"کرونا کی تمام میشود؟ "
این روزها اگر کودکی در اطرافتان داشته باشید، بارها این سوال را از زبان شیرینش شنیدهاید. این سوال شاید تنها خروجی تمامی دلتنگیهای بچههاست. دنیای کرونایی شده کودکان، دنیایی غریبی است، دنیایی که دیگر نه آن خانه پدربزرگ و آزادی مطلق برای بازی کردن را دارد و نه آن سفره مادربزرگ و غذاهای خوشمزهاش را. نه دوستهای صاف و ساده مهدکودک را دارد و نه همبازیهای عصرگاهی پارک محله را.
کودکان شاید اخبار را مثل ما بزرگترها دنبال نکنند و شاید اصلا از آن سر در نیاورند، ولی ما خوب میدانیم که وقتی برای کارمندان راهکار داشتیم با یک سوم و دو سوم کردنشان، وقتی برای کارگران راهی یافتیم با بسته معیشتی و بخشیدن اجارههایشان، وقتی برای دانشجویان هم کلاس آنلاین گذاشتیم، کودکان را فراموش کردیم...
در عوض کودکان نه آنقدر مثل ما از کرونا ترسیدند و نه مثل ما استرس تفاوت دنیای جدید و قدیمشان را داشتند. آنها حتی مثل ما اینهمه راهکار و نظریه هم نچیدند. در سادگی دنیایشان، بساط بازی را چیدند و جهانی دیگر برای خودشان تعریف کردند.
فقط اگر گاهی دلتنگ روزهای گذشته میشوند، معصومانه میپرسند: "کرونا کی تمام میشود؟ "