامی خود را بعد از مذاکرات با طرف امریکایی در الجزایر تغییر داد و قراردادهای خرید جنگندهها را لغو کرد تا هاشمی رفسنجانی و خاتمی که امنیت ملی کشور را به برنامههای آمریکا در غرب آسیا گره زدند و چیزی نمانده بود کشور را در دهه هفتاد درگیر دو جنگ (جنگ دوم خلیج فارس و حمله ائتلاف آمریکایی به افغانستان ) کنند.
در تاریخ چهل ساله جمهوری اسلامی هیچ دولتی به اندازه دولت یازدهم و دوازدهم به نسخه همیشگی غربگرایی عامل نبوده است؛ از برجام بگیرید تا کنوانسیونهای متعدد در حوزههای مختلف حاکمیتی و از همه مهمتر تاثیرپذیری کامل از برنامههایی همچون عمران ملل متحد و برنامههای هزاره.
علیرغم هشدارهای متعدد کارشناسان مبنی بر اینکه نباید به دولتهای غربی اعتماد کرد و در امضای قراردادها باید تضمینهای قوی گرفت، اما شاهد بودیم که برجام، کنوانسیون پاریس و ... تنها بر پایه اعتماد به امضای امثال جان کری طاحی و اجرا شد که نتیجه آن هم اظهر من الشمس است.
مهمترین ایرادی که به نسخه غربگرایی مختص دولت روحانی میتوان وارد دانست، اجرایی افراطیترین شکل آن در کنار عدم نگاه به تجربه تاریخی این پدیده است. با اینکه دوره ریاستجمهوری هاشمی و خاتمی پر از صدمات اجرای راهبرد غربگرایی در سیاست خارجی بود، اما روحانی طی هفت سال با همان تیم غربگرا و البته شکلی افراطیتر این راهبرد را اجرا کرد که نتیجه آن تشدید تحریمها و رکود در سیاست خارجی کشورمان شد.
آنچه در این میان برای همه غربگرایان ثابت مانده، چرخه تکراری امید- ناامیدی است. غربگرایان در ابتدای راه امید زیادی به طرفهای مذاکره دارند، حل همه مشکلات را حتمی میدانند و بعد از مدتی خنجر خیانت طرف غربی را بر پشت خود میبیند ولی چند سال بعد این چرخه دوباره تکرار میرود!
در دوره روحانی علیرغم تجربه گفتگوهای انتقادی دوره هاشمی و تنشزدایی دوره خاتمی، اما شاهد بودیم که برجام با همین نگاه متولد شد و باز به سرنوشت تکراری غربگرایی یعنی خیانت طرف غربی دچار شد. این در حالی است که هنوز هم روحانی و تیم سیاست خارجی وی امید دارند که برجام دوباره به حالت اول بازگشته تا بتوانند در روزهای باقیمانده از مدت ریاستجمهوری اعتدالیها کارنامه خود را اندکی سنگین کنند.
روی کار آمدن دونالد ترامپ در سال 2016 و اندکی بعد، خروج آمریکا از برجام همان خنجری بو ک بر پشت دولت روحانی نشست. علیرغم اینکه روحانی، ظریف، عراقچی و دیگران سعی دارند ترامپ را مقصر این مشکل معرفی کنند ولی مروری کوتاه بر تاریخ برجام نشان میدهد که از همان ابتدا ناقصالخلقه و دولت اوباما خود بسترساز شکست آن بود.
با این حال روحانی و دوستانش در سال 2016 به پیروزی هیلاری کلینتون (کسی که به گفته خود در 9 ماه به کشورهای مختلف سفر کرد تا نظام تحریمها علیه کشورمان را طراحی و اجرا کند) دل بسته بودند و حتی یکی از روزنامههای اصلاحات در اقدامی غیرحرفهای، عکس این شخص را به عنوان پیروز انتخابات ریاست جمهوری آمریکا معرفی کرده بود!
امید به دموکراتها برای احیای برجام به حدی در دولت روحانی ریشه دوانده بود که طی این مدت محمدجواد ظریف با جان کری و سایر سناتورهای دموکرات رایزنی کرده است تا شاید گره کور برجام باز شود و جالب اینکه دولت ترامپ نیز بارها به جان کری بابت انجام چنین دیدارهایی هشدار داده است!
در جدیدترین نمونه از امید روحانی به دموکراتها برای احیای برجام، پیروزی جو بایدن در انتخابات ریاستجمهوری 2020 آمریکا به دغدغه غربگرایان تبدیل شده است. روزنامه سازندگی روز گذشته عکسی تمام صفحه از میشل اوباما منتشر کرد و نوشت: «بازگشت تیم بایدن- اوباما».
سوالی که در این میان بیپاسخ میماند این است که دقیقا جو بایدن و باراک اوباما طی هشت سال چه اقدامی در جهت منافع جمهوری اسلامی انجام دادهاند که برخی در داخل کشور از بازگشت و پیروزی محتمل آنها خوشحال هستند؟ صدرنشین جدول اعمال تحریم، کشاندن تهدید تکفیریها به مرزهای غربی، ترور دانشمندان هستهای، پایهگذار حملات سایبرنتیک علیه زیرساختهای حساس و تدوین ساختار تحریمها برای دولتهای بعدی آمریکا از جمله کارنامه این تیم است که برخی نمیخواهند ان را باور کنند. همین تیم بود که به تعبیر راهبر معظم انقلاب مشت چدنی را زیر دستکش مخملی پنهان کرده بودند و به گواه آمار بیشترین ضربهها به جمهوری اسلامی وارد کرد!
آنچه از این دست رفتارها نمایان میشود، برنامهریزی پشتپرده در دولت روحانی با فرض مسلم پیروزی جو بایدن در انتخابات است. طی روزهای گذشه برخی رسانههای جهانی از وضعیت بغرنج ترامپ در آستانه انتخابات 2020 آمریکا خبر میدهند و برخی دیگر اتحاد میان بایدن و برنی سندرز را عامل تقویت دموکراتها و به نظر میرسد همین تحلیلها است که دولت روحانی را به سمت تله بزرگی به نام امیدواری به پیروزی بایدن و احیای برجام سوق میدهد.
سناتور کریس مورفی، سناتور دموکرات. دیدار مخفیانه وی با محمدجواد ظرف در بهمن 1398 اعتراض ترامپ را در پی داشت.
فراموش نکنیم که عباس عبدی چندی پیش در تحلیلی جنجالی نوشت: «این پرسش برای خیلیها پیش آمده است که چرا دولت در ایران بر سیاست نادیده گرفتن یا کماهمیت دادن به کرونا اصرار دارد یا حداقل چرا در گذشته اصرار داشته است؟ دولتی که یک ماه پیش در پی عادی کردن اوضاع بود، اکنون در صدد است که کمربندها را محکمتر کند. چرا این همه مدت تعلل شد؟ آیا در ادامه نیز سیاستهای سختتری اتخاذ خواهد شد؟
به نظر میرسد که در عدم رغبت دولت برای اتخاذ تصمیمات سخت در این مورد، موثر بوده است. رییس دولت گمان میکند که اکنون بهترین فرصت برای حل مسأله تحریمها و سپس آغاز گفتگوها است. به ظاهر عناصر واسطه قولهایی نیز داده و اخبارش منتشر شده است هرچند هیچکدام تاکنون نتیجه نداشتهاست. از این رو معلوم نیست که کنترل اپیدمی در ایران به تحقق این هدف کمک کند. اصرارهای پیاپی برای لغو تحریمها و تهییج احساسات بینالمللی در این رابطه شواهد این ادعا است. به نظر میرسد که این وجه سیاست برای رییس دولت در اولویت قرار دارد».
روزنامه سازندگی به علت ارتباطاتی که با هسته اصلی تصمیمگیر در دولت رحانی دارد، از پشتپردهها خبر دارد و اینچنین از بازگشت ارباب تحریمها خوشحالی میکند!
روحانی به علت کارنامه مردود خود در افکار عمومی ناچار است دستاوردی به هم زند تا شاید برای بعد از دوران ریاستجمهوری دستخالی نماند و چه چیزی بهتر از احیای برجام و بهبود موقت بازارها در ماههای آخر کار روحانی؟!
منبع: خبرنامه دانشجویان ایران